بمناسبت سالگرد آغاز امامت یوسف زهرا(ع)؛ علت غیبت و پنهان بودن امام دوازدهم(عج) چیست؟

 



پرسش

شیعه می‌گوید: پنهان شدن امام دوازدهم(عج) در غار، به جهت ترس از ستمگران است، پس وقتی این خطر با به قدرت رسیدن حکومت‌های شیعه مانند عبیدی‌ها (فاطمی‌ها) و آل بویه‌ها و صفوی‌ها و دولت فعلی ایران رفع شد، چرا ظهور نکرد؟!

پاسخ اجمالی
منظور از غیبت امام دوازدهم(عج) پنهان شدن آن حضرت در غار و زندگی دور از مردم نیست، بلکه آن حضرت در بین مردم زندگی و رفت و آمد می‌کنند و همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، حضرت مردم را می‌بینند و آنها را می‌شناسند مردم نیز حضرت را می‌بینند، اما ایشان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود(عج) هستند تا وقتی که زمان ظهور فرا برسد و ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.

غیبت امام علاوه بر حفظ جان امام مهدی(عج) علت‌ها و حکمت‌های دیگری نیز دارد از جمله:
1. ایجاد زمینه اجرای احکام الهی در جامعه.
2. امیدبخشیدن به مؤمنان و منتظران
3. تربیت و خودسازى؛ در روایات زیادی بیان شده است که؛ امام زمان(عج) در دوران غیبت به‌طور مداوم مراقب حال پیروان خویش است.
4. پاسدارى آیین خدا در جلو گیری از آمیختن آن با سلیقه‌ها و افکار شخصى.
5. امام زمان(عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است که مردم از برکات و هدایت‌های پنهان و آشکار امام زمان (عج) بهره‌مند هستند.

پاسخ تفصیلی
امامت، همان ادامه مسیر نبوّت است[1] و امام تمام ویژگی‌‏هاى یک نبى را دارد، مگر این‌که دیگر بر او وحى نشده و نزول آیات قطع می‌‏شود. امام و پیشوای دینى در اسلام از سه جهت ممکن است مورد توجه قرار گیرد:

1. از جهت حکومت اسلامی؛ یعنی اقدام براى برقرارى حکومت و رها نمودن مردم از سلطه حاکمان جور
2. از جهت بیان معارف و احکام اسلامی
3. از جهت رهبرى و ارشاد حیات معنوى‏

شیعه معتقد است همان‌طور که جامعه اسلامى به هر سه جهت نامبرده نیازى ضرورى دارد، کسى که متصدى اداره جهات نامبرده است و پیشوائى جماعت را در آن جهات به عهده دارد، از ناحیه‌ی خدا و رسول باید تعیین شود و البته پیغمبراکرم(ص) نیز به امر خدا تعیین فرموده است.[2] پس، سه مورد بیان شده، عمده‌‏ترین وظایف امام را نشان می‌‏دهند.

انجام این وظایف در صورتی ممکن است که جان امام و سلامتی او حفظ شود. امام نیز وظیفه دارد برای حفظ دین، جان خود را حفظ نماید. همان‌طوری که انجام وظایف پیامبر نیز منوط به حفظ جان و سلامتی اوست. بر همین اساس است که وقتی پیامبر اکرم(ص) اوضاع مکه را نامساعد و جان خویش را در معرض خطر دیدند با یک برنامه امنیّتی حساب شده امام علی(ع) را به‌جای خویش گذاشته و مخفیانه به همراه ابوبکر به غار ثور رفته و در آنجا برای مدتی مخفی شدند و در یک شرایط مناسب مکه را به مقصد مدینه ترک کردند؛ زیرا زندگی و سلامت شخص پیامبر اکرم(ص) شرط دوام نزول وحی و بقای اسلام در آن برهۀ زمانی خاص بود.

لازم به تذکر است غیبت امام زمان(عج) به‌صورت پنهان شدن در غار نیست، بلکه آن‌حضرت نیز، همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، در بین مردم رفت و آمد می‌کنند و مردم او را می‌بینند اما ایشان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود هستند.[3] وقتی که زمان ظهور فرا برسد، ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی(عج) به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای ‌تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.

از طرف دیگر غیبت امام مهدی(عج) علاوه بر حفظ جان آن حضرت، علت‌ها و حکمت‌های دیگری نیز دارد از جمله:

1. ایجاد زمینۀ اجرای احکام الهی در جامعه: اگر شرایط نابسامان اجتماعى و عدم آمادگی امت اسلامى، به گونه‌ای باشد که امام نتواند برخى از وظایف را که جنبه طرفینى دارد و اتمام آن به مساعد شرایط امت وابسته است انجام دهد،[4] مطمئناً باید به دنبال ایجاد آن زمینه‌ها و شرایط باشیم که آماده شدن آنها نیاز به زمان زیادی دارد مخصوصاً اگر به دنبال حکومت جهانی و پیاده کردن دستورات اسلام در تمام گیتی باشیم که هدف اسلام چیزی جز این نیست، چنان‌که قرآن می‌فرماید: «ما می‌‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!».[5]

2. امیدبخشى: اعتقاد به امام زنده‌اى که هر لحظه امید به ظهور آن است، همچون زنده بودن فرمانده در میدان جنگ است که موجب دلگرمى و امید به پیروزى در سربازان است.
3. اثر تربیتى و خودسازى: در روایات زیادی بیان شده است که؛ ائمه اطهار(ع) همه هفته پرونده‌ی اعمال پیروان خویش را می‌بینند[6] که در دوران غیبت، امام مهدی(عج) مراقب حال پیروان خویش است و همه هفته بر اعمال آنها نظر می‌افکند. توجه به این نظارت امام زمان(عج) می‌تواند تأثیر ویژه‌اى روى افراد بگذارد؛ زیرا مؤمنان منتظر، خود و اعمال خود را حاضر در محضر آن وجود شریف می‌دانند و از ترس این‌که مبادا خاطر آن عزیز را مکدر نمایند و موجب ناراحتى و یا محروم از عنایت ویژه ایشان شوند، مواظب اعمال و رفتار خویش بوده و براى قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن‌حضرت، در راه تعالى و آمادگى بیشتر تلاش می‌نمایند.

4. پاسدارى دین خدا:
 امام على(ع)، در کلامى نورانى و کوتاه، لزوم وجود رهبران الهى در هر عصر و زمان را بیان فرموده: «بلى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا یَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه‏»؛[7] بله، هیچ‌گاه زمین از قیام کننده‌ی با حجّت و دلیل خالى نمی‌ماند. خواه ظاهر و آشکار باشد، یا بیمناک و پنهان از دید مردم. تا دلایل روشن الهى ضایع نگردد، و به فراموشى نگراید.

مقصود از «ظاهراً مشهوراً» (آشکار)، اولیای الهی و جانشینانشان است که قدرت و توانایی بر اظهار علم و عمل به آن، دارند، در میان مردم آشکارا زندگی می‌کنند و به هدایت آنها می‌پردازند؛ یعنی انبیا و یازده امام معصوم(ع) که این وظیفه الهی را آشکارا انجام دادند. و مقصود از «خائفاً مغموراً» (بیمناک و پنهان از دید مردم)، کسى است که به امر و مصلحت الهی چنان موقعیّتی را ندارد؛ یعنی حضرت حجّت منتظر(ع)؛ آن‌حضرت به جهت دشمنان زیادى که دارد، و دوستان مخلص او اندک‌اند، به امر الهی از دید مردم پنهان است و ظهور و آشکار شدن او به امر الهی و در موقعیّت مناسب تحقق پیدا خواهد کرد، اما آن‌حضرت وجود دارد؛ هر چند ظاهر نیست، و وجود او براى بشر لطفى از سوی خدای متعال است و ظهور او لطفى دیگر و بالاتر. همچنین شیعه معتقد است که این سخن امام علی(ع) تصریحى است از طرف آن بزرگوار، بر لزوم امامت میان مردم در تمام زمان‌ها تا وقتى که تکلیفى وجود دارد، و امام با حجّت و برهان الهى بر امور مردم رسیدگى می‌کند و بر طبق حکمت الهى وجود او ضرورت دارد.[8] بنابراین، خداوند هرگز خلق خودش را از حجّت و هادى و راهنما خالى نگذاشته است؛ خواه پیامبرى بوده باشد یا کتاب آسمانى بازمانده از پیامبران یا امام معصوم ظاهر یا پنهان از دید مردم و یا سنّت و سیره و روش آنان.

با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‌‏ها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و گرایش‌هاى مختلف به سوى برنامه‌هاى ظاهر فریب مکتب‌هاى انحرافى و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پاره‌اى از این قوانین از دست می‌رود و دست‌خوش تغییرات زیان‌بخشى می‌گردد.

این آب زلال که از آسمان وحى نازل شده، با عبور از مغزهاى این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفاى نخستین خود را از دست می‌دهد و با آرایش‏ها و پیرایش‏هاى کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ‌هاى تازه به آن، چنان می‌شود که گاهى بازشناسى مسائل اصلى دچار اشکال می‌گردد.

با این حال، آیا ضرورى نیست که در میان جمع مسلمانان کسى باشد که مفاهیم فنا ناپذیر تعالیم اسلامى را در شکل اصلی‌اش حفظ و براى آیندگان نگه‌دارى کند؟ آیا مجدداً وحى آسمانى بر کسى نازل می‌شود؟ مسلماً نه! زیرا با خاتمیت دین اسلام باب وحى براى همیشه بسته شده است. پس چگونه باید آیین اصیل حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسل‌هاى آینده محفوظ بماند، آیا جز این است که باید این رشته به وسیله‌ی یک پیشواى معصوم ادامه یابد، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناس،[9] تا «دلایل الهى و نشانه‌هاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگراید». سینه‌ی امام زمان(ع) و روح بلندش، صندوق آسیب‌ناپذیر حفظ اسناد آیین الهى است که همه‌ی اصالت‌هاى نخستین و ویژگی‌هاى آسمانى این تعلیمات را در خود نگاه‌دارى می‌کند.

4. تربیت یاران و افراد و کادر مورد نیاز حکومت جهانی: از برکات امام زمان(عج) در زمان غیبت این است که گروهى شایسته در پرتو این ارتباط، تدریجاً ساخته شوند. امام زمان(عج) شخصیتى است بى‌همتا که دل‌هاى آماده، در هر جا که باشند، تحت تأثیر جذبه‌ی مخصوص اشعه‌ی نیرومند و پر دامنه‌ی شخصیتش، قرار می‌گیرند و از این طریق آن امام معصوم می‌تواند به تربیت نفوس بپردازد، هر چند خود نفوس، چندان آگاه نباشند.[10]

5. امام زمان(عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است.
[11] همان‌طوری که مردم از نور و گرما و انرژی‌های بی‌شمار خورشید پشت ابر بهره می‏برند، در زمان غیبت نیز از برکات و هدایت‌های پنهان و آشکار امام زمان(عج) بهره‌مند هستند. بنا بر این، علت غیبت منحصر در عدم امنیت حفظ جان حضرت مهدی(عج) نیست.

منابع: 
[1]. آل یاسین، محمد حسن، أصول الدین، ص 276، مؤسسه آل یاسین، قم، چاپ اول، 1413ق؛ سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 13، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق.

[2]. طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 175 – 176، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ سیزدهم، 1378ش.
[3]. «رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَى النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ»؛ شیخ صدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 520، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.‏
[4]. با استفاده از نمایه‌ی «نظریه‌ی امامت و غیبت امام عصر(عج)»، سؤال 167.
[5]. قصص، 5.
[6]. ر.ک: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 219 – 220، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 838 – 845، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416ق.
[7]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق و مصحح: حسینی، عبدا لزهراء، ج 1، ص 91، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صبحی صالح، ص 497، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[8]. سید رضی، تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین، مترجم: کاشانی، ملا فتح الله، ج 2، ص 669، انتشارات پیام حق، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 326، دفتر نشر الکتاب، بی‌جا، چاپ دوم، 1362ش.  
[9]. مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى(عج)، ص 229 – 226، نسل جوان، قم، چاپ پنجم، 1386ش.
[10]. با استفاده از نمایه‌ی «فلسفه‌ی‏ٔ عمر طولانى امام زمان(عج)»، سؤال 209.
[11]. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 207، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.





تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |