دقیقا یک ماه پس از منتشر شدن فهرست فینالیستهای بهترین خودروهای جهان (WCOTY) در نمایشگاه دیترویت، مسئولان این رقابت اکنون نام ۳ خودرو برتر در هر کلاس را در نمایشگاه ژنو منتشر کردهاند. پس از معرفی جگوار I-Pace بهعنوان برترین خودروی اروپایی سال، اکنون ۳ خودرو برتر هر کلاس توسط رای نوشته شده هیئت داوری متشکل از ۸۶ کارشناس، معرفی شدهاند. فهرست زیر ۳ خودرو برتر در ۶ کلاس مختلف ارزیابی شده را نشان میدهد.
برترین خودرو سال
آئودی E-Tron
جگوار I-Pace
ولوو S60/V60
برترین خودرو شهری
هیوندای AH2 / Santro
کیا Soul
سوزوکی Jimny
برترین خودرو لوکس
آئودی A7
آئودی Q7
بیامو سری 8
برترین خودرو عملکرد بالا
استون مارتین ونتیج
مکلارن 720S
مرسدس بنز AMG چهادردر
برترین خودرو هیبریدی/ الکتریکی
آئودی E-Tron
هیوندای Nexo
جگوار I-Pace
برترین طراحی سال
جگوار I-Pace
سوزوکی Jimny
ولوو XC40
شروع این رقابت سال گذشته در پاریس بود. مرحله نهایی این رقابت، ماه آینده در نمایشگاه نیویورک انجام میگیرد و خودروهای برتر هر کلاس معرفی میشوند. تنها چند هفته بعدتر، بازدیدکنندگان از نمایشگاه لندن قادر خواهند بود تا فهرست خودروهای برتر سال آینده و برندگان امسال را مشاهده کنند.
مقالههای مرتبط:
کارشناسهای این مراسم سال تنها یک ماه پس از معرفی برترین خودرو سال ۲۰۱۹، فهرست نامزدهای خودروی برتر سال ۲۰۲۰ هم منتشر خواهند کرد. همچنین در حاشیه نمایشگاه نیویورک، رسانه Global Trends Report اطلاعات جمعآوری شده پیرامون بازار خودروهای محبوب در ۶ ماه گذشته را منتشر میکند.
با وجود اينکه مغز انسان تنها ۲ درصد از حجم کل بدن را تشکيل میدهد اما نياز روزانهی مغز براي تامين انرژی حدود نيمی از حجم کربوهيدرات مصرفی بوده و سوخت اصلی اين ارگان حياتی همان گلوکز، شيرين دوستداشتنی است!
زمانیکه اضطراب و استرس بر بدن تحميل میشود، نياز مغز حدود ۳۴ درصد افزايش مییابد و جهت تامين انرژی مضاعف جواز دسترسی به شيرينیجات صادر ميشود! کربوهيدراتها اصلیترين منبع انرژی با سرعت جذب بالا هستند. در اکثر تستهای تحليلی گروهی که تحت استرس قرار داشتند قبل از صرف غذا عملکردی ضعيف نشان دادند؛ در حاليکه همين نتايج بعد از خوردن يک وعدهی غذايی به حالت معمول بازگشت.
زمانیکه گرسنه هستيم، کل سيستم شبکهی مغزی فعال میشود. در قسمت مرکزی غدهی هيپوتالاموس قدامی-ميانی (VMH) و هيپوتالاموس جانبی وجود دارد. اين دو ناحيه که در بخش فوقانی مغز جای گرفتهاند، در تنظيم متابوليسم، تغذيه و عملکرد گوارشی نقش دارند. هستهی قوسی محل همگرایی نورورنها در هيپوتالاموس (ARH) که مانند يک دروازهبان حافظ دريچهی ورورد اطلاعات مربوطبه تنظيم غذا از ساير ارگانهای بدن به هيپوتالاموس است، زمانیکه مغز را با کمبود گلوکز مواجه ببيند، دروازهی ورورد پيامها را مسدود میکند. و به همين دليل هنگامیکه مغز نياز به تامين انرژی دارد، ابتدا به سراغ کربوهيدراتها میرويم حتی اگر گرسنه نباشيم!
پژوهشگران برای درک بهتر ارتباط بين عملکرد مغز و نقش کربوهيدراتها، گروهي ۴۰ نفره را در دو موقعيت مختلف تحت آزمايش قرار دادند. در گروه اول از شرکتکنندگان خواسته شد تا به مدت ده دقيقه در مقابل جمعيت سخنرانی کنند؛ در حاليکه در گروه دوم اين درخواست مطرح نشد. در پايان زمان تعيينشده، ميزان هورمون استرس کورتيزول و آدرنالين در هر دو گروه اندازهگيری شد.
با تدارک بوفهی غذا، نتايج به اين شکل ديده شد که افرادی که سخنرانی را بدون صرف غذا ارائه داده بودند، سطح استرس بالاتری در آزمايش خون آنها بهچشم میخورد و در مقايسه با گروه ديگر حدود ۳۴ درصد مصرف کربوهيدرات بيشتری در زمان صرف غذا داشتند.
اگر دليلش را بخواهيد؛ اغلب افراد در ساعاتی که مشغول کار هستند به دلايلی مانند استرس نياز بيشتری به منابع غذایی برای تامين انرژی دارند و اگر شخص چيزی نخورد يا نياشامد، مغز را وادار به استفاده از منابع گلوکز ارگانهایی مانند سلولهای چربی و عضلانی میکند و به اين ترتيب سيکل توليد هورمونهای استرسزا مانند کورتيزول افزايش میيابد.
اين تنها اشکال ماجرا نيست و در طولانیمدت میتواند منجر به خطر حملات قلبی يا بيماریهایی مانندافسردگی شود. مغز انسان میتواند برای جلوگيری از اينگونه عوارض انرژی مورد نياز را از روشهای ديگر تامين کند اما اين عملکرد نيز منفعتی ندارد و منجر به کاهش توانایی و پويایی قدرت ذهن میشود.
مقالههای مرتبط:
به منظور فراهم کردن سوخت مورد نياز مغز میتوان از هر ماده غذایی ميزان بيشتری مصرف يا اينکه روش راحتتر را انتخاب کرد و مستقيم سر مبحث جذاب غذاهای شيرين رفت!
حتی در کودکان نيز تمايل به شيرينیجات از همان ابتدای دوران نوزادي وجود دارد؛ چراکه اندازهی مغز نوزاد در مقایسه با حجم بدن به ميزان قابل توجهی بزرگتر است و انرژی بيشتری را درخواست میکند. منبع اصلی تامين انرژی در نوزادن از طريق شير مادر است که حاوی مقادير زيادی قند است. با گذشت زمان و ايام بزرگسالی به مرور نياز بدن به شيرينی کاهش میيابد اما به صفر نمیرسد والبته ميزان اين گرايش از فرد به فردی ديگر متفاوت است.
نتايج پژوهشها نشان میدهد افرادی که در سنين کودکی تحت استرسهای مختلف قرار داشتند، در بزرگسالی بيشتر حجم ظرف غذايشان را شيرينی و کربوهيدراتها تشکيل میدهد. در برخی موارد، مغز نمیتواند انرژی مورد نياز خود را از ذخاير بدن تامين کند حتی اگر پای منابع غنی چربی در ميان باشد و اين مسئله با استرس مزمن ارتباط مستقيم دارد. به اين افراد پيشنهاد میشود جهت اطمينان از اينکه مغزشان به ميان کافی انرژی دريافت میکند؛ هميشه به ميزان کافی غذا بخورند و حتیالامکان از محيطهای پراسترس دوری کنند.
بنابراين با وجود اينکه برخی از افراد در مصرف شيرينی و کربوهيدراتها روشهای خودکنترلی را در پيش ميگيرند؛ اما دلايل اصلی اشتياق به مواد غذایی شيرين تنها به عدم کنترل مربوط نيست و نيازمند نگاه عميقتر به سبک زندگی و موقعيتهای استرسزایی است که در گذشته و آينده همراهمان بودهاند.
دنیا امروزه به سمت ونهای لوکس و زیبا با در حرکت است و اخیرا، ونهای زیادی که بیشتر شبیه به یک خانهی متحرک هستند. یکی از آخرین مدلهای این محصولات از شرکت آلمانی کناوس تبرت (Knaus Tabbert) است که پیشینهای طولانی در تولید محصولات مختلف برای سفر و کمپ دارد. دو خودرویی که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم، نسخههای مفهومی هستند و فعلا نمیتوان آنها را خریداری کرد. این دو ون CUVolution و CUVision نام دارند.
پیش از آن که جلوتر برویم، بهتر است با منظور شرکت کناوس از این دو نام آشنا شویم. CUV شاید خیلیها را به یاد خودروهای کراساور بیندازد اما در اینجا، به معنای خودروی کاراوانی (caravanning utility vehicle) است.
CUVision با رنگ نقرهای برپایهی MAN TGE که یک پلتفرم شناختهشده در بازار اروپاست، طراحی شده است. کیت بدنهی جدیدی که برای این ون درنظر گرفته شده شامل اسپویلر جلو، برجستگیهای زیاد در نواحی مختلف و رینگهای ۲۲ اینچی میشود. CUVolution نارنجی که از ون واینزبرگ الگو گرفته شده، ظاهری کمی خشنتر و اسپرتتر دارد و این خصوصیت را مدیون ورودیهای هوای عظیم و بالهی عقب است.
هیچ اطلاعاتی از نمای داخلی و حتی مشخصات فنی این ونها منتشر نشده است. این شرکت معتقد است که دو خودروی جدید آن، آیندهی ونهای لوکس اسپرت است.
رجب از جمله ماه های پربرکتی است که در آن استغفار و باب حاجات باز است. «رجب»، ماه خداست؛ ماهی پر برکت که اعمال بسیاری برای آن ذکر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا میشود و غضب الهی از او دور میگردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته میشود.»
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.»
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول میکنند. برای این شب عملی از رسول خدا (ص) ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و امسال نیز با توجه به برخی اختلاف نظرها درباره حلول ماه رجب امسال، درباره زمان لیلة الرغائب آیتالله جوادی آملی (پنجشنبه ۱۶ اسفندماه) را لیلة الرغائب نامیدند.
بیشتر بخوانید: لیلة الرغائب چه شبی است؟
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد حسینی خطیب و کارشناس امور دینی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره تقارن شب اول ماه رجب و لیلة الرغائب اظهار کرد: در تعبیر ماه رجب به گفته امام صادق (ع)؛ رجب نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است و هر کسی از این نهر بنوشد بهشتی می شود. در اهمیت ماه مبارک و پر برکت رجب شب لیله الرغایت از جمله ایامی است که مورد توجه متدین قرار گرفته است. اما امروزه به اشتباه «لیله الرغائب» را شب آرزو ها می نامند، درصورتی که این شب هنگامی است که در آن بخشش و عطاهای زیادی در آن رقم می خورد ودر روایت داریم که اگر کسی این شب را درک کند و نماز «لیله الرغائب» بهجا آورد، حضور ملائک را درک خواهد کرد و مورد عنایت الهی قرار خواهد گرفت.
وی با اشاره به رویداد امسال و تقارن شب اول رجب با «لیلة الرغائب»گفت:یک اتفاق بزرگ و مهمی که امسال رخ داده نزدیک شدن به سال جدید و همزمانی شب اول رجب با جمعه اول این ماه است. در اینجا بسیاری سوال می پرسند که آیا امشب شب لیله الرغائب است یا خیر؟!
حجت الاسلام والمسلمین حسینی در ادامه بیان کرد: آن چیزی که از لحاظ نجومی به نظر می رسد؛ ما فردا شب را شب «لیلة الرغائب» اعلام می کنیم به این علت که ملاک شب لیله الرغائب است و از اعمال آن آمده که فرد روز لیله الرغائب را روزه بگیرید و بین نماز و مغرب و عشا نماز ۱۲ رکعتی بخوانید. البته این درست است که اعمال شب لیله الرغائب مطابق با شب اول ماه رجب شده است، در این صورت باید گفت روزه و نماز از افراد ساقط است و برای استدلال چنین موضوعی من شما را به کتاب اقبال العمال از سیدبن طاووس ارجاع می دهم که با روایتی از امام صادق (ع) آورده است؛ اگر سالی روز اول رجب آن با روز جمعه همزمان شد چه باید کرد؟ ایشان پاسخ دادند، پنجشنبه را روزه بگیرید و همان شب را به «لیله الرغائب» برسانیم که آن ایام شب عطا و نعمت ها و رغبت هاست و اگر کسی نذر شرعی گردن دارد ، چون نذر کرده احتیاط است که هفته آینده در روز پنجشنبه روزه بگیرد و شب را نماز بخواند و به راز و نیاز بپردازد.
بیشتر بخوانید: نماز لیلة الرغائب را چگونه بخوانیم؟
اعمال لیلة الرغائب
روز پنج شنبه اول آن ماه در صورت امکان و بلا مانع بودن روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم میشود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر «اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» گفته شود.
پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر «سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکة والروح» گفته شود.
پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر «رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» گفته شود.
دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود. در اینجا میتوان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت میرسد.
به نظر میرسد، رونمایی از جدیدترین محصول بوگاتی، جذابترین رویداد در نمایشگاه خودروی ژنو ۲۰۱۹ باشد. لا واچو نوار (La Voiture Noire) بهمعنی ماشین سیاه، ادای احترام بوگاتی به نسخهی گمشده از مدل کلاسیک این شرکت، تایپ 57 است که بین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۰ به تعداد ۷۱۰ دستگاه تولید شد. تایپ 57، طراحی و مهندسیژان بوگاتی فقید، فرزند اوتوره بوگاتی را به همراه داشت و در نسخهی ویژه با نام آتلانتیک، تنها در ۴ دستگاه تولید شد. پاییز ۱۹۳۹، ژان بوگاتی ۳۰ ساله، در حال رانندگی با نمونهی مسابقهای Type 57 که اتفاقا به مقام قهرمانی لمانزهمان سال رسیده بود، تصادف سختی کرد و جان باخت. با این اوصاف، تعجبی ندارد که بوگاتی لا واچو نوار، یادآور خاطرهی ژان بوگاتی نیز باشد.
ابرخوردوی جدید بوگاتی، با قیمت ۱۱ میلیون یورو (معادل ۱۲.۴۵ میلیون دلار) رسما گرانترین مدل صفر کیلومتر تاریخ خودروسازی جهان است. استفان وینکلمن، مدیر بوگاتی در مراسم رونمایی اعلام کرد، تنها نمونه از لا واچو نوار با احتساب مالیات در کشور میزبان، به قیمت ۱۶.۵ میلیون یورو (معادل ۱۸.۶۸ میلیون دلار)، فروخته شده است. نام و مشخصات خریدار این خودرو اعلام نشد.
نمای بیرونی لا واچو نوار، الهامگرفته از زبان طراحی جدید بوگاتی به نظر میرسد که چند ماه قبل در بوگاتی دیوو دیده شد. البته، بهینهسازیهای چشمگیری در سپر و جلوپنجره وجود دارند تا محصول جدید بوگاتی، متفاوت از دیگر خودروهای این برند باشد. در نمای پشت، خلاقیت بیشتری دیده میشود و نواری باریک از LED یکپارچه، سرتاسر بدنه را پوشش میدهد. علاوهبر سپر و هدایتکنندههای هوا که فراتر از تصور و بسیار چشمگیر هستند، ۶ خروجی اگزوز وجود دارد تا وجه تمایز ابرخودروی بوگاتی با دیگر مدلهای کلکسیونی دنیا باشد. علاوهبر لوگوی برند سازنده روی کاپوت عقب، نام bugatti هم در پشت خودرو با LED درخشان وجود دارد.
پیشرانهی مورد استفاده در لاواچو، مشابه شیرون، شیرون اسپرت و دیوو است. نمونهی ۱۶ سیلندر ۴توربو، با آرایش W و حجم ۸ لیتر، زیر کاپوت این ابرخودرو وجود دارد تا قدرت ۱۵۰۰ اسببخار و گشتاور ۱۶۰۰ نیوتنمتر تولید کند. با این حساب، میتوان مطمئن بود که لاواچو هم در زمانی کمتر ۳ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد و سرعت ۳۸۰ کیلومتر بر ساعت را، بهراحتی ثبت کند.
امروزه، تنها ۳ نمونه از ۴ دستگاه بوگاتی آتلانتیک کلاسیک در اختیار مجموعهداران هستند. نسخهی چهارم به رنگ سیاه که اتفاقا تفاوتهایی با ۳ نمونهی دیگر داشت، سال ۱۹۴۰ در راه انتقال به بوردو فرانسه و پس از بارگیری در قطار، دزدیده شد و امروزه مشخص نیست که گمشده یا نابود شده است. شاید به همین دلیل، تنها یک دستگاه از بوگاتی La Voiture Noire تولید میشود تا جای خالی تکنمونهی ناپدیدشده قرار بگیرد.
دنیای ارز دیجیتال اخبار متعدد و گستردهای دربارهی خود ایجاد میکند. دراینمیان، صرفنظر از اخبار قیمتگذاری یا قانونمندکردن آن پدیدهها یا فناوری پایهای آنها، یعنی بلاکچین، اخبار متعددی از دستگاههای جدید همگام با این فناوری ساختارشکن نیز میخوانیم. این اخبار شاید نوآوری واقعی را در زیر پوست تمامی بحثها و جدلها نشان دهند. گوشی مبتنی بر بلاکچین یکی از آن فناوریها محسوب میشود که اخبار و سابقهی آن عمر زیادی ندارد.
با نگاهی به بازار گوشیهای هوشمند، متوجه سیلی از محصولاتی میشویم که با تمرکز بر ارزهای دیجیتال طراحی و ساخته میشوند یا در آیندهی نزدیک به بازار خواهند آمد. بزرگترین بازیگر این بازار جدید سامسونگ است که استفاده از کیفِپول ارز دیجیتال را در گوشی هوشمند جدید خود،گلکسی اس 10 تأیید کرد. درکنار غول کرهای، HTC قرار دارد که از ماهها پیش، اخبار را با گوشی جدید خود یعنی Exodus 1 پر کرد. بازیگر دیگر Sirin Labs نام دارد که با ICO بسیار بزرگ، سرمایهی موردنیاز خود برای طراحی و تولید Finney را فراهم کرد. Electroneum شرکت بعدی است که از چندی پیش، فروش گوش اندرویدی ۸۰ دلاری خود با قابلیت معدنکاوی ارز دیجیتال را شروع کرد.
باتوجهبه آنچه گفته شد، این سؤال مطرح میشود: «هدف از عرضهی چنین امکاناتی چیست؟» شاید در رؤیاهای متعصبترین طرفداران اکوسیستم ارز دیجیتال این تصور بهوجود بیاید که محصولات جدید دریچهای بهسمت شکلگیری وب غیرمتمرکز یا وب 3.0 است. در چنین نسخهی آیندهنگرانهای از دنیای اینترنت، بلاکچینها و فناوریهای مشابه از اپلیکیشنهای غیرمتمرکز یا Dapps پشتیبانی میکنند؛ اپلیکیشنهایی که شبیه به نمونههای کنونی هستند؛ اما در شبکههای عمومی و نقطهبهنقطه اجرا میشوند. درواقع، آن سرویسها در هیچ سرور خصوصی و متمرکز شرکتی واحد جریان ندارند.
نکتهی درخورتوجه و مسئلهی اصلی در عمومیکردن ارزهای دیجیتال و اپلیکیشنهای غیرمتمرکز، دشواری درک و استفاده افراد عادی از آنها است. درواقع، مردم عادی هنوز تعریف دقیق فناوریهای فوق را نیز نمیدانند و شاید اجرای آنها نیز برایشان بیمعنی باشد. تجربهی کاربری بهتر که میتواند با اپلیکیشن ذخیرهی کلیدهای امنیتی رمزنگاریشده شروع شود، شاید ابتدای مسیر در شناساندن رمزنگاری و بلاکچین به کاربران عادی باشد. البته، رسیدن به آن نقطه هیچگاه مسیر آسان و مستقیمی ندارد. «امنیت» یکی از مشکلات همیشگی محسوب میشود. تصور کنید کلیدهای رمزنگاری شما گم شوند؛ درنتیجه، همهی داراییهای خود را از دست میدهید.
«امنیت» یکی از دلایلی است که ویتالیک بوترین، همبنیانگذار اتریوم را به گوشی اکسدوس HTC علاقهمند میکند. یکی از قابلیتهای آن گوشی «فناوری بازیابی گروهی کلیدهای امنیتی» نام دارد. در تعریف ساده، کاربران میتوانند گروه کوچکی از مخاطبان خود را انتخاب کنند و بخشی از کلیدهای امنیتی خود را به آنها بدهند. اگر کلیدهای امنیتی گم شوند، کاربر میتواند آنها را بهصورت تکهتکه از مخاطبان جمعآوری کند. بوترین مانند همیشه نگاهی آیندهنگرانه به فناوری مذکور دارد. او امیدوار است این فناوری بهمرور بهمنظور نگهداری امنتر داراییها و هویتهای دیجیتال کاربران استفاده شود که کاربردیتر از روشهای امروزی باشد. او در توییتی درباهی Social Key Recovery میگوید:
این فناوری، اولین قدم در مسیر شکلدهی هویتهای دیجیتال بدون مالکیت دولتی خواهد بود.
عاشقان دنیای ارز دیجیتال باید توجه کنند جذبکردن مردم خارج از آن اکوسیستم، به ارائهی قابلیتهای بیشتر در محصولات نیازمند خواهد بود. بهبیان دیگر، حفظ امن کلیدهای اطلاعاتی بهتنهایی نمیتواند کاربران عادی را به اکوسیستم ارز دیجیتال بکشاند.
شرکتهای بزرگ دنیای فناوری همچون سامسونگ و HTC در اخبار پیشین خود نشانههایی از روشهایی برای جذب مخاطبان عادی داشتند. بهعنوان مثال، کرهایها در پروژههای متعدد بلاکچین همکاری میکنند که از آن میان، میتوان به سرویس غیرمتمرکز خدمات بهداشتی Cosmee و پلتفرم مبتنی بر بلاکچین بازی Enjin اشاره کرد. اچتیسی نیز در جدیدترین اخبارش، همکاری با مرورگر اوپرا را فاش کرد. درنتیجهی آن همکاری، کاربران میتوانند با استفاده از ارز دیجیتال به وبسایتها پرداخت یا از اپلیکیشنهای غیرمتمرکز استفاده کنند.
چارلز هاول، مدیر بخش رمزنگاری اوپرا، در بیانیهای دربارهی همکاری با HTC گفت:
در طلوع نسل جدیدی از وب قرار داریم؛ جاییکه سرویسهای غیرمتمرکز جدید وضعیت کنونی را کاملا تغییر خواهند داد.
گوشی اکسدوس HTC قبلا فقط با ارز دیجیتال خریدنی بود؛ اما بهزودی، آن محصول نیز در فروشگاههای عادی گوشی هوشمند و با همان قیمت ۶۹۹ دلاری عرضه خواهد شد. سامسونگ Galaxy S10 با برچسب ۹۰۰ دلاری قیمت گرانتری دارد. گوشی Finney از Sirin Labs نیز با قیمت ۹۹۹ دلار عرضه میشود. تنها بازیگر دستهی ارزانقیمت بازار در این حوزه، گوشی هوشمند شرکت Electroneum است.
دراینجا، باید از خود بپرسیم: «ما هم به گوشیهای مبتنی بر بلاکچین نیاز داریم؟» درواقع، اگر به بحث رمزنگاری و موارد مشابه علاقهمندید و توانایی خرید هم دارید، این محصولات شروع مناسبی برای قدمگذاشتن در مسیر هستند. اگر هماکنون در بازار ارز دیجیتال فعالیت میکنید، قطعا کیفِپول دیجیتالی امن نیز دارید؛ پس، محصولات مذکور امتیاز خاصی برایتان نخواهند داشت.
درنهایت، باید به این نکته اشاره کنیم که حتی اگر گوشیهای بلاکچینی بهشهرت برسند، بازهم مسیری طولانی پیش روی وب غیرمتمرکز قرار دارد. طراحی و اجرای زیرساختهای بنیادی برای آن فناوری، هنوز در مراحل اولیه قرار دارد. شاید افزایش شدید کاربران به پیدایش کاربردهای جدید منجر شود. درنتیجه، توسعهی زیرساختها نیز با سرعت و جدیت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد. بههرحال، تنها کمکی که گوشیهای مبتنی بر بلاکچین به اکوسیستم آن میکنند، نشاندادن کلیاتی از آیندهی احتمالی است که هنوز راه زیادی در پیش دارد.
برخی از دادخواهیهای جنایی در سرتاسر جهان بینتیجه میمانند زیرا آزمایشهای DNA قادر نیستند بین دو فرد مظنونی که دوقلوی همسان (مونوزیگوت) هستند، تمایز قائل شوند. بهخاطر این موضوع، سالها است دانشمندان در تلاش هستند تا آزمایشی برای حل این مشکل طراحی کنند.
شبی در نوامبر سال ۱۹۹۹، زن ۲۶ سالهای در محوطهی پارکینگی در گرند رپیدز در ایالت میشیگان مورد تجاوز قرار گرفت. ماموران پلیس خواستند که فرد مجرم را از روی DNA موجود در اسپرم او شناسایی کنند اما این اطلاعات با هیچ کدام از افراد موجود در پایگاه دادهی آنها همخوانی نداشت. کارآگاهان در صحنهی جنایت هیچ اثر انگشتی پیدا نکردند و هیچ شاهدی هم وجود نداشت. زن نیز که از پشت سر به او حمله شده بود، نتوانست توضیحات مفیدی برای پلیس ارائه دهد. بهنظر میرسید که فرد متجاوز هیچگاه دستگیر نشود.
پنج سال بعد، گشایشی در پرونده ایجاد شد. مردی که بهخاطر یک جنایت جنسی دیگر در حال گذراندن دورهی مجازات بود، یک نمونه از DNA را بههمراه درخواست عفو مشروط خود به دادگاه ارائه کرد. این نمونه با DNA پیداشده در صحنهی تجاوز همخوانی داشت ولی باز یک مشکل وجود داشت: فرد متقاضی عفو مشروط دارای یک دوقلوی همسان بود و آزمایشهای استاندارد DNA نمیتوانند بین دوقلوهای همسان تمایزی قائل شوند. دادستانها هیچ مدرک دیگری برای اینکه بتوانند یکی از این دو متهم را کنار بگذارند، نداشتند. چون آنها نتوانستند اتهام یکی از دو مرد را ثابت کنند، پرونده همچنان باز ماند.
دانشمندان در سالهای اخیر تصویر واضحتری از نحوهی توسعهی ابتدایی جنینهای دوقلوهای همسان بهدست آوردهاند. در این جنینها که از یک تخمک بارورشده منشا میگیرند، بعدا جهشهای ژنتیکی منحصربهفردی اتفاق میافتد. پیشرفتهای جدید در توالییابی DNA، امکان مشخص کردن این جهشها و تشخیص دوقلوهای همسان را مهیا کرده است. این نوع آزمایش میتواند بهخوبی تعیین کند که کدامیک از برادران مرتکب تجاوز شدهاند. درمطالعهای که اخیرا منتشر شده، پژوهشگران نتیجه گرفتهاند که این تکنیک گزینهی واقعبینانهای است که مناسب پروندههای جنایی است.
آزمایش DNA برای استفاده در حوزهی جنایی، در دههی ۱۹۹۰ ارائه شد؛ یعنی سالها قبل از اینکه نخستین ژنوم انسانی توالییابی شود. دانشمندان متوجه شدند که فقط با استفاده از یک قطعهی کوچک ژنوم میتوانند افراد مختلف را از هم جدا کنند. این بدان علت است که ژنوم ما قطعاتی به نام «توالیهای تکراری کوتاه» یا STRها دارد که سرعت جهش در آنها نسبتبه سایر بخشهای ژنوم بیشتر است و بهعلت این تغییرپذیری سریع، این قطعات در بین افراد مختلف متفاوت هستند. پژوهشگران ۱۳ نوع از این توالیها را شناسایی کردهاند که در زمینهی مرتبط کردن افراد با نمونههای DNA بسیار کارآمد هستند (یعنی شاخصی از کل ژنوم بهشمار میروند و تفاوت بین افراد را نشان میدهند). احتمال شباهت کامل این STRها بین دو فرد غیرخویشاوند کمتر از یک در تریلیون است.
آزمایش DNA تبدیل به یک ابزار قانونی استاندارد برای شناسایی مظنونین جنایی و حل اختلافات والدی (تأیید رابطه والد فرزندی) شده است ولی گاهی نیز در تنگناهایی قرار میگیرد. بهعنوان مثال در سال ۲۰۰۴، هولی ماری آدامز در میسوری در یک دادخواست برای تأیید رابطهی پدر و فرزندی برنده شد. یک آزمایش استاندارد DNA نشان داد که او پدر واقعی است. اما ریمون میلر، طرف دیگر دادخواست، درخواست تجدیدنظر داشت زیرا میگفت خانم آدامز با برادر دوقلوی آدامز یعنی ریچارد رابطهی جنسی داشته است. آزمایش DNA نسبت پدری ریچارد را نیز تأیید کرد. فیلیپ گاریسون، قاضی پرونده نوشت: «نتایج آزمایشهای خون انجامشده روی دو برادر نشان میدادند که احتمال اینکه هر کدام از آنها پدر آن بچه باشند، برابر ۹۹/۹۹۹ درصد است.»
دادگاه مجبور شد به شواهد دیگری نظیر زمان بارداری آن زن روی آورد تا ثابت کند ریمون میلر پدر واقعی است.
درمواجهه با چنین پروندههایی، کارشناسان ژنتیک در حوزهی جنایی درجهت دستیابی به چیزی تلاش کردهاند که زمانی بهنظر غیرممکن میآمد: طراحی آزمایشی که بتواند دوقلوهای همسان را از هم تشخیص دهد. پژوهشگران برای این کار از این واقعیت که دوقلوهای همسان درواقع ازلحاظ ژنتیکی همسان نیستند، استفاده کردند. وقتی یک سلول تخم بارورشده شروع به تقسیم میکند، احتمال کمی وجود دارد که در هر سلول جهش جدیدی بروز کند. وقتی این سلولها به دو جنین دوقلو جدا میشوند، یکی از آنها برخی از سلولهای جهشیافته و دیگری سایر سلولها را دریافت میکند و به این ترتیب، جهشهای منحصربهفرد در تمام سلولهای هرکدام از دوقلوها وجود خواهند داشت.
در اواسط دههی ۲۰۰۰، دانشمندان دانشگاه هانوور آلمان بهدنبال درک این موضوع بودند که آیا STRهای جدید میتوانند فقط در یکی از دوقلوها بهوجود آیند؟ آنها آزمایشی را برای بررسی هزاران STR توسعه دادند و البته نتیجهای نگرفتند. آزمایش تجربی آنها نتوانست دوقلوهای همسان را از هم جدا کند. مایکل کروزک، ژنتیکدان دانشگاه کیل گفت: «تلاشهای ما با STRها سادهلوحانه بود».
در آن زمان، هزینه توالییابی DNA بهشدت کاهش پیدا کرد و موجب درنظرگرفتن احتمال دیگری شد: اگر آزمایشی بتواند نهتنها STRها بلکه کل ژنوم دوقلوها را بررسی کند، آیا میتواند دوقلوها را از هم متمایز کند؟ در سال ۲۰۱۲، پژوهشگران محاسباتی ارائه دادند که نشان میداد پاسخ این سؤال مثبت است.
در این رابطه، پژوهشگران این مثال را مطرح کردند: تصور کنید یک دعوی تأیید والدی وجود دارد که پدران دوقلوی همسان هستند. نمونهی خون یا بزاق میتواند برای توالییابی ژنوم دوقلوها استفاده شود. در این وضعیت، پژوهشگران میتوانند بهدنبال جهشهایی که پدر واقعی به فرزندش منتقل کرده است، بگردند.
اما نتایج تجزیهوتحلیل دانشمندان نشان میداد که چنین آزمایشی باید بسیار دقیق و حساس باشد. سلولهایی که تبدیل به اسپرم میشوند، در اوایل توسعهی جنین از دیگر سلولها جدا میشوند و تنها جهشهای کمی در یک جنین دوقلو قبل از جدایی اتفاق میافتد. دامنهی بروز این جهشهای کلیدی چنان باریک است که درحقیقت گاهی اصلا چیزی اتفاق نخواهد افتاد. پژوهشگران نشان دادهاند که در ۲۰ درصد از موارد دوقلو، اصلا جهش متمایزکنندهای وجود نخواهند داشت. چنین آزمایشی میتواند دشوار ولی در عین حال، قطعی باشد. فقط یک جهش که توسط چندین تجزیهوتحلیل تأیید شود، برای ایجاد تمایز بین دوقلوها کافی خواهد بود.
این آزمایشها موجب شد پژوهشگران شرکتی به نام یوروفینز ساینتیفیک در بروکسل سعی کنند این روش را امتحان کنند. آنها یک جفت برادر دوقلو پیدا کردند که داوطلبانه DNA خود و نیز DNA یکی از فرزندان و همسر خود را در اختیار شرکت قرار دادند. پژوهشگران کل ژنوم هر فرد را توالییابی کردند و جهشهای کافی پیدا کردند تا بتواند پدر را از عمو تشخیص دهند.
گروه یوروفینز ساینتیفیک، این موضوع را در سال ۲۰۱۴ منتشر کردند. بهزودی اخبار به دیوید دیکین، دستیار وکیلی در بوستون که برای سالها روی پروندهی تجاوز متهمی به نام دوئین مکنیر کار میکرد، رسید. آقای مکنیر مظنون به دو مورد تجاوز در سال ۲۰۰۴ بود. در سال ۲۰۰۷، پلیس از روی ته سیگار آقای مکنیر، توانست آزمایش DNA انجام دهد و این DNA با نمونههای DNA موجود در هر دو صحنهی جنایت تطابق داشت. اما کارآگاهان متوجه شدند که آقای دوئین مکنیر یک برادر دوقلو به نام دوایت مکنیر هم دارد. آقای دیکین دستور دادگاه را برای انجام یک آزمایش جدید DNA گرفت با این امید که برادرهای مکنیر دوقلوی معمولی باشند (دی زیگوت یا غیرهمسان) والبته چنین نشد. آنها دوقلوی همسان بودند و پژوهشگران نمیتوانستند ثابت کنند کدام برادر جرایم را مرتکب شده است.
این پرونده تا سال ۲۰۱۰ بینتیجه مانده بود تا اینکه کارآگاهان دومین مجرم هر دو تجاوز، یعنی آنوار توماس را پیدا کردند. توماس موافقت کرد که دوئین مکنیر را بهعنوان متجاوز دیگر شناسایی کند. او دوقلوهای مکنیر را از زمان دبیرستان میشناخت و میگفت مشکلی برای تشخیص آنها ندارد اما آقای دیکین نمیتوانست در دادگاه ثابت کند که توماس حتما حقیقت را میگوید.
مقالههای مرتبط:
در همین حال بود که آقای دیکین درمورد آزمایش یوروفینز شنید. این آزمایش گران بود (۱۳۰ هزار دلار) اما آقای دیکین متقاعد شد که میتواند پرونده را خاتمه دهد. او از دادگاه زمان خواست. بعد از سه ماه گروه یوروفینز نتیجه را آماده کردند: نمونههای DNA موجود در صحنهی تجاوز با نمونه DNA دوئین همخوانی دارند. آقای دیکین براساس چیزی که نتایج تجریهوتحلیل نشان میداد، به دادگاه گفت احتمال اینکه نمونه DNA مربوطبه دوئین باشد دو میلیارد بار بیشتر از آن است که نمونه مربوطبه دوایت باشد. آقای دیکین با این نتایج جدید، آقای مکنیر را در سپتامبر ۲۰۱۴ مجددا متهم کرد. وکلای متهم خواستار حذف آزمایش یوروفینز از شواهد شدند. آنها استدلال کردند که این آزمایش بسیار جدید است و مطالعهای روی آن انجام و منتشر نشده است.
لیندا گیلز، قاضی پرونده پس از شنیدن ادلهی دو طرف تأیید کرد که اگرچه این آزمایش براساس اصول علمی معتبری انجام شده است اما باید این کار در یک ژورنال معتبر با ذکر جزئیات منتشر یا در آزمایشگاه دیگری تکرار شود. آقای دیکین گفت: «ما شانسی نداشتیم و به نقطهی آغاز برگشتیم».
این تصمیم تنها یک نومیدی برای آقای دیکین نبود. دادستانها در میشیگان نیز استفاده از این تکنیک را برای تمایز بین دوقلوها در پروندهی تجاوز گرند رپیدز درنظر گرفته بودند ولی پس از رای قاضی آن را کنار گذاشتند. این پرونده در بوستون با یک آزمایش DNA معمولی که مظنونین را به دوقلوها محدود میکرد و شهادت آقای توماس علیه دوئین ادامه پیدا کرد. آقای دوئین مکنیر درنهایت در ژانویه ۲۰۱۸ مجرم شناخته شد و محکوم به ۱۶ سال زندان شد.
بوکارد رولف، مدیر خدمات DNA جنایی در شرکت یوروفینز میگوید از زمانیکه یوروفینز آزمایش اولیهی خود را در سال ۲۰۱۴ منتشر کرد، تنها یک دادگاه دیگر در یک پروندهی دعوی والدی در آلمان از شرکت خواست که ژنوم دوقلوها را آزمایش کند. دکتر رولف و دکتر کروزک و همکارانشان تصمیم گرفتهاند که یک شرح دقیق ریاضی برای روشی خود بنویسند. مجلهی PLOS Genetics مقاله آنها را پذیرفت اما از آنها خواست که از آوردن جزئیات درمورد پروندهی تجاوز مکنیر و دعوی والدی در آلمان خودداری کنند. کریس بکر، وکیل بخش کنتکانتی در میشیگان گفت که انتشار مقاله گام صحیحی است اما برای اقدام به دستگیری در پروندهی تجاوز گرند رپیدز کافی نیست.
استیون مک کارول، ژنتیکدان مدرسهی پزشکی هاروارد که در این پژوهش مشارکتی نداشته، میگوید که یک راه برای ایجاد اعتماد به این روش این است که دقت آن روی تعداد زیادی از دوقلوها نشان داده شود. او گفت:
این واقعا خوب خواهد بود که بدانیم میتوانیم این نوع تجزیهوتحلیل را بارها و بارها انجام دهیم و هیچوقت اشتباه نشود.
آقای دیکین، دادستان بوستون خوشبین بود که چنین پژوهشی درنهایت میتواند منجر به پذیرش این روش در دادگاهها شود. او گفت:
اگر ۵ یا ۶ آزمایشگاه این کار را انجام دهند و ۴ یا ۵ مورد از آنها نتایج را بازتولید کنند و هیچ نتیجهی منفی دیده نشود، من فکر میکنم که میتوانید این آزمایش را با اطمینان به کار بگیرید.
دکتر کروزک و همکارانش برآورد کردهاند که حدود یک درصد از پروندههای جنایی و دعاوی والدی ممکن است شامل دوقلوهای همسان باشند. دکتر کروزک میگوید:
این چیزی نیست که هر روز و در هر آزمایشگاهی اتفاق بیفتد. اما یکبار که مردم از آن آگاه شوند، ممکن است پروندههای قدیمی زیادی دوباره مطرح شوند.
نئاندرتالها شهرتی دارند که شایسته آنها نیست. انسانهای قویهیکل قوزپشتی که بدنشان از انبوه مو پوشیده شده است. این انسانتبارهای باستانی اغلب بهصورت غارنشینانی وحشی تصویر شدهاند که بیش از ما به میمونها شبیه هستند. اما شواهد عدیدهای نشان میدهد که شباهتهای این انسانهای باستانی به ما بیش از تفاوتهایشان است. و تا همین حالا، در مورد یکی از مشهورترین خصوصیتهای نئاندرتالها، سخت در اشتباه بودهایم.
بعد از بیش از یک قرن، پژوهش جدید دوباره این دیدگاه را تأیید کرد که نئاندرتالها درست به مانند ما انسانهای مدرن راست راه میرفتند. و آنطور که تصور میکردیم، قوز نداشتند. درواقع، این خویشاوندان باستانی ما اصلا قوز نداشتند و کاملا راستقامت بودند.
پژوهشگران از روی استخوانهای یک نئاندرتال پیر که در سال ۱۹۱۱ در منطقه لا شاپیل آسینس فرانسه کشف شده بود، تجزیهوتحلیلهای جدیدی انجام دادند. نویسندگان این پژوهش با بازسازی مجازی لگن و ستون فقرات آن دریافتند که فشار روی باسن و حالت لگن این انسانهای باستانی، تفاوت چندانی با ما انسانهای مدرن نداشته است.
مقایسهای بین بازسازیهای گذشته (سمت چپ) و حال (سمت راست) از ستون مهرههای نئاندرتالها
مقالههای مرتبط:
پژوهشگران هنگامی که یافتههای خود را با سایر اسکلتهای نئاندرتال مقایسه کردند، متوجه شدند که این مهرهها و لگنهای این اسکلتها با مدلی که بازسازی کردند کاملا مطابقت دارد. به این ترتیب، گودی واقع در پایین کمر انسانهای مدرن، تنها منحصر به ما نیست.
مارتین هاوزلر، متخصص پزشکی تکاملی در دانشگاه زوریخ در سوئیس، توضیح میدهد:
در مجموع، به سختی میتوانیم شواهدی پیدا کنیم که نشان دهد نئاندرتالها نسبت به ما آناتومی متفاوتی داشتهاند.
اگر نئاندرتالها واقعا شبیه به انسانهای کنونی بودند، باید ستون فقرات دوگانهی S شکلی به مانند ما میداشتند. این گودی برای این وجود دارد که بدن بتواند هنگام راه رفتن، وزن و فشار را منتقل کند. اما برخی از پژوهشهای اخیر که از ستونهای مهره جداگانه بهره بردند، نتیجه گرفتهاند که نئاندرتالها ستونهای راستتر از آنچه پیش از این تصور میکردیم، داشتند. چنین یافتههایی از این فرض حمایت کردهاند که نئاندرتالها قوزپشت بودهاند.
بااینحال، پژوهش جدید نشان میدهد که این نتیجهگیری از اساس اشتباه است. پژوهشگران با بررسی ساییدگی و خراش مهرههای نئاندرتالها از چندین منبع توانستند آنچه تصور میکنند حالت ایستادن واقعی این خویشاوندان نزدیک ما است را بازسازی کنند. پژوهشگران دریافتند که استخوان خاجی، استخوانی که به لگن استحکام و ثبات میدهد؛ دارای خمیدگی درست شبیه به ما انسانهای مدرن است. استخوان خاجی، همان استخوان مثلثیشکلی است که تمام وزن فوقانی بدن را منتقل میکند، بنابراین موقعیت آن میتواند به درک نحوه حرکت کمک زیادی کند.
استخوان خاجی به رنگ قرمز مشخص شده
نویسندگان این پژوهش به این نتیجه رسیدند که با وجود خمیدگی استخوان خاجی به درون (همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید) نئاندرتالها باید دارای منحنی پیشرفتهای در قسمت پائین کمر خود بوده باشند. پژوهشگران بعد از بررسی مهرههای گردن، شواهدی به دست آوردند که نئاندرتالها ستون فقرات دوگانهی S شکلی شبیه به انسان داشتند که در آن یک منحنی در گردن و دیگری در پشت کمر قرار میگرفت. با به دست آوردن شواهدی مانند این، بهتدریج دانشمندان به این درک میرسند که بین آناتومی انسانهای مدرن و عموزادههای باستانیشان تفاوتی کمتر از آنچه قبلا تصور میشد وجود داشته است.
هاوزلر میگوید:
اکنون زمان آن رسیده است که شباهتهای اساسی بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن را بشناسیم. و تمرکز خود را روی تغییرات رفتاری و زیستشناختی که در اواخر دورهی پلیستوسن در انسان رخ داد، بگذاریم.
درحالیکه ریزر به احتمال زیاد از بازار گوشیهای گیمینگ کنارهگیری خواهد کرد، به نظر میرسد شیائومی علاقهی ویژهای به این حوزه دارد. بنچمارک جدیدی در گیکبنچ نشان میدهد که شرکت چینی در حال توسعهی سومین نسخه از گوشی گیمینگ خود موسوم به بلک شارک است.
گوشی مذکور که در این بنچمارک با نام Black Shark AAA ظاهر شده، موفق به ثبت امتیاز قابلتوجه ۱۱هزار و ۴۱۳ در تست عملکرد چندهستهای شده است. عملکرد تکهستهای این دستگاه نیز با ثبت امتیاز ۳هزار و ۵۱۶ کاملا قابلقبول است.
بلک شارک جدید برخلاف دو نسخهی قبل یعنی بلک شارک وبلک شارک هلو که به اسنپدراگون ۸۴۵ مجهز بود، از تراشهی جدید کوالکام یعنی اسنپدراگون ۸۵۵ بهره میبرد؛ اما نکتهی متمایزکنندهی گوشی گیمینگ جدید شیائومی نه پردازنده، بلکه رم ۱۲ گیگابایتی آن است؛ البته انتظار میرود نسخهی دیگری با رم ۸ گیگابایتی نیز در دسترس باشد.
در مورد سایر مشخصات بلک شارک جدید، فهرست گیکبنچ از وجود اندروید ۹ پای خبر میدهد و اگر اطلاعاتی که پیش از این منتشر شده بود صحت داشته باشند، وجود دوربین اصلی دوگانه نیز کاملا محتمل است. باتری بزرگ ۴۰۰۰ میلیآمپرساعتی نیز دیگر مشخصهی قابلانتظار گوشی گیمینگ جدید شیائومی است.
شیائومی اخیرا تأیید کرد که نسخهای جدید برای بلکشارک در راه خواهد بود؛ اما صحبتی از زمان دقیق عرضهی آن به میان نیاورده است. بااینحال، به نظر میرسد با نزدیک شدن به سالگرد رونمایی بلک شارک، احتمالا بلکشارک ۲ اواخر ماه آتی به بازار عرضه شود.
بهتازگی، مدلهای جدیدی از کلیهی انسان ساخته شده که پژوهشگران آنها را «توبولوئید» نامیدهاند. این مدلها از لولههای کلیوی تشکیل شدهاند که از اجزای اصلی کلیه هستند. وظیفهی آنها فیلترکردن مواد زائد از خون و درنهایت، حذف آنها از بدن ازطریق ادرار است. در این پژوهش که اخیرا در مجلهی Nature Biotechnology منتشر شده، اولینبار پژوهشگران توانستند انداموارههایی از این بخش از کلیه ایجاد کنند که مستقیم از بافت کلیهی بالغ جدا شده است.
درحالحاضر، این امکان وجود دارد که انداموارههای کلیوی را با استفاده از زمینهی ژنتیکی بیمار ایجاد کرد؛ اما این کار مستلزم فرایندی طولانی و پرزحمت است. در ابتدا، بیمار باید قسمت کوچکی از بافت خود را اهدا کند که غالبا از پوست گرفته و سپس، در آزمایشگاه کشت داده میشود تا سلولهایی بهنام فیبروبلاست را از آن استخراج کنند. سپس، این سلولها قبل از اینکه در ساختارهایی شبیه به کلیه کشت شوند، میتوانند مجددا به سلولهای بنیادی برنامهریزی شوند. بااینحال، این فرایند درحالحاضر چندین ماه طول میکشد که کمتر از مدت زمان ایدهآل برای شیوههای پزشکی شخصیسازیشده است؛ بهویژه برای انواع بیماریهای خطرناک مانند سرطان.
فرانس شوتگنز، نویسندهی اصلی این پژوهش و پژوهشگر پسادکتری در مؤسسه Hubrecht در کشور هلند، دراینباره میگوید:
مزیت اصلی این روش این است که فرایند استخراج را میتوان بهطور مستقیم انجام داد؛ بدون اینکه لازم باشد دوباره برنامهریزی کرد.
این روش کشت انداموارهها از سلولهای بنیادی بالغ که مستقیما از تومور جدا شدهاند، پیشازاین در چندین مورد، مربوط به روده و کبد استفاده شده بود؛ اما این پژوهش نشان میدهد این روش را میتوان روی سلولهای کلیه نیز انجام داد.
دانشمندان توانستند نمونههای کوچکی از کلیهی انسان را اولینبار با استفاده از سلولهای بنیادی جداشده از بیمار بسازند
این مدل انداموارهی کلیه کاربردهای بالقوه متعددی دارد که افزایش سرعت آزمایش داروها برای روشهای پزشکی شخصیسازیشده را نیز شامل میشود. در این پژوهش، پژوهشگران نشان دادند انداموارههای کلیه را میتوان از سرطان کلیهی اطفال بهنام «تومور ویلمز» ساخت که شایعترین سرطان جامد در کودکان است. شوتگنز دراینباره گفت:
کنترل دارو قطعا کاربردی محتمل است. این کاربرد برای انواع دیگر سلولهای بنیادی بالغ استخراجشده برای کشت اندامواره، مانند سرطان پستان، توسعه یافته است و کارکردن روی این موضوع برای کلیه نیز بسیار مناسب خواهد بود.
مقالههای مرتبط:
همچنین، این مدلها توانایی بسیاری برای مطالعهی بیماریهای کلیوی دارند که بهعلت نقصهای ژنتیکی ارثی ایجاد شدهاند. کار پیشین همین گروه پژوهشی دربارهی پرورش انداموارههای رکتوم در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک بود که جهشی در ژنی بهنام CFTR دارند. این انداموارهها میتوانند برای آزمایش سریع درمانهای این بیماری بهکار روند؛ فرایندی که با آزمایش مستقیم درمانها روی خود بیماران معمولا سالها بهطول میانجامد.
با استفاده از این انداموارهها، درمانهای بالقوه میتوانند در چند ماه ارزیابی شوند. درحالحاضر، این فرایند برای استفاده دراینزمینه در هلند تأیید شده است. بااینحال، ایجاد این انداموارهها درحالحاضر به نمونهبرداری تهاجمی از نمونه بافت افراد نیاز دارد.
پژوهشگران نمونهای از ادرار یکی از بیماران مبتلا به فیبروز سیستیک را جمعآوری کردند و توانستند با استفاده از آن، مدل توبولوئید کلیه ایجاد کنند که داروهای فیبروز سیستیک میتواند بهشیوهای مشابه با انداموارههای رکتومی روی آن آزمایش شوند. این کار این احتمال را افزایش میدهد که روزی این روشِ کمتر تهاجمی برای جداسازی سلولهای موردنیاز برای رشد انداموارهها بهمنظور آزمایش داروها استفاده شود. بااینحال، پژوهشگران تأیید میکنند این کار و نتایج آن هنوز مقدماتی است و باید در بیماران بیشتری تکرار شود تا بهدرستی ارزیابی شود. شوتگنز دراینباره گفت:
درستی اصول این روش را فقط در یک بیمار نشان دادهایم؛ بنابراین، جایگزینکردن آزمایش بافتبرداری رکتومی با این روش هنوز دورازدسترس است.
کشت انداموارههای کلیوی از ادرار افراد مبتلا به سرطان نیز ممکن است باعث مشکلاتی ایجاد کند؛ ازجمله تعداد کم سلولهای جداشده از ادرار ممکن است نشاندهندهی ماهیت کل تومور نباشند. شوتگنز در اینباره گفت:
یکی از معایب استفاده از این روش برای سلولهای کشت از سرطان کلیه این است که هنگام کشت، از سلولهای کمی که از ادرار شخص گرفته شده، تنوع سلولهای سرطانی از بین میرود.
در سرطان کلیه، جراحی بافتبرداری و برداشتن بخش عمدهی تومور غالبا درمان ضروری است؛ بنابراین، جداکردن سلولهای بنیادی بهطور مستقیم از بافت تومور ممکن است عملیترین رویکرد برای کشت انداموارهی کلیوی و آزمایش درمانهای بالقوه برای بیمار باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.