پتک فیلیپ (Patek Philippe) شرکت سوئیسی تولید ساعتهای مچی لوکس است که در سال ۱۸۳۹ تأسیس شد. مرکز مدیریت شرکت پتک فیلیپ در منطقهی کانتون (Canton) ژنو قرار دارد. این برند، یکی از قدیمیترین تولیدکنندههای ساعت در جهان محسوب میشود که با قدمت نزدیک به دو قرن، با روندی ثابت و رو به رشد به فعالیت ادامه داد. برخی از محصولات برند پتک فیلیپ، رکورددار گرانقیمتترین ساعتهای مچی جهان هستند و پیچیدهترین ساختارهای مکانیکی نیز در ساعتهای این برند دیده میشود.
برند سوئیسی پتک فیلیپ، بیش از ۴۰۰ خردهفروشی در سرتاسر جهان دارد و مراکز توزیع خود آن در مناطق مختلف جهان از آسیا، اروپا و آمریکای شمالی تا اقیانوسیه فعالیت میکنند. نام برند پتک فیلیپ، همیشه با لوکس بودن و درکنار افراد مشهور جهان به چشم میخورد. از ملکه ویکتوریا تا ماری کوری، آلبرت انیشنین، جان اف کندی و بسیاری بزرگان دیگر تاریخ، از ساعتهای این برند سوئیسی استفاده کردهاند.
مرکز مدیریت پتک فیلیپ در ژنو
تاریخچهی تأسیس
پتک فیلیپ در سال ۱۸۳۹ در ژنو سوئیس تأسیس شد. آنتونی نوربرت پتک (Antonie Norbert Patek) بهعنوان بنیانگذار اصلی برند شناخته میشود که در ۱۲ ژوئن سال ۱۸۱۲ در دهکدهی کوچک پیاسکی در لهستان متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی او با درگیریهای سیاسی متعدد بین لهستان و روسیه گذشت و پتک در جوانی، بهعنوان سربازی وظیفهشناس در نبردهای لهستانیها شناخته شد و حتی مدال افتخار دریافت کرد. البته، درگیریهای روسیه و لهستان باز هم ادامه داشت و نفوذ روسها، باعث شد تا بسیاری از سیاستمداران و سربازان لهستانی همچون پتک، به کشورهای غرب اروپا مهاجرت کنند. او ابتدا به پاریس رفت، اما سیاستهای فرانسه نیز بار دیگر پتک را مجبور به مهاجرت کرد و این بار، سوئیس بهعنوان مقصد انتخاب شد.
مدارک تأسیس شرکت پتک کاپک
پتک پس از مستقر شدن در ژنو سوئیس، نام Antonie Nobert de Patek را برای خود انتخاب کرد. او بهسرعت به صنعت جذاب تولید ساعت در ژنو علاقهمند شد. او که تمایلات و سابقهای هنری هم داشت، مجذوب هنر و خلاقیت موجود در صنعت ساعتسازی سوئیسیها شده بود. درنتیجه، پتک با یک مهاجر لهستانی دیگر بهنام فرانکویس کاپک (Francois Czapek) شریک شده و شرکت Patek, Czapek & Cie را در سال ۱۸۳۹ تأسیس کرد. کاپک، متولد جمهوری چک و ساعتسازی ماهری و شناختهشده در ژنو بود.
شرکت پتک و کاپک از همان ابتدا تمرکز خود را روی تولید ساعتهای باکیفیت معطوف کرد و در سالهای ابتدایی، بهسرعت به موفقیت دست یافت. آنها بهجای تولید انبوه ساعت برای افزایش سود، تلاش میکردند تا تنها ۲۰۰ عدد ساعت آن هم از نوع بسیار با کیفیت، بهصورت سالانه تولید کنند. پتک و کاپک از عقبهی تاریخی و فرهنگی مشترک خود نیز در تولید ساعتها استفاده میکردند که موجب به طرحهای سنتی از تاریخ و رسم و رسومات مذهبی لهستانیها در ساعتهای مچی میشد. باوجود تمام موفقیتهای اولیه، پتک و کاپک چالشهای متعددی با یکدیگر داشتند و درنهایت پتک به این نتیجه رسید که باید شریکی جدید برای کسبوکارش پیدا کند.
نمونههایی از اولین ساعتها با طراحی سنتی
فیلیپ، شریک جدید
در سال ۱۸۴۴، یک نمایشگاه صنعتی بزرگ در فرانسه برگزار شد. پتک به آنجا رفت و با یک متخصص جوان ساعتساز بهنام جین آدرین فیلیپ (Jean Adrien Philippe) آشنا شد. فیلیپ پسر یک ساعتساز مشهور بوده و بهمرور با نوآوریهای خاصش در تولید ساعت، شهرتی را در آن صنعت دستوپا کرده بود. او در آن سالها روی طرح سیستم کوک کردن ساعت بدون نیاز به کلید کار میکرد که بعدها با رسیدن به موفقیت، کتابی نیز دربارهی آن چاپ کرد.
پتک (چپ) و فیلیپ (راست)
در دهههای ابتدایی قرن ۱۹، برای کوک کردن ساعتها نیاز به یک کلید ویژه بود. طرح فیلیپ، کلید را حذف میکرد و دکمهای شبیه به پیچهای امروزی ساعتهای مچی، بهجای آن قرار میداد. طراحی او، نیاز به حمل کلید مخصوص و نگرانی از گم کردن آن را از بین میبرد. طراحی فیلیپ در نمایشگاه فرانسه، مدال طلای نوآوری را برای او بههمراه داشت و همین رخداد، پتک را به او علاقهمند کرد.
همکاری پتک و کاپک رو به پایان بود و صحبتهای اولیه با فیلیپ، پتک را متقاعد کرد که جوان فرانسوی، میتواند کسبوکارش را به مرحلهی بعدی از موفقیت برساند. در سال ۱۸۴۵، فیلیپ به سوئیس رفت و بهعنوان مدیر فنی و شریک جدید، درکنار پتک شروع به کار کرد. پس از رفتن کاپک، پتک نام شرکت را به Patek & Cie تغییر داد. بعدها و در سال ۱۸۵۱، نقش مهم فیلیپ در شرکت باعث شد تا نامش درکنار پتک قرار بگیرد و برند افسانهای Patek, Philippe, & Cie متولد شود.
طراحی کوک بدون نیاز به کلید توسط فیلیپ
شراکت فیلیپ و پتک بسیار تکمیلکنندهتر از زمان حضور کاپک بود. فیلیپ بهعنوان مدیر فنی شرکت مسئول نظارت بر فرایندهای ساخت، بهبود روشهای تولید و توسعهی قابلیتهای جدید برای ساعتها و همچنین نوآوریهای دیگر شد. درواقع، عشق و علاقهی اصلی فیلیپ، جابهجا کردن مرزهای نوآوری در تولید ساعت بود و او نیز بهخوبی در آن بخش موفق عمل میکرد.
اولین برنامههای جدی فیلیپ، تمرکز روی بهبود طرح کوک بدون کلید بود. او پتنتهای متعددی را نیز برای طرح خود ثبت کرد و مکانیزمهای تنظیم ساعت را بهنوعی متحول کرد. فعالیتهای بعدی او، نوآوریهایی را بهدنبال داشت که زمینههای اولیه برای انقلابهای آتی دنیای ساعت را فراهم کرد. از میان آن نوآوریها میتوان به سیستم حرکت خودکار در ساعتها اشاره کرد.
ساعتهای جیبی با طراحیهای تزئینی سنتی
پتک درکنار فیلیپ، روی طراحیهای خاص و جلوههای بصری ساعتها کار میکرد. حوزهای که زمینههای علاقهمندی او به صنعت ساعتسازی را در ژنو شکل داده بود. او هنرمندان حرفهای را استخدام کرد تا با استفاده از هنرهای خاص آن زمان، ساعتهای پتک فیلیپ را به بهترین نحو تزئین کنند. تزئینات ساعتهای پتک فیلیپ در آن سالها از انواع هنر همچون طراحی شیشه، مینیاتور، حکاکی، تزئین چوب و جواهرکاری بهره میبردند.
استفاده از هنر در تولید ساعت، بهنوعی با نام پتک فیلیپ گره خورده بود. حتی در سالهای بعدی که بهمرور استفادهی زیاد از هنر و تزئینات در ساعتها رو به افول میرفت، آنها باز هم از هنرمندان سنتی برای طراحی محصولات خود استفاده میکردند. آن روشهای سنتی در تولید ساعت، با آنکه امروز کمتر دیده میشوند، هنوز در محصولات خاص و فوق لوکس برندهای مختلف ازجمله همین پتک فیلیپ دیده میشوند.
پتنت تقویم در ساعتهای پتک فیلیپ
تمرکز پتک علاوهبر بهبود طراحی محصولات، روی بازاریابی داخلی و بینالمللی محصولات نیز معطوف بود. او سفرهای متعددی را به سرتاسر جهان انجام میداد که به هرچه بهتر شناخته شدن نام برندش کمک کرد. نکتهی مهم پیشرفتهای برند در آن سالها، همکاری نزدیک و پایدار پتک و فیلیپ با یکدیگر بود.
در سال ۱۸۶۳، یکی از مهمترین دستاوردهای پتک فیلیپ در نوآوریهای صنعت ساعتسازی کسب شد. فیلیپ از فنر ضد لغزش برای کوک کردن ساعتها استفاده کرد که بهنوعی پایههای توسعهی ساعتهای خودکار در سالهای بعد بود. آن فنر، از کوک شدن بیش از حد و فشرده شدن فنر اصلی ساعت جلوگیری میکرد. فنر لغزنده، خصوصا در ساعتهای با کوک خودکار نقشی حیاتی دارد که از عملکرد اشتباه یا بیش از حد سریع ساعت جلوگیری میکند.
یکی از بهیادماندنیترین محصولات پتک فیلیپ، در سال ۱۸۶۸ ساخته شد که بهنوعی نام ساعتهای سوئیسی را بر سر زبانها انداخت. با آن که اختراع ساعتهای مچی به قرن ۱۵ باز میگردد، عموما آن محصولات بهعنوان جواهر شناخته میشدند و کاربردهای عمومی کمتری داشتند و آن نگاه تا قرن بیستم نیز ادامه داشت. بههرحال، پتک فیلیپ جزو اولینهایی بود که ساعتهای کاملا سوئیسی را آن هم برای مشتریان خاص معرفی کرد.
ساعت اشرافی کنتس کاسکویکز
مدل اول ساعت اسطورهای پتک فیلیپ، توسط کنتس کاسکویکز از مجارستان خریداری شد. طراحی باشکوه آن ساعت، شامل یک دستبند طلایی خاص، حکاکیهای چشمنواز و جواهرات درخشان بود. برند سوئیسی در آن سالها شهرت قابل توجهی را در بین خانوادههای اشرافی و سلطنتی پیدا کرده بود که بعدها منجر به خرید ساعتها توسط افرادی همچون ملکه ویکتوریا و پرنس آلبرت از انگلستان، پادشاه ایتالیا ویکتور امانوئل سوم و سلطان حسین کامل از مصر شد.
مرگ اسطوره و تغییر زیرساخت
پتک، بنیانگذار اول برند پتک فیلیپ در سال ۱۸۷۵ به بیماری سختی مبتلا شد و در مارس سال ۱۸۷۷ از دنیا رفت. تنها پسر او یعنی لئون، علاقهای به صنعت ساعتسازی نداشت و در نتیجه، تلاشی برای ورود به مدیریت شرکت پدرش انجام نداد. او در عوض، سهم خود از شرکت را به مبلغی قابلتوجه فروخت که سرمایهی بهدست آمده، برای ادامهی کل زندگیاش کافی بود. موقعیت مدیریتی پتک بزرگ به دامادش جوزف آنتونی بناسی فیلیپ رسید. درنهایت، شرکت پتک فیلیپ تحت مالکیت فیلیپ، بناسی فیلیپ و ۳ کارمند شرکت قرار گرفت که سرمایهگذاریهای قابل توجهی در آن انجام داده بودند.
یکی از اولین طرحهای ساعت زنانهی پتک فیلیپ
یکی از رخدادهای مهم پتک فیلیپ در دهههای پایانی قرن ۱۹، طراحی لوگوی صلیبی خاص بود که بهنام Calatrava Cross و بهعنوان برند پتک فیلیپ شناخته شد. تاریخچهی آن لوگو به قرون وسطی و گروه کالاتراوا در اسپانیا باز میگردد. صلیب مذکور، نوعی نشان شجاعت بود که در نبردهای آن زمان به شوالیههای اسپانیایی اهدا میشد. نماد کالاتراوا، نشانهی شجاعت، اتحاد و استقلال بود که پتک فیلیپ بهعنوان ارزشهای خود انتخاب کرد. بهعلاوه، آن نشان به تاریخچهی مذهب کاتولیک بنیانگذار شرکت نیز باز میگردد. همین رابطهی مذهبی، بهنوعی کلیسای کاتولیک را نیز پشتیبان برند پتک فیلیپ کرد که در طول تاریخ حتی برای پاپهای مشهور خود از ساعتهای آن برند استفاده کرد.
فیلیپ در سال ۱۸۹۱ موقعیت و قدرت خود را به کوچکترین پسرش، جوزف امیل فیلیپ داد و سه کارمند سرمایهگذار نیز شرکت را ترک کردند. مدیران جدید شرکت یعنی بناسی فیلیپ و فیلیپ جوان به این نتیجه رسیدند که شراکتهای محدود به زمان برای ادامهی کار شرکت مناسب نیست و به همین دلیل، ساختار آن را به سهامی تغییر دادند. البته، باوجود تغییر ساختارها، پتک فیلیپ هنوز شرکتی خانوادگی بود. پس از مرگ جوزف امیل فیلیپ، قدرت او به پسرش آدرین رسید. آدرین، آخرین بازماندهی نسل بنیانگذاران اصلی پتک فیلیپ در شرکت بود.
یکی از اولین نمونههای با تقویم کامل
تأثیرات رکود بزرگ جهانی
تقریبا هیچ شرکتی در جهان از آثار رکود بزرگ ابتدای قرن بیستم در امان نبود. پتک فیلیپ نیز که برندی لوکس محسوب میشد، ضربهی سختی از چالشهای اقتصادی آن سالها خورد. بسیاری از مشتریان وفادار آنها، به خاطر خسارتهای مالی دریافت شده، توانایی خرید خود را از دست داده بودند و بههمین دلیل، فروش برند سوئیسی با کاهش روبهرو شد.
در سال ۱۹۳۲، وضعیت اقتصادی پتک فیلیپ در حالتی بحرانی قرار داشت، اما مدیران بهخاطر فرهنگ اسطورهای حاضر نبودند شرکت را به رقبا بفروشند. آنها با امید نجات از شرایط موجود، پیشنهادی را به یکی از بهترین توزیعکنندههای خود یعنی شرکت تولید عقربهی Cardans Stern Freres ارائه کردند. برادران استرن، چارلز و جین علاقهی شدیدی به صنعت سنتی ساعتسازی در سوئیس داشتند و حاضر به کمک به پتک فیلیپ شدند. کمک آنها موجب حفظ برند در سالهای بحران اقتصادی شد و برند سوئیسی را از آن مرحله عبور داد. برادران استرن درکنار کمکهای اولیه تصمیم گرفتند تا سهام شرکت را بخرند و درنهایت، کل برند پتک فیلیپ را تحت مالکیت خود درآوردند.
نمونهی تقویمدار با جزئیات کامل مکانیزم داخلی
برادران استرن، مسئولیت اصلی مدیریت شرکت را به متخصص آن دوران صنعت، یعنی جین فیستر (Jean Pfister) واگذار کردند که بهعنوان مدیر فنی مشغول به کار شد. فیستر از یک شرکت ساعتسازی دیگر به پتک فیلیپ آمد و ۲۶ سال در سمت مدیریت فعالیت کرد.
حفظ استقلال و رشد
تأثیرات و پشتیبانی عمیق خانوادهی استرن از برند پتک فیلیپ، منجر به رشد ادامهدار، جهتگیری مشخص در صنعت و افزایش اعتبار برند شد. آنها باعث شدند تا پتک فیلیپ علاوهبر عبور از بحران، بار دیگر به جایگاه اصلی خود در رهبری بازار دست پیدا کند. یکی از تأثیرات مهم، معرفی زیربرند Calatrava بهعنوان خانوادهای از محصولات عالی پتک فیلیپ بود. آن زیربرند هنوز بهعنوان یکی از برترین خانوادههای ساعت سوئیسی شناخته میشود.
اولین ساعت کالاتراوا
در سال ۱۹۳۷، اولین ساعت پتک فیلیپ با قابلیت نمایش زمان جهانی معرفی شد. آن محصول توانایی نمایش ساعت در ۲۴ منطقهی زمانی را داشت و پلههای اولیه برای به شهرت رسیدن فناوری پتک فیلیپ در نمایش ساعت جهانی را ایجاد کرد.
یکی از تصمیمهای مهم برادران استرن در جتدهی و استقلال پتک فیلیپ، تبدیل کردن آن به شرکتی تولیدی با استقلال کامل در ساخت ساعت بود. طبق تصمیم آنها، پتک فیلیپ بهصورت کاملا مستقل تمامی قطعات ساعت را تولید میکرد که منجر به کاهش هزینهها نیز شد.
فیلیپ استرن
در سال ۱۹۵۸، پسر چارلز استرن یعنی هنری، بهعنوان مدیر پتک فیلیپ انتخاب شد. پسر هنری یعنی فیلیپ نیز مدیر بعدی شرکت بود که در سال ۱۹۹۳ به آن موقعیت رسید. درحالحاضر، پسر فیلیپ یعنی تیری بهعنوان مدیر شرکت مشغول به کار است. درواقع، شرکت پتک فیلیپ را میتوان تنها ساعتساز بزرگ ژنو نامید که هنوز بهصورت مستقل و تحت مدیریت خانوادگی فعالیت میکند.
تیری استرن
نوآوریها و محصولات
پتک فیلیپ در طول تاریخ فعالیت خود، همیشه به نوآوریهای خاص و پیچیدگی در ساختارهای مکانیکی ساعتهایش شناخته شد. آنها امروز نیز ساعتهای خود را در دستهبندیهایی با نام Complications یا Grand Complications عرضه میکنند. تاریخچهی نوآوریها و دستاوردهای مهم در تولید آن محصولات، بهتنهایی داستانی قابلتوجه از صنعت و علم ساخت و تولید را در خود دارد.
محصولات پتک فیلیپ در ۲ مجموعهی اصلی بهنامهای فوق عرضه میشوند. آن مجموعهها، به چند خانوادهی اصلی تقسیم میشوند که هر کدام تاریخچه و داستانی مستقل و قابلتوجه دارند. زیربرندهای Calatrava، Nautilus، Gondolo و Ellipse D'Or، نامهایی هستند که مشتریان خاص، پتک فیلیپ را با آنها میشناسند.
مکانیزم کوک اتوماتیک پتک فیلیپ
Calatrava
کالاتراوا اولین خانوادهی مهمی بود که در محصولات پتک فیلیپ معرفی شد. این زیربرند در سال ۱۹۳۲ و پس از اضافه شدن خانوادهی استرن در مقام مالک، مسیر خود را بهسمت بازارها پیدا کرد. ساعتهای فوقالعاده باوقار آن برند، مخصوص استفادهی روزمره بودند و بهسرعت در بازار محبوب شدند. طراحی سادهی آنها، که بر پایهی هنر مدرن آلمانی باوهاوس انجام شده بود، چشماندار فرم در خدمت کاربرد را دنبال میکرد و تا به امروز نیز تغییر آنچنانی نداشته است.
ساعتهای مدل کالاتراوا، صفحههای ساده با عددهای رومی یا نشانهای هندسی برای اعداد دارند. مدل طراحی آنها، شامل بدنههای کلاسیک، سنتی و عالی دایرهای است. البته، طراحیهای ساده و کلاسیک آن خانواده، هیچ منافاتی با تزئین و زیباییهای مرسوم در برند پتک فیلیپ ندارد. بهعنوان مثال، حکاکیهای زیبای زیر و روکاری و طراحی طلایی برای اعداد و صفحه، به زیبایی در ساعتهای این خانواده هم دیده میشوند.
نمونهی ساعت کالاتراوا از جنس طلای سفید
ساعتهای کالاتراوا در هر ۲ مدل با کوک دستی یا اتوماتیک عرضه میشوند. آنها طراحی نازکی دارند و در نمونههای مختلف، با گزینههایی همچون نمایش دوصفحهای، دوزمانی، صفحات نمایش تاریخ، صفحههای ثانیهشمار یا عقربههای کوچک ثانیهشمار عرضه میشوند. مدلهای اولیهی کالاتراوا با حاشیهی بدنهی صاف از حنس نیکل عرضه میشدند. مدلهای جدیدتر، با حکاکیهای موسوم به Clous de Paris یا انواع دیگر از حکاکی در بازار موجود هستد. در بخش بندهای ساعت کالاتراوا، انواع اریجینال با بندهایی از جنس چرم تمساح عرضه میشوند، اما گزینههای دیگر همچون ساتن و طراحی زنجیری نیز برای مشتریان عرضه میشود.
Nautilus
زیربرند ناتیلوس، اولین محصولات اسپرت پتک فیلیپ را به بازار معرفی کرد. معرفی آن خانواده در سال ۱۹۷۶ هم برای خود برند سوئیسی و هم کل صنعت ساعتسازی لوکس مهم و حیاتی بود. در آن سالها، ساعتهای اسپرت و لوکس، ۲ زمینهی مجزا از هم محسوب میشدند. درنتیجه، عرضهی ساعت لوکس و اسپرت از سوی برند سوئیسی، نوعی پارادوکس صنعت بود.
ساعت ناتیلوس
ساعتهای لوکس در دهههای پایانی قرن بیستم، طراحی نازک و باوقار داشتند. آنها با استفاده از مواد با ارزشی همچون طلا ساخته میشدند. درمقابل، ساعتهای اسپرت قرار داشتند که با هدف پایداری و مقاومت بالا در کاربردهای دشوار و ورزشهای سخت، در خانوادهی محصولات شرکتها قرار میگرفتند.
پتک فیلیپ، از سالها قبل بهخاطر طراحی ثابت و سنتی خود شناخته میشد. البته، آنها درنهایت درکنار رقیب خود یعنی Audemars Piguet وارد بازار ساعتهای لوکس اسپرت شدند. ترکیبی که وقار و زیبایی ساعتهای قبلی را با کاربردپذیری در شرایط دشوار همراه میکرد.
جرالد جنتا (Gerald Genta) مغز متفکری بود که در پشت طراحی زیربرند ناتولیس قرار داشت. او خانوادهی Royal Oak را نیز برای برند رقیب طراحی کرده بود. پنجرهی کشتی، منبع الهام جنتا در طراحی ناتیلوس بود. آن المان، منجر شد تا نام کشتی ناتیلوس از کشتی کاپیتان نمو در داستان مشهور ژول ورن انتخاب شود. البته، جنتا علاوهبر استفاده از منحنیهای پنجرههای کشتی، ساختاری ۸ ضلعی نیز به بدنهی ناتیلوس داد.
مکانیزم کوک خودکار فوق نازک پتک فیلیپ
ساعتهای ناتیلوس، طراحی بزرگ و ضحیم داشتند که بهصورت یکتکه ساخته میشدند و بند فلزی زنجیری نیز المان جدانشدنی از آنها بود. درنهایت، طراحی خاص و ضمخت ساعتهای اسپرت ناتیلوس، به المانی مشترک در آن بازار تبدیل شد که تا امروز هم از طرف بسیاری از شرکتهای ساعتسازی دنبال میشود. جنتا تصمیم گرفت تا ساعتهای ناتیلوس اولیه را از جنس استیل تولید کند؛ مادهای که تا آن زمان جایی در میان ساعتهای لوکس نداشت. بههرحال، پتک فیلیپ از آن تصمیم استقبال کرد و حتی در کمپینهای تبلیغاتی خود نیز بهشدت روی آن پافشاری کرد.
Gondolo
خانوادهی گاندولو در سال ۱۹۹۳ معرفی شد. آن دسته از محصولات پتک فیلیپ، ساعتهایی با طراحی غیردایرهای هستند. تاریخچهی آن ساعتها، به سالهای ابتدایی قرن بیستم و تولید برای بازارهای برزیل اشاره دارد. پتک فیلیپ از سالهای پایانی قرن ۱۹ با برزیلیها همکاری میکرد و یکی از مهمترین شرکای آنها، جواهرسازانی از آن کشور بهنامهای کارلوس گاندولو و پائولو لابوریائو بودند.
تبلیغا چاپی زیربرند گاندولو
همکاری با گاندولو و لابوریائو، شهرت پتک فیلیپ را در برزیل بسیار افزایش داد. در خلال جنگ جهانی اول، یکسوم فروش پتک فیلیپ در برزیل انجام میشد. همکاری آنها، ۵۰ سال ادامه پیدا کرد. بههرحال، تأثیر این همکاری بهقدری بود که سالها، شهروندان برزیل و خصوصا خانوادههای اشرافی آنها، ساعتهای لوکس را با نام Pateks خطاب میکردند. گاندولو و لابوریائو، حتی کلوپی برای طرفداران ساعتهای پتک فیلیپ تأسیس کرده و آن را Gondolo Gang نامگذاری کردند.
اولین نمونههای ساعتهای گاندولو در سال ۱۹۱۰ به بازار عرضه شدند. طراحی آنها براساس ساعتهای جیبی بود که گاندولو و لابوریائو به فروش میرساندند. البته، ساعتهای پتک فیلیپ برخلاف طراحی آن ساعتهای جیبی، دایرهای نبودند. طراحی ساعتهای گاندولو، مربعی، مستطیلی یا tonneau بود که از دورهی هنری آرت دکو (پیش از جنگ جهانی اول) الهام میگرفت. طراحی آن ساعتها هم بزرگتر از خانوادههای دیگر و دلیل اصلی آن، استقبال مشتریان برزیلی از ساعتهای بزرگ بود.
چند نمونه ساعتهای زیر برند گاندولو
همانطور که گفته شد خانوادهی گاندولو بهصورت اختصاصی در سال ۱۹۹۳ هویت یافتند و از همان المانهای آرت دکو در آنها استفاده شد. البته، در خانوادهی جدید از آنجایی که محصولات برای هر ۲ دستهی زنان و مردان طراحی میشدند، دیگر خبری از بدنههای آنچنان بزرگ نبود. مدلهای امروزی گاندولو، دیگر سادگی و وقار همیشگی پتک فیلیپ را دنبال نمیکنند و در طراحی آنها از جواهرات بهمقدار زیاد استفاده میشود.
Ellipse D'Ore یا Golden Ellipse
خانوادهی بیضی مشهور و طلایی پتک فیلیپ، در سال ۱۹۶۸ بهصورت رسمی معرفی شد. طراحی بدنهی آنها، برخلاف همهی طراحیهای معمول، بیضی شکل است که همین ساختارشکنی، موجب افزایش محبوبیت و شهرت آنها با سرعت زیاد شد. طراحی سری الیپس، با درنظرگرفتن مفهوم ریاضیاتی «نسبت طلایی» انجام شد. نسبت طلایی ابتدا در یونان باستان مطرح شد و در طول تاریخ، انواع آثار هنری و معماری با استفاده از آن برای رسیدن به طراحی زیبا و چشمنواز ساخته شدهاند.
باوجود آنکه طراحی بیضی برای صفحات ساعتها در آن زمان معمول نبود، طراحی زیبا و آبی صفحه و ترکیب آن با عقربههای طلایی که وقار را به همراه داشت، عاشقان ساعتهای مچی را بار دیگر به پتک فیلیپ جذب کرد. مدلهای امروزی الیپس، تقریبا شبیه به نسخههای اولیه هستند، اما صفحات آنها در انواع طرح از طلای سفید، رز گلد و پلاتینیوم ساخته میشود. یکی از زیباترین طرحهای امروزی آن ساعتها نیز ترکیب خاکستری ذغالی با نقرهای است که طرفداران زیادی دارد.
حفظ شهرت و اعتبار پتک فیلیپ
تاریخچهی طولانیمدت پتک فیلیپ آن هم در حوزهای خاص بهنام ساعتهای لوکس، نشاندهندهی موفقیتهای قابلتوجه آنها است. درواقع، حفظ اعتبار و شهرت برای سالهای متوالی، کاری نیست که از عهدهی هر برند و شرکتی بر بیاید و برندهای با سابقه همچون پتک فیلیپ، شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند. بههرحال، پتک فیلیپ جدا از تولید ساعتهای باکیفیت و لوکس در تاریخی نزدیک به ۲ قرن، تأثیرات قابل توجهی هم در پیشرفتهای فناورانهی صنعت داشت.
فنر تعادلی ژیرومکس پتک فیلیپ
استقلال، واژهای است که همواره درکنار برند پتک فیلیپ به کار میرود. آنها در تاریخ خود حداکثر تلاش را بهکار گرفتهاند تا با تولید همهی قطعات مورد نیاز برای ساعتها، کیفیت را از مراحل ابتدایی حفظ و اعمال کنند. بههرحال، ۳ عامل مهم دیگر نیز در تاریخ معاصر برند سوئیسی وجود دارند که بقای آنها را در دورهی فرمانروایی ساعتهای میانردهی دیجیتال و ساختارشکنهایی همچون ساعتهای هوشمند، تضمین میکنند.
کمپین تبلیغاتی Generations
کمپین نسلها یا Generations برای اولینبار در سال ۱۹۹۶ اجرا شد و تا به امروز، بهنوعی با برند پتک فیلیپ گره خورده است. آن کمپین تبلیغاتی، با تمرکز بر احساسات مشتریان اجرا شد و بهعنوان یکی از شناختهشدهترین کمپینهای تبلیغاتی در صنعت ساعت شناخته میشود.
تبلیغات کمپین Generations
لیگاس دلانی (Leagas Delaney) آژانس تبلیغاتی انگلیسی بود که در میانههای دههی ۱۹۹۰، وظیفهی تغییر ساختار اساسی سیستم تبلیغات پتک فیلیپ را بر عهده گرفت. آن آژانس به خلاقیت در تأثیرگذاری تبلیغات مشهور بود. متخصصان انگلیسی ابتدا مطالعهای جامع را دربارهی مشتریان هدف ساعتهای لوکس مچی شروع کردند. آنها با مصاحبههای متعدد با مشتریان خاص این دسته از محصولات لوکس، تحقیق عمیقی انجام دادند. یکی از دستاوردهای مصاحبهها، کشف المانهایی در تبلیغات ساعتهای لوکس بود که از قضا، موجب ترک مشتریان حساس آنها میشد.
بهعنوان مثالی از المانهای دافع مشتریان، میتوان به تمرکز برندهای لوکس بر سلبریتیها اشاره کرد. مصاحبهشوندهها به متخصصان بازاریابی میگفتند که افراد مشهور، الزاما دلیلی برای برقراری ارتباط احساسی با یک برند نیستند. آژانس بریتانیای باتوجهبه این اطلاعات، کمپین نسلها را راهاندازی کرد که بهنوعی تمامی ساختارهای قبلی تبلیغات لوکس را از بین برد. آنها بهجای تمرکز روی سلبریتیها، روی ساختارهای خانوادگی و ارتباطات مثبت اعضا با یکدیگر متمرکز شدند. بخش مخصوصی از کمپبن، روی ارتباط گرم والدین با فرزندان متمرکز بود.
کمپین تبلیغاتی نسلها
روح کمپین نسلها، نشاندهندهی مفهوم ساعتهای پتک فیلیپ است که از نسلی به نسل بعد منتقل میشوند. برند سوئیسی در یکی از شعارهای خود گفته بود: «شما مالک ساعتهای پتک فیلیپ نمیشوید، درواقع، از آنها مراقبت میکنید تا به نسل بعد برسند». آن کمپین تلاش میکرد تا احساسات مشتریان را تا حد امکان تحریک کند. استفاده از شعار «رسم و رسومات مخصوص به خود را شروع کنید»، به مشتریان القا میکرد که ساعتهای سوئیسی، به نشان خانوادگی آنها بدل خواهند شد.
نکتهی جالب دربارهی کمپین نسلها آن است که اولین بازیگران و مدلهای حاضر در آن، ساعت مچی در دست نداشتند. همان تبلیغات ساده، با تلاش نامحسوس برای نشان دادن دقت تولید و هنر بالا در محصولات پتک فیلیپ، موفقیت بسیاری به همراه داشتند. جالب آن که تمرکز روی نسلها، با ماهیت خود برند که از خانوادهای به خانوادهی دیگر (پتک، فیلیپ و استرن) منتقل شده بود، هماهنگی قابل توجهی داشت.
ساعت پتک فیلیپ مجهز به تاریخ کامل
نشان کیفی پتک فیلیپ
پتک فیلیپ زمانی از نشان کیفی شهر ژنو بهنام Genova Seal در محصولات خود استفاده میکرد که نمادی از کیفیت بالای ساعتهای ساختهشده در آن شهر بود. بهمدت ۱۲۰ سال، انواع ساعتهای پتک فیلیپ با پیروی از استانداردهای نشان ژنو، با کیفیت بالا تولید میشدند. برند سوئیسی با افتخار از آن نشان استفاده کرده و تلاش میکرد و آن را نوعی استاندارد صنعتی برای خود میدانست.
در میانههای دههی ۲۰۰۰، مدیران پتک فیلیپ انتقادهایی را نسبت به مراحل تأییدیهی نشان کیفی ژنو مطرح کردند. آنها برخی از مراحل تست کیفی ساعتها در محیط آزمایشگاهی را غیرالزامی میدانستند. بهعلاوه، آنها میگفتند کسب مجوز ژنو برای اکثر تولیدکنندههای ساعت آسان شده است و با استفاده از تجهیزات مدرن، بسیار راحت میتوان آن را کسب کرد. مدیران پتک فیلیپ میگفتند با ظهور فناوریهای تولیدی جدید، باید شرایط اهدای نشان کیفی دشوارتر شود تا تنها برترین تولیدکنندهها توانایی دریافت آن را داشته باشند.
نشان کیفی پتک فیلیپ
پس از مذاکرههای متعدد و رد پیشنهادهای پتک فیلیپ توسط سازمان قانونگذار نشان کیفی ژنو، برند سوئیسی در سال ۲۰۰۹ نشان کیفی خود را طراحی کرد. نشانی شامل دو حرف P، برای تأیید کیفیت از سمت پتک فیلیپ استفاده شد که امروز، بهعنوان نشانی برای پیشرفتهترین و باکیفیتترین محصولات صنعت ساعت استفاده میشود. نشان کیفی پتک فیلیپ برخلاف نشان ژنو، تنها روی قطعات داخلی ساعت متمرکز نیست و کل آن را بررسی میکند. بهبیاندیگر، تمامی واحدها از قطعات محرک، بدنه، بند، شیشه و موارد دیگر، بررسی میشوند.
پیشنیازهای فنی برای کسب نشان فنی پتک فیلیپ، بسیار پیچیده هستند. استانداردهای آن نشان کیفی، از محدودیتهای دشوار فنی و تلرانس ثانیهشمار، تا زیباییشناسی و حفظ روح طراحی ژنوی و استفاده از مواد با کیفیت را شامل میشوند. در نتیجهی تمامی سختگیریهای اعمال شده، یک وارانتی به محصولات دارای نشان کیفی پتک فیلیپ تعلق میگیرد که نگهداری، تعمیر و بازیابی ساعت را بهصورت مادامالعمر ارائه میکند.
آزمایشگاه تأیید کیفی
موزهی پتک فیلیپ
موزهی اختصاصی پتک فیلیپ در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد و یکی از بزرگترین و جامعترین موزههای ساعت در جهان محسوب میشود. مجموعهی مذکور، در خیابان مشهور ژنو بهنام پلینپالایس قرار دارد و با الهام از طراحی آرت دکو، در ۴ طبقه ساخته شد. آن موزه، میزبان تعدادی از مهمترین ساعتهای ساخته شده در جهان از قرن ۱۶ میلادی تا به امروز است.
بازدید از موزهی پتک فیلیپ برای عموم آزاد است و هر طبقه از آن، جاذبههایی خاص برای بازدیدکنندهها دارد. در طبقهی همکف، سینما قرار دارد که بازدیدکنندهها میتوانند فیلمهایی اختصاصی از تاریخ پتک فیلیپ و بنیانگذاران آن مشاهده کنند.
سینما در موزهی پتک فیلیپ
در طبقهی اول موزهی پتک فیلیپ، مجموعههایی از ساعتهای مختلف بینالمللی قرار دارد. برچسبها و راهنماهای صوتی، اطلاعات کامل هر بخش و محصول را به بازدیکنندهها ارائه میکنند. در طبقهی دوم، کلکسیون اصلی موزه قرار دارد که در ۲ بخش تقسیمبندی میشود. بخش اول ساعتهای آنتیک هستند که دورهی ساخت آنها بین قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی بوده است. بخش دوم، کلکسیون پتک فیلیپ نام دارد که ساعتهای از سال ۱۸۳۹ تا امروز را پوشش میدهد. ساعتهای بخش آنتیک، محصولاتی را از سرتاسر اروپا نشان میدهد، اما تمرکز اصلی آن روی ساعتهای ساخت ژنو معطوف است.
بخشی از ساعتهای موزهی پتک فیلیپ
طبقهی سوم کتابخانهای دارد که انواع کتابها و مقالات پیرامون صنعت ساعت و پتک فیلیپ در آن قرار گرفتهاند. از میان آن کتابها میتوان هزاران محصول انتشاری را دید که توسعهی فنی ساعتها، فرایندهای ساخت و تاریخ زمانسنجی را نشان میدهند. بخش جذاب دیگر کتابخانه، اسناد مکاتبات و سفرنامههای آنتونی نوربرت پتک را پوشش میدهد. درکنار کتابخانه، دستگاههای قدیمی ساخت ساعت، ابزارها و دیگر تجهیزات به نمایش گذاشته شدهاند.
برند پتک فیلیپ برای نشان دادن تاریخچهی طولانی خود به موزه اکتفا نمیکند و آثار تاریخی را در خلال نمایشگاههای جهانی در شهرهای بزرگ دیگر جهان نیز به نمایش میگذارد. بهعنوان مثال آنها در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ بهترتیب نمایشگاههایی در لندن و نیویورک برپا کردند که صدها ساعت در جریان آنها به نمایش گذاشته شد.
نمایش تجهیزات حکاکی در موزهی پتک فیلیپ
نمایشگاههای پتک فیلیپ در سرتاسر جهان بهصورت عمومی برگزار میشوند. حضور در آنها رایگان است و نیازی به رزرو کردن بلیط نیز ندارند. دلیل اتخاذ این سیاست از سوی پتک فیلیپ، نمایش هرچه بهتر تاریخ به عاشقان صنعت ساعتسازی و جذب مشتریان و کاربران جدید تصور میشود.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند پتک فیلیپ
پتک فیلیپ در سالهای پایانی قرن بیستم و ابتدای قرن ۲۱ نیز به نوآوریها و عرضهی محصولات چشمنواز ادامه داد. آنها در این سالها چندین رکورد را نیز بهنام خود ثبت کردند که اعتبار برند سوئیسی را بیشازپیش افزایش داد. یکی از محصولاتی که در دوران اوج رقبای دیجیتالی عرضه شد، Calibre 89 بود که بار دیگر قدرت و کیفیت برند سوئیس را به رخ کشید. این ساعت طبق اصطلاح صنعت ساعتسازی ۳۳ حرکت متنوع غیر از نشان دادن ساعت و دقیقه و ثانیه (Comlication) داشت که در نوع خود برترین محسوب میشد.
نمونهای از ساعت پتک فیلیپ با قابلیت نمایش ساعت جهانی
در سالهای میانی دههی ۲۰۰۰، علاوهبر نوآوریهای جدید، تغییر مراکز تولیدی و مدیریتی نیز در دستورکار پتک فیلیپ قرار داشت. آنها در سال ۲۰۰۶ یکی از سالنهای مشهور خود را در ژنو بازگشایی کردند و در همان زمان، یکی از خروجیهای بخش تحقیق و توسعهی آنها بهنام فنر تعادلی Spiromax نیر معرفی شد. فنر مذکور، برای اولینبار از مادهی پیشرفتهی سیلیکونی ساخته شده بود. Pulsomax نوآوری بعدی واحد تحقیق و توسعه بود که در سال ۲۰۰۸ معرفی شد.
از جدیدترین محصولات شرکت پتک فیلیپ که شامل نوآوریهای خاص مکانیکی آنها هم میشوند، میتوان به ساعت فوقالعاده گرانقیمت World Time Minute Repeater اشاره کرد که با طراحی خاص، زمان را در شهرهای متعددی از جهان بهصورت خودکار نشان میدهد.
ساعت Sky Moon Tourbillon
پتک فیلیپ مانند دیگر تولیدکنندههای محصولات لوکس، رکوردهای گرانقیمتترین محصولات به فروش رفته در حراجها را در اختیار دارد. این برند در بخش رکورد گرانقیمتترین ساعت بهفروش رفته، در جهان، در آسیا و در اروپا پیشتاز است و رقابت را تنها در آمریکا به رقیب هموطن خود واگذار میکند.
رکورد جهانی گرانقیمتترین ساعت تاریخ، مربوطبه ساعت Henry Gravas از برند پتک فیلیپ است که در حراجی سال ۲۰۱۴ به قیمت ۲۳.۹۸ میلیون دلار به فروش رفت. در آسیا، ساعت Star Calibre ۲۰۰۰ از همین برند در حراجی در هنگکنگ به قیمت ۳.۲۸ میلیون دلار فروخته شد که در مقام اول قرار دارد. در حراجیهای اروپایی نیز پتک فیلیپ با همان ساعت هنری گراواس و قیمت مذکور، پیشتازی میکند.
World Time Repeater 5531 R
آخرین آمارها از پتک فیلیپ، درآمد آنها را در سال ۲۰۱۷، حدود ۱.۲۸ میلیارد دلار اعلام میکند. این برند اکنون بیش از ۲ هزار کارمند در بخشهای مختلف دارد. در بحث اعبتبار برند نیز سرویس Interbrand آخرین بار آنها را در سال ۲۰۱۶ در رتبهی ۱۵ برترین برندهای سوئیسی در تمام صنایع قرار داد.
اولین گوشی هوشمند تاشدنی در حال ورود به بازار است و با وجود آنکه قیمت بالایی دارد، از شیشهی محافظ صفحهنمایش برخوردار نیست. درواقع محافظهای شیشهای فعلی انعطاف کافی برای خم شدن به همراه گوشی هوشمند، شبیه به یک کتاب را ندارد؛ حداقل تاکنون این امکان فراهم نشده است.
بر طبق گزارش سایت Wired، نسل اول از گوشیهای هوشمند تاشدنی با محافظ صفحه نمایشی از جنس پلیمر پلاستیک از راه خواهد رسید. پلاستیک را میتوان با شعاع انحنای بالایی بهطور مکرر و بدون ایجاد هرگونه آسیب خم کرد؛ اما از طرفی در جایی که قرار است پوشش سخت ضدسایشی روی صفحهنمایشِ در معرض ضربه و لمس تعبیه شود، جنس پلاستیک نسبت به گلس کیفیت بسیار نازلتری دارد و ایجاد خراش روی سطح پلاستیک اجتنابناپذیر است. لذا همچنان محافظ گلس به انتخابهای دیگر ترجیح داده میشود.
مقالات مرتبط:
شرکت کورنینگ سازندهی لایههای محافظ گوریلا گلس، وعدهی حل این مشکل را با نوع جدیدی از شیشهی محافظ تاشدنی داده است. با این وجود باید تا کامل شدن روند ساخت این شیشهی محافظ چند سالی منتظر بمانیم.
لایههای محافظ گلس در حال حاضر تا حدی قابل خم شدن است؛ اما انعطاف آنها به اندازهای نیست که پاسخگوی یک گوشی تاشدنی شبیه به یک کتاب باشد. در حال حاضر شرکت کورنینگ قادر به ارائه گلسهایی با شعاع خمش بیشتر یا استحکام بیشتر است؛ اما همزمان قادر به ارائه هر دو ویژگی در یک گلس نیست. هر زمان که کورنینگ قادر به ارائهی هر دو ویژگی در یک گلس واحد باشد، لایهی محافظی با امکانات کافی برای حفاظت از نمایشگر گوشیهای تاشدنی در دسترس قرار خواهد گرفت.
کورنینگ تخصص بالایی در تولید لایههای محافظ گوریلا گلس دارد؛ لایههایی که همزمان بسیار بادوام و مقاوم به ضربه هستند. لایهی محافظ Williow Glass این شرکت لایهای با ضخامت بسیار کم، وزن ناچیز و با قابلیت خم شدن و حتی لوله شدن است. دشواری هایی در روند ساخت چنین لایههای محافظی البته وجود دارد. برای تولید لایه محافظ Willow Glass آن را در حمام نمک غوطهور میکنند. نمک برای قطعات الکترونیک مادهای خورنده است، پس برای تولید گلسی که در آن از ترانزیستورهای یکپارچه استفاده شده، به کار نمیآید.
جان بین قائم مقام و مدیر کل گوریلا گلس کورنینگ توضیحاتی در این زمینه ارائه میکند:
در کاربری ویژهی صفحهنمایش، تعدادی ترانزیستور در گلس تعبیه میشود. ترانزیستورها از نمک بیزار هستند. سدیم، پتاسیم و هر عضو دیگری از خانواده نمکها ترانزیستورها را کاملاً میخورد. در این خانواده از گلسها، ترانزیستورها و عناصر یاد شده که با هم ناسازگار هستند، باید درکنار همدیگر قرار بگیرد تا گلس ساخته شده کارایی مورد نظر را داشته باشد.
بدون لایهی محافظ مناسب گوشیهای هوشمند تاشدنی کارایی خود را از دست خواهند داد؛ چرا که آنها به اندازه کافی دوام و استحکام نخواهند داشت تا توان رقابت با دیگر گوشیهای غیر منعطف را داشته باشد. بالاخره شرکتهای بزرگی مثل کورنینگ بر این مشکل غلبه خواهند کرد؛ چرا که آنها میدانند گوشیهای تاشدنی بهدلیل افزایش اندازهی صفحهنمایش نسبت به گوشیهای هوشمند کنونی به محبوبیت روز افزونی دست خواهند یافت، این در حالی است که نسبت به قیمت خود سطح کارایی بالایی را نیز عرضه میکند.
یکی از قابلتوجهترین محصولات معرفی شده توسط تیونر منصوری در نمایشگاه ژنو امسال، بنتلی کانتیننتال GT تقویت شده بود. جزئیات بهکار رفته در این خودرو در نوع خود نادر هستند و تعاریف لوکس بودن در تمامی بخشها به چشم میخورد. بدنه دو رنگ خودرو ترکیبی از فیبرکربن و عناصر high-gloss است و کیت بدنه هم از مواد سبکوزن ساخته شدهاند.
کیت بدنهی اسپرت در نظر گرفته شده خود بهتنهایی شامل اسپویلر جلو به همراه دریچههای ورودی هوا، رکاب جانبی، دیفیوزر و بال عقب میشود. همچنین از فیبرکربن در بخشهایی همچون پوشش آینهها، بال عقب، زههای بدنه و کاپوت هم استفاده شده است که با رنگ سیاه جلوپنجره هماهنگی دارد. از دیگر ویژگیهای ظاهری این خودرو میتوان به رینگهای ۲۲ اینچی سبکوزن ساخته شده از جنس آلومینیوم اشاره کرد. همچنین کالیپرهای بزرگ ترمز، همرنگ با بدنه تولید شدهاند.
در قسمت عقبی خودرو درکنار دیفیوزر حجیم، خروجیهای بزرگ اگزوز در هر دو سمت سپر هم خودنمایی میکنند. در بخشهای مختلف کابین از چرم turquoise استفاده شده و قطعات فیبرکربنی هم دیده میشود. طبق معمول خودروهای تیون شده توسط منصوری، فرمان خودرو بهصورت اختصاصی ساخته شده و لوگوی منصوری در بخشهای مختلف دیده میشوند. هنگامی که منصوری جزئیات بیشتری را در رابطه با برنامه تقویت نمونههای کانتیننتال منتشر کند، این گرندتورر لوکس بریتانیایی به جرگهی سایر خودروهای تقویت شده از بنتلی شامل بنتایگا و مولسان میپیوندد.
بیش از ۳ سال از معرفی بیامو M4 GTS میگذرد و این خودروی اسپرت نخستین محصول بیامو محسوب میشود که به سیستم تزریق آب ساخت شرکت بوش مجهز شده است. با استفاده از سیستم یادشده پیشرانهی ۶ سیلندر ۳ لیتری M4 GTS میتواند ۴۹۳ اسببخار قدرت تولید کند. گرچه سیستم تزریق آب به داخل سیلندرها پیش از این توسط کرایسلر، ساب و حتی بسیاری از سازندگان هواپیماها مورد استفاده قرار گرفته، در این مطلب به عملکرد آن نگاهی دقیقتر خواهیم داشت.
نخستین و مهمترین وظیفهی سیستم تزریق آب کاهش دمای محفظهی احتراق به منظور پیشگیری از پدیدهی ناک (Knock) یا احتراق پیش از موعد سوخت است. در هنگام بروز پدیدهی ناک، مخلوط سوخت و هوای درون محفظهی احتراق زودتر از زمان پیشبینی شده مشتعل میشود و میتواند تبعات جبران ناپذیری روی وضعیت و عمر موتور خودرو داشته باشد.
مقالههای مرتبط:
سیستم تزریق آب به داخل سیلندر برای کار به انژکتورهای مخصوص تزریق آب درون منیفولد هوا، یک مخزن آب ۵ لیتری که درون صندوق عقب کار گذاشته میشود و یک پمپ آب متکی است. با استفاده از این فناوری بیامو توانسته به مخلوط سوخت و هوای متراکمتر با دمای پایینتری دست پیدا کند. با چنین مزیتی، مهندسان بیامو میزان فشار تولیدی توربوشارژرها را از ۱۷.۲ به ۲۱.۶ پوندبراینچمربع (psi) افزایش دهند. قاعدتا افزایش فشار بوست تولیدی توربو به معنای افزایش قدرت و گشتاور خروجی پیشرانه خواهد بود و در عمل نیز چنین میشود. با اینکه M4 GTS پیشرانهای یکسان با M4 استاندارد دارد؛ اما بهدلیل وجود سیستم تزریق آب قدرت آن دقیقا ۴۹ اسببخار بیشتر است.
مزایای سیستم تزریق آب به همینجا ختم نمیشود، این سیستم میتواند فشار حرارتی درون پیشرانه بهخصوص در پیستونها، سوپاپهای خروج دود و مبدل کاتالیست را نیز کاهش دهد و در نتیجه این قطعات در دمای پایینتری کار میکنند.
شاید این مورد به ذهن شما خطور کند که رانندهی M4 GTS مدام باید حواسش به مخزن آب باشد تا آب آن خالی نشود؛ اما از آنجایی که سیستم تزریق آب تنها در دور موتور بالای ۵ هزار دور بر دقیقه فعال میشود؛ پس مصرف آب بسیار کمی دارد و در حالت عادی اصلا مخزن آن خالی نمیشود. همچنین درون مخزن آب یک حسگر وجود دارد که در صورت تشخیص به اتمام رسیدن آب مخزن میتواند پیشرانه را در وضعیت جدیدی و بهصورت لحظهای تنظیم کند.
سیستم تزریق آب یکی از سیستمهای مورد علاقهی تیونرها است و در بیامو M4 GTS نخستینبار است که یک خودروساز بهصورت کارخانهای اقدام به عرضهی این سیستم میکند.
گوگل کروم (Google Chrome) بهطور معمول بدون آنکه شما را خبردار کند، با انتشار بهروزرسانیهای جدید، خودش را بهروز میکند؛ اما شاید بهتر باشد همین حالا به بخش تنظیمات این مرورگر مراجعه و از بهروزرسانیبودن آن اطمینان حاصل کنید؛ چرا که گوگل اخیرا از بروز نوعی آسیبپذیری صفرروزه (Zero-Day) در گوگل کروم خبر داده است.
طبق ادعای گوگل، شمار درخورتوجهی از هکرها هماکنون بهشکلی فعالانه از درحال بهرهبرداری از این آسیبپذیریخطرناک هستند. آنطور که جاستین شو، از مهندسان بخش امنیت مرور کروم، در یک رشتهتوییت گفته است، این آسیبپذیری با آسیبپذیریهای پیشین تفاوت دارد.
درواقع تفاوت اصلی، به این موضوع بر میگردد که باگ جدید کروم برخلاف آسیبپذیریهای پیشینی که بهطور معمول فلش را هدف قرار میدادند، برای رفعشدن نیازمند این است که مرورگر را ریستارت کنید.
درواقع شاید همین حالا نیز این بهروزرسانی را دریافت کرده باشید، اما عملیات نصب آن تا زمان ریستارت کردن مرورگر، انجام نخواهد شد. با ایناوصاف بهتر است همین حالا از بهروزبودن مرورگر کروم خود مطمئن شوید. جدیدترین نسخهی این مرورگر (یعنی نسخهی ۷۲.۰.۳۶۲۶.۱۲۱) هماکنون قابلدریافت است. درضمن، برخلاف باگهای پیشین، آسیبپذیری فعلی بهطور مستقیم کدهای کروم را موردهدف قرار داده است.
گوگل همچنین گفته است این باگ همزمان با باگ دیگری که سیستمعامل ویندوز مایکروسافت را هدف قرار داده، بروز پیدا کرده است. طبق ادعاهای مطرحشده در وبلاگ گوگل، باگ موردبحث احتمالا فقط کاربرانی را تحتتأثیر قرار دهد که از ویندوز ۷ معماری ۳۲ بیتی استفاده میکنند. اگر هنوز هم جزو کاربران این نسخه از ویندوز هستید، بهتر است سریعا به جدیدترین نسخه یعنی ویندوز ۱۰ مهاجرت کنید. مایکروسافت احتمالا بهزودی بهروزرسانی امنیتی جدیدی را برای ویندوز ۷ بهمنظور رفع این باگ، منتشر خواهد کرد.
گوگل در وبلاگ رسمیاش در توضیحات مربوطبه این آسیبپذیری نوشته است که «ما روز چهارشنبه مورخ ۲۷ فوریه ۲۰۱۹ (۸ اسفند ۱۳۹۷) از بروز دو آسیبپذیری صفرروزه خبر دادیم که تا قبل از آن تاریخ، بهصورت عمومی وجود آنها اعلام نشده بود. یکی از این آسیبپذیریها، مرور کروم و دیگری سیستمعامل ویندوز را هدف قرار داده بودند. این دو آسیبپذیری بهصورت همزمان توسط مهاجمین موردبهرهبرداری قرار میگرفتند.»
این شرکت در ادامه از انتشار بهروزرسانی جدید کروم در تاریخ یکم مارس ۲۰۱۹ (۱۰ اسفند ۱۳۹۷) برای رفع باگ مربوطبه کروم که با نام CVE-2019-5786 شناخته میشود، خبر میدهد. ظاهرا این باگ ازطریق بهروزرسانی خودکار کروم، مرتفع شده است. گوگل همچنین میگوید به کاربرانش پیشنهاد میکند که با مراجعه به بخش تنظیمات مرورگرشان از بهروز بودن آن به نسخهی ۷۲.۰.۳۶۲۶.۱۲۱ اطمینان حاصل کنند.
ظاهرا این باگ امنیتی، تنها در نسخهی دسکتاپ مرور کروم پیدا شده و به بخشی از این مرورگر با نام FileReader مربوط میشود. این بخش از گوگل کروم به نرمافزار داخلی وبسایتها اجازه میدهد که به دادههای ذخیرهشده روی کامپیوتر کاربر، دسترسی پیدا کند. فراموش نکنید که گوگل نتوانست سریعا این باگ را پیدا و آن را رفع کند؛ این یعنی احتمالا در بازهی بین بروز این باگ و پیدا شدن آن توسط گوگل، کاربرانی موردهجوم قرار گرفتهاند.
وبسایت دیلیمیل در گزارش خود بهنقل از متخصصان حوزهی امنیت میگوید که احتمالا این باگ، توانایی ربودن اطلاعات کامپیوترها را از راه دور برای هکرها امکانپذیر کرده است.
همانطور که بالاتر اشاره کردیم، آسیبپذیری دوم به سیستمعامل مایکروسافت مربوط میشود. گوگل مدعی است که آسیبپذیری موردبحث، درواقع نوعی ترفیع امتیازی در درایور کرنل Windows win32k.sys بوده است و بهاحتمال بسیار قوی تنها به نسخهی ۳۲ بیتی ویندوز ۷ مربوط میشود.
چگونه گوگل کروم را بهروزرسانی کنیم؟
بهروزرسانی کردن مرور کروم کار بسیار سادهای است. ابتدا روی سهنقطهی عمودی موجود در بخش بالایی سمت راست مرورگر کلیک کنید و پس از انتخاب گزینهی Settings وارد منوی تنظیمات شوید. در صفحهی بازشده، روی سهخط افقی موجود در بخش بالایی سمت چپ مرورگر کلیک کنید. سپس در منوی بازشده، روی About Chrome کلیک کنید. صفحهی جدیدی باز میشود که در آن میتوانید بهروز بودن مرورگر خود را مشاهده کنید. در صورت دریافت نکردن بهروزرسانی جدید، مرورگر کروم بهصورت خودکار بهروز خواهد شد.
دانشمندان در کمال تعجب مشاهده کردند که بارش باران حتی در طول زمستانهای طولانی قطب نیز اتفاق میافتد. آنها یخسار بزرگ گرینلند (سرزمینی که در آبهای اقیانوس منجمد شمالی واقع شده است) را بهدقت زیر نظر دارند؛ زیرا منبع عظیمی از آبهای یخزده را در خود جای داده است. درصورتی که کل این یخها آب شود، سطح آب دریا هفت متر افزایش مییابد و درنتیجه جوامع ساحلی سراسر دنیا را به مخاطره میاندازد. بارندگی در طول زمستان معمولاً به شکل برف است که میتواند میزان ذوبشدن یخ در تابستان را جبران کند.
تیرهترشدن سطح یخ پس از بارش باران
دانشمندان تصاویر ماهوارهای یخسار را که نشان میداد کدام نقاط درحال ذوبشدن هستند، بررسی کردند. آنها دادههای ۲۰ ایستگاه خودکار هواشناسی که بارش باران را ثبت کرده بودند را با تصاویر ماهوارهای ترکیب کردند. یافتههای این پژوهش در ژورنال The Cryosphere منتشر شده است و نشان میدهد بااینکه در فاز اولیهی این دورهی پژوهشی، دو مرحله باران در زمستان رخ میداد، تا سال ۲۰۱۲ تعداد بارشها به ۱۲ مورد رسیده بود.
بیش از ۳۰۰ تحلیل در فاصلهی سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۲ نشان میداد که بارندگیها منجر به ذوبشدن یخها شدهاند و بااینکه اغلب این موارد در تابستان که دمای هوا به بالای صفر میرسد، بوده؛ اما تعداد بارندگیها در ماههای زمستان (که بهخاطر تاریکی دائمی زمستان قطبی انتظار میرود دمای هوا پایینتر از حد انجماد باشد) افزایش داشته است.
وضعیت سطح یخ در شرایط عادی
دکتر ماریلینا اولتمانز از مرکز پژوهش اقیانوس GEOMAR در آلمان و از نویسندگان اصلی این پژوهش، میگوید:
از بارش باران در زمستان شگفتزده شدیم؛ هرچند باتوجه به جریانهای گرم هوا که از قطب جنوب به این منطقه میآید، بارش باران منطقی بهنظر میرسد؛ اما باز هم تعجبآور است که ببینیم این موضوع با بارندگیها ارتباط دارد.
پروفسور مارکو تدسکو، از دانشگاه کلمبیا در نیویورک و یکی دیگر از پژوهشگران این پژوهش، معتقد است که افزایش باران، پیامدهای مهمی بههمراه دارد. باوجود انجماد سریع بارانهای زمستانی، این بارشها منجر به تغییر ویژگیهای سطح یخ میشوند و سطح آن را صافتر و تیرهتر میکنند و درنتیجه در تابستان سریعتر ذوب میشوند. درواقع هرچه سطح یخ تیرهتر باشد، گرمای بیشتری از خورشید دریافت میکند و متعاقب آن سریعتر ذوب میشود.
تیرگی سطح یخ پس از باران
پروفسور تدسکو میگوید:
این موضوع دری به دنیایی باز میکند که فضای زیادی برای کاوش دارد. باید به درک روشنی از اثرات بالقوهی تغییرات زمستان و بهار بر رویدادهای تابستان برسیم.
صافترشدن سطح یخ باعث میشود آب مذاب بسیار سریعتر جریان پیدا کند و تیرهترشدن رنگ یخ نیز منجر به جذب بیشتر اشعهی خورشید میشود و درنتیجه فرایند گرمشدن را تسریع میکند. تیمی از پژوهشگران بریتانیایی سال گذشته در همین منطقه گرفتار باران شدیدی شدند و همان زمان عکسهایی گرفتهاند که نشان میدهد منظرهای از برف و یخ با ویژگی بازتابی بسیار روشن چطور به صحنهای بسیار تیرهتر تبدیل میشود.
بااینکه گرینلند (جزیرهای وسیع در انتهای شمالی اقیانوس اطلس)، منطقهای بسیار دورافتاده است، اما باتوجه به حجم عظیم یخهای این منطقه، سرنوشت آن میتواند پیامدهای جهانی داشته باشد. در حالت عادی و پایدار، بارش برف میتواند هر میزان یخی که در طول تابستان ذوبشده یا از بدنهی یخی جدا شده است را جبران کند؛ اما طبق پژوهش مذکور، در دهههای اخیر صفحهی یخی گرینلند بخش زیادی از حجم خود را از دست داده است. اگرچه این موضوع به میزان نسبتاً کمی موجب افزایش سطح آب دریا میشود، اما این ترس وجود دارد که جریان یخ ذوبشده منجر به تسریع افزایش دما شود.
دوسال پیش بیبیسی گزارشی از گرینلند دربارهی خطرات ذوب سریعتر یخها ارائه کرد و نشان داد که رشد جلبکها منجر به تیرهترشدن یخها و به احتمال زیاد گرمشدن آنها میشود. جلبکها توسط دودهها و سایر اشکال آلودگیکه توسط باد به شمالگان آورده میشود، این اثر را روی یخها میگذارند. درضمن این منطقه دوبرابر سریعتر از سایر کرهی زمین درحال گرمشدن است و میتواند بر جریان جتی مرتفع (بادهای نسبتاً قوی متمرکز در یک جریان باریک در جو را میگویند) اثر بگذارد.
این موضوع میتواند الگوهای هوایی در اروپا و سایر نقاط دنیا را مختل کند و شاید بتواند توضیح دهد که جریانهای هوای گرم و مرطوب اقیانوس اطلس چطور به گرینلند (حتی در زمستان) میرسند.
وضعیت یخسار گرینلند در سال ۲۰۱۴ پس از بارش باران
پروفسور جیسون باکس، یخشناسی که در این پژوهش مشارکت نداشته است، میگوید پژوهشی که او و همکارانش در سال ۲۰۱۵ انجام دادند، نشان میدهد بارشهای تابستانی میتواند منجر به افزایش ذوبشدن یخها شود. تحلیل آنها مشخص کرد که بهخاطر افزایش گرمای آب، فقط ۱۴ میلیمتر بارش باران میتواند ۱۵ سانتیمتر برف را ذوب کند، حتی اگر دمای برف کمتر از منفی ۱۵ سانتیگراد باشد. او میگوید:
میدانیم که یک نقطهی ذوب وجود دارد و اگر دمای هوا بالاتر برود، بهجای برف، باران میبارد. بنابراین بدیهی است که با گرمشدن آبوهوا، باران بیشتری ببارد و دلیل دیگری است که نشان میدهد چرا یخسار گرینلند درحال ذوبشدن است.
پروفسور باکس تجربهی بارندگیهای سهمگین در یخسار را تجربه کرده است و میگوید:
پس از چندین هفتهی آفتابی، بارش باران آغاز شد و سطح یخها را تیرهتر کرد. وقتی با چشمان خودم شاهد این ماجرا بودم، قانع شدم که بارش باران بهاندازهی روزهایی که نور خورشید شدید است، در ذوبکردن یخسار گرینلند اهمیت دارد.
آنر، زیربرند شناختهشدهی هواوی، روز گذشته بهصورت رسمی از گوشی آنر مجیک ۲ ۳ دی (Honor Magic 2 3D)در چین رونمایی کرد. این محصول جدید در حقیقت مدل ارتقاءیافتهی گوشی آنر مجیک ۲ محسوب میشود که بهجای بهرهمندی از دوربین سلفی ثانویهی ۲ مگاپیکسلی با قابلیت تشخیص عمق، از دوربینی مخصوص با قابلیت تشخیص چهره استفاده میکند.
دوربین مورد بحث که در حقیقت در نقش اسکنر سهبعدی ظاهر میشود، توانایی بالاتری در زمینهی تشخیص عمق نسبت به دوربین معمولی ۲ مگاپیکسلی دارد و طبق ادعای آنر، حتی در شرایط نوری ضعیف نیز بهخوبی کار میکند. خاطرنشان میکنیم که گوشی آنر مجیک ۲ در ماه اکتبر سال گذشتهی میلادی معرفی شده بود و مهمترین نکته در مورد آن، به ساختار کشوییاش مربوط میشد.
آنر مجیک ۲ 3D مجهز به تراشهی ۷ نانومتری کرین ۹۸۰ هواوی است و از ۸ گیگابایت حافظهی رم درکنار ۵۱۲ گیگابایت حافظهی داخلی استفاده میکند. دیگر مشخصات مربوطبه این دستگاه، همچون آنر مجیک ۲ است و تفاوت خاص دیگری دیده نمیشود.
محصول موردبحث دارای نمایشگر ۶.۴ اینچ OLED با وضوح فول HD پلاس (معادل ۲۳۴۰x۱۰۸۰ پیکسل) است؛ این نمایشگر نسبت تصویر ۱۹.۵:۹ را ارائه میدهد و روی آن شیشهی محافظ خمیدهی ۲.۵ بعدی دیده میشود.
آنر مجیک ۲ سهبعدی همچنین دارای باتری با ظرفیت ۳٬۴۰۰ میلیآمپر ساعت است و از سیستمعامل اندروید ۹ پایبا رابط کاربری آنر مجیک یوآی ۲.۰ بهره میبرد.
دستگاه جدید آنر در پنل پشتی خود به سه دوربین مجزا تجهیز شده است: دوربین اصلی آنر مجیک ۲ 3D دارای حسگر ۱۶ مگاپیکسلی و لنزی با دیافراگم f/1.8 است، درحالیکه دوربین دوم از نوع مونوکروم سیاهوسفید است و از حسگر ۲۴ مگاپیکسلی در پس لنزی با دیافراگم f/1.8 استفاده میکند و دوربین سوم از حسگر ۱۶ مگاپیکسلی با لنز فوق عریض و دیافراگم f/2.2 بهره میبرد. افزونبراینها، در پنل جلویی شاهد دوربین اصلی ۱۶ مگاپیکسلی با دیافراگم f/2.0 هستیم.
جدیدترین گوشی آنر از دستیار مجازی اختصاصی این شرکت با نام یویو (Yoyo) نیز پشتیبانی میکند و از حسگر اثر انگشت یکپارچه با نمایشگر بهره میگیرد. قیمت گوشی آنر مجیک ۲ 3D معادل ۸۶۴ دلار است؛ هنوز جزئیاتی در رابطه با زمان عرضهی این گوشی اعلام نشده است.
هواوی در سکوت خبری، بهصورت رسمی از گوشی پی اسمارت پلاس ۲۰۱۹ (Huawei P Smart+ 2019) پردهبرداری کرد. این محصول شباهتی بیچونوچرا به هواوی پی اسمارت ۲۰۱۹ دارد و از نمایشگر ۶.۲۱ اینچ با وضوح +1080p درکنار تراشهی کرین ۷۱۰ و باتری با ظرفیت ۳٬۴۰۰ میلیآمپرساعت استفاده میکند. تفاوت مهم بین پی اسمارت پلاس با پی اسمارت، به دوربین اصلی این دستگاه بر میگردد.
پی اسمارت پلاس ۲۰۱۹ در پنل پشتیاش به سه دوربین مجهز شده است: دوربین اصلی دارای حسگر ۲۴ مگاپیکسلی است، دوربین دوم از حسگر ۱۶ مگاپیکسلی با لنز فوق عریض استفاده میکند و نهایتا دوربین سوم از حسگر ۲ مگاپیکسلی برای تشخیص عمق بهمنظور ثبت افکت بوکه، بهره میبرد.
درضمن در بخش جلویی شاهد نمایشگر باکیفیتی هستیم که در بالای آن بریدگی بهفرم قطره دیده میشود؛ این بریدگی کوچک، میزبان یک دوربین ۸ مگاپیکسلی با پشتیبانی از قابلیتهای هوش مصنوعی است.
دوربین پشتی جدیدترین گوشی هواوی بهلطف بهرهمندی از هوش مصنوعی میتواند با حالت ویژهای بهنام حالت شب، تنظیمات عکسبرداری را برای محیطهای دارای نور کم، تنظیم کند. این دوربین افزونبر موارد یادشده، توانایی ضبط ویدیوهای حرکت آهسته با نرخ ۴۸۰ فریم در ثانیه را دارد که در نوع خود بسیار درخورتوجه است.
جدیدترین میانردهی هواوی برای پردازش وظایفی که به آن محول میشود، از تراشهی کرین ۷۱۰ استفاده میکند؛ این تراشه مبتنیبر لیتوگرافی ۱۲ نانومتری است و از چهار هستهی A73 درکنار چهار هستهی A53 بهره میگیرد. درضمن، پردازندهی گرافیکی Mali-G51 MP4 و البته حالت GPU Turbo 2.0 به اجرای روانتر بازیها روی این گوشی، کمک شایانی میکنند.
پی اسمارت پلاس جدید درکنار این تراشه، به سه گیگابایت رم درکنار ۶۴ گیگابایت حافظهی داخلیِ قابلارتقاء بهمیزان حداکثر ۵۱۲ گیگابایت ازطریق کارت میکرو SD، مجهز شده است.
گوشی هواوی P Smart پلاس ۲۰۱۹ در رنگهای مشکی و آبی روانهی بازار خواهد شد. فعلا جزئیاتی در مورد قیمتاین دستگاه و تاریخ عرضهی آن نمیدانیم. گفتنی است که هواوی، پی اسمارت ۲۰۱۹ را با قیمت پایهی ۲۵۰ یورو روانهی بازار کرده بود. ذکر این نکته نیز ضروری است که پی اسمارت پلاس ۲۰۱۹ قرار است در چین با نام انجوی ۹ اس (Enjoy 9s) عرضه شود.
براساس یک بررسی جدید، تلسکوپ بعدی ناسا قادر به کشف ۱۴۰۰ دنیای جدید است که برخی از آنها ممکن است با زمین قابلمقایسه باشند. تلسکوپ مدارپیما با نام مستعار WFIRST بهعنوان میراثی از مأموریتهای قبلی برای پاسخ به سؤالهای بنیادی در رابطه با ماهیت کیهان و جستجوی حیات فرازمینی ساخته خواهد شد.
WFIRST (تلسکوپ نقشهبرداری در میدان دید مادون قرمز) یکی از مأموریتهای پرچمدار آینده است که انتظار میرود بهدنبال تلسکوپ فضای جیمز وب (JWST) ساخته شود. ناسا برنامهی این پروژه را در فوریهی ۲۰۱۶ آغاز کرد. WFIRST در می ۲۰۱۸ در یک ارزیابی مهم انجمن مدیریت برنامههای ناسا نمرهی قبولی گرفت و وارد فاز طراحی اولیه شد.
بودجهی این تلسکوپ تاکنون ۳/۲ میلیارد دلار آمریکا برآورده شده است و تاریخ پرتاب آن، اواسط ۲۰۲۰ خواهد بود. بااینحال با درسهایی که از پروژهی جیمز وب میتوان گرفت، این احتمال وجود دارد که بودجهی چنین پروژههای بلندپروازانهای به شکل چشمگیری افزایش پیدا کند و تخمینهای اولیه بسیار خوشبینانه باشند.
تصویر هنری از تلسکوپ مداری WFIRST
WFIRST با دو هدف اصلی طراحی شده است. تلسکوپی که با هدف درک ماهیت انرژی تاریک به مشاهدهی دقیق کیهان بپردازد (به اعتقاد بعضی ستارهشناسها، انرژی تاریک نیروی مبهمی است که در انبساط کیهان نقش دارد). هدف دیگر این رصدخانهی فضایی، یافتن سیارههای ناشناسی است که بسیاری از آنها در فاصلهای دورتر از ستارگان والد خود قرار گرفتهاند و با دنیاهایی که تاکنون کشف شدهاند، تفاوت دارند.
مقالههای مرتبط:
بهطورکلی این تلسکوپ با هدف اصلی شکار سیارههای فراخورشیدی به ادامهی مأموریت تلسکوپ فضایی کپلر خواهد پرداخت. کپلر پس از نه سال و نیم جستوجو در کیهان در اکتبر ۲۰۱۸ بهدلیل اتمام سوخت بهطور کامل از کار افتاد. متیو پنی، پژوهشگر پسادکترا در بخش ستارهشناسی دانشگاه ایالتی اوهایو و مؤلف اصلی این بررسی میگوید:
کپلر با نگاه کردن به سیارههای فراخورشیدی که نزدیک به مدار ستارهی خود میچرخند (در فاصلهای کمتر از زمین تا خورشید قرار دارند) مأموریت خود را آغاز کرد. WFIRST با کشف سیارههای دورتر از ستارهی والد خود، به این مأموریت ادامه خواهد داد.
این تلسکوپ با روشی به نام ریزهمگرایی گرانشی به جستجوی این دنیاهای دوردست خواهد پرداخت. در این روش، تلسکوپ به بررسی خمیدگی یا بزرگنمایی نور یک ستارهی دوردست میپردازد. این خمیدگی یا بزرگنمایی حاصل تأثیر گرانشی یک سیارهی فراخورشیدی در حال چرخش بین ستارهی مرکزی و تلکسوپ ناظر است.
روش ریزهمگرایی برای اولینبار در نظریهی نسبیت عام آلبرت اینشتین پیشبینی شد. ستارهشناسان با تحلیل نور منبع پسزمینه میتوانند جرم دنیای موردنظر و فاصلهی گردش به دور ستاره را تعیین کنند. بااینحال، رویدادهای ریزهمگرایی بسیار نادر هستند و برای هر سیارهی فراخورشیدی، گاهی هرچند میلیون سال رخ میدهند و تنها چند ساعت دوام میآورند.
WFIRST برای شکار رویدادهای متعدد ریزهمگرایی به مدت طولانی به ۱۰۰ میلیون ستاره در قلب راه شیری خیره خواهد شد. اگر سرمایه و زمان موردنیاز به پروژهی WFIRST تخصیص یابد این تلسکوپ قادر به پیمایش دو درجهی مربع از آسمان، با وضوح بسیار بالاتر از مأموریتهای مشابه خواهد بود. بهطوریکه سرعت آن در پیمایش کهکشان، ۱۰۰ برابر تلسکوپ فضایی هابل خواهد بود. پنی میگوید:
اگرچه وسعت دید WFIRST بخش کوچکی از آسمان را در برمیگیرد اما این نسبت باز هم از تلسکوپهای فضایی دیگر بیشتر است. ترکیب منحصربهفرد WFIRST (میدان دید وسیع و وضوح بالا)، آن را به یک گزینهی قدرتمند برای جستجوهای ریزهمگرایی سیارهای مناسب میسازد. تلسکوپهای فضایی مانند هابل و جیمز وب تلسکوپهایی تکمنظوره هستند.
پژوهشهای اخیر، دقیقترین تخمین از اکتشافات قابلانتظار WFIRST از سیارههای فراخورشیدی را ارائه میدهند. پژوهشگرها برای این تخمین از یک مجموعه شبیهسازی استفاده کردند که معیارهای متعددی مثل طیف کامل طرحهای پیشنهادی WFIRST را دربرمیگیرند.
براساس آرشیو سیارههای فراخورشیدی ناسا تاکنون کشف ۳۹۱۷ سیاره از این نوع تأیید شده است. براساس بررسیهای جدید، WFIRST قادر به شناسایی ۱۴۰۰ دنیای جدید خواهد بود که احتمالا ۱۰۰ عدد از این سیارهها شرایطی مشابه زمین دارند.
برای مثال با تحلیل سیارههایی که با روش ریزهمگرایی کشف شدهاند میتوان به نحوهی شکلگیری انواع سیارههای فراخورشیدی پی برد. ستارهشناسها با این اطلاعات میتوانند به مقایسهی منظومهی شمسی با منظومههای دیگر بپردازند. درنتیجه میتوانند به جستجوی حیات فرازمینی بپردازند و به این سؤال پاسخ دهند که آیا منظومهی شمسی تنها منظومهی مناسب برای حیات است یا خیر.
بخشی از مغز بهنام قشر بصری که مسئول پردازش اطلاعات بصری است، در طول مدت میلیونها سال و در جهانی که در آن خبری از خواندن و نوشتن نبوده، تکامل پیدا کرده است. بنابراین این امر که چگونه مهارتهای زبانی درحدود ۵ هزار سال پیش ظاهر شدهاند و مغزهای ما ناگهان توانایی خاص درک حروف را بهدست آورده، مدتها یک معما بوده است. برخی از پژوهشگران عقیده دارند که کلید درک این گذار تعیین این موضوع است که چگونه و چرا انسانها برای اولینبار شروع به ایجاد نشانههای تکراری کردند. تصویربرداری از قشر بصری مغز افرادی که در حال مطالعهی یک متن بودند، بینش مهمی درمورد اینکه مغز چگونه الگوهای ساده را درک میکند، فراهم کرده است.
مغز ما در جهانی بدون خواندن تکامل پیدا کرده است
درک هاجسون، در مقالهی جدیدی که در مجلهی Journal of Archaeological Science Reports متتشر شده است، استدلال کرده است که نخستین الگوهای ساخت بشر بهجای اینکه سمبولیک (نمادین) باشند، زیباشناسی بودهاند و توضیح میدهد که این مسئله ازلحاظ تکامل خواندن و نوشتن چه مفهومی دارد. باستانشناسان تعداد زیادی از الگوهای باستانی حکاکی شده توسط انسانهای اولیه و نیز نئاندرتالها و انسانهای راستقامت را کشف کردهاند. این نشانهها هزاران سال قبل از ظهور نخستین هنرهای نمایشی (کشیدن چیزهایی که نشاندهندهی چیزی هستند)، بوجود آمدهاند.
نشانههای اولیه: بالا، چپ به راست: پوستهی صدف ترینیل (دراندونزی)، دو مورد از حکاکیهای غار بلومبوس در آفریقا، میانی: آفریقای جنوبی روی پوستهی تخم شترمرغ، پایین: جبلالطارق توسط نئاندرتالها روی سطح سنگ
چنین آثاری در آفریقای جنوبی با حکاکیهایی که قدمت آنها حدود صد هزار سال است، کشف شدهاند. باستانشناسان پوستههای صدف حکاکی شده توسط انسانهای راست قامت را پیدا کردهاند که قدمت ۵۴۰ هزار ساله دارند. یکی از مشاهدات عجیب این نشانههای اولیه این است که در همهی آنها از نشانههای شبکهمانند، زوایا و خطوط تکراری استفاده شده است.
درک هاجسون در سال ۲۰۰۱ پیشنهاد کرد که نحوهی پردازش اطلاعات توسط قشر بصری اولیه در مغز موجب ایجاد توانایی حکاکی الگوهای ساده شده است. این منطقه از مغز دارای نورونهای کدکننده برای اشکالی مانند لبهها، خطوط و اتصالات T مانند است. بهعنوان اشکال خلاصهشده، این شکلها بهطور ترجیحی موجب فعال شدن قشر بصری مغز میشوند. درک اینکه چهطور چنین چیزی اتفاق میافتد، آسان است. خطوط، زوایا و تقاطعها فراوانترین علایم تعبیهشده در محیط طبیعی هستند. آنها اولین سرنخهای مهم برای طرح اشیاء هستند. توانایی مغز ما برای پردازش آنها با دیگر نخستیها مشترک است اما مغز انسان همچنین قادر است بهطور مؤثر با استفاده از اصول گشتالت به این نشانهها پاسخ دهد. اصول گشتالت، قوانینی هستند که ذهن را قادر میسازند بهطور خودکار الگوهای موجود در یک محرک را درک کند. وقتی این اشکال پایهای ایجاد میشوند، مناطق بصری رده بالاتر مغز این اشکال را پردازش کرده و مغز میتواند آنها را به شکل اشیاء واقعی تجسم کند.
ابزارهای متقارن آشولیان
درحدود ۷۰۰ هزار سال پیش، این حساسیت نسبتبه هندسه و درک الگو انسان را قادر ساخت که شروع به ساختن ابزارهایی کند که دارای تقارن خاصی بودند. این کار احتمالا بدون داشتن نوعی ادراک از هندسه امکانپذیر نبوده است.
آجری از خاک اخرا از غارهای رودخانهی کلاسیس در آفریقای جوبی که نشان میدهد خراشهای تصادفی ممکن است برای ایجاد اشکال متقاطع مورد استفاده قرار گرفته باشد
ساخت ابزار موجب حساسیت بیشتر و تمایل به سمت الگوهای موجود در محیط طبیعی شد به صورتی که که اجداد ما این الگوها را در موادی غیر از ابزارهای واقعی پیاده کردند. بهعنوان مثال، آنها بهطور تصادفی شروع به ایجاد نشانههایی روی سنگها، پوستهها و موادی مانند خاک اخرا کردند.
در یک نقطه از زمان، این الگوهای غیرعمدی بهصورت عمدی روی چنین موادی کپی شدند و به طرحها و سپس به نوشتار توسعه پیدا کردند. اما چطور چنین چیزی ممکن شد؟ پژوهشهای انجام شده در حوزهی علوم اعصاب نشان دادهاند که در فرایند نوشتن یک متن، قشر پیشحرکتی مغز که مهارتهای دستی را هدایت میکند، نقش دارد. بنابر این تئوری، خواندن و نوشتن زمانی تکامل یافتند که درک غیرفعال ما برای فهمیدن چیزها، با مهارتهای دستی ما تعامل برقرار کرد.
حکاکی غار بلومبوس در آفریقای جنوبی با قدمت حدود ۷۷ هزار سال
الگوهای انتزاعی و نوشتاری همچنین موجب فعال شدن نورونهای آینهای مغز میشوند. این سلولهای مغزی جالب هستند، زیرا آنها هم زمانیکه ما عمل میکنیم و هم زمانیکه ما عمل دیگران را میبینیم، برانگیخته میشوند و به ما کمک میکنند تا وقتی دیگران کاری انجام میدهند، بتوانیم آن را درک کنیم، انگار که خودمان آن را انجام دادهایم. این نورونها در تقلید عمل دیگران نقش دارند. اما این نورونها وقتی ما الگوها و متون نوشته شده را میبینیم، نیز فعال میشوند. این امر موجب ایجاد یک حس شناسایی درمورد یک الگو میشود (تصادفی یا طبیعی) بهشکلی که در ما انگیزهای ایجاد میکند که آن را کپی کنیم و این نشانهها شاید نخستین گامها درجهت خواندن و نوشتن بودهاند.
مقالههای مرتبط:
درنهایت این توسعهها مغز را قادر ساختند که قشر بصری را برای یک هدف کاملا جدید به کار گیرد. این فرایند ممکن است درنهایت موجب شده باشد که منطقهای مربوطبه درک بصری واژهها در مغز پدید آید و بهتدریج توانسته باشد با مناطق مرتبط با سخن گفتن ارتباط برقرار کند.
هاجسون به این موضوع نیز اشاره میکند که برخی از پژوهشگران عقیده دارند که نشانههای اولیه نمادین بودند (نه زیباشناسی) و نوشتن از کدگذاری اطلاعات در آنها تکامل پیدا کرده است. هرچند به نظر او چنین چیزی بعید است. نشانههای اولیه برای مدت زمان طولانی شبیه به هم بودهاند. اگر این نشانهها نمادین بوده باشند، ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که تنوع زیادی در طول زمان و مکان داشته باشند درست مانند همان چیزی که در سیستمهای نوشتاری مدرن میبینیم اما چنین حالتی وجود ندارد.
بهعقیدهی هاجسون، همهی این شواهد اشاره به این احتمال دارند که نخستین نشانهها، نشانههای مرتبط با زیباشناسی بودند که از اولویتبندی قشر بصری برای اشکال اولیه حاصل شدهاند و این میتواند در دورهی انسانهای راست قامت یعنی از حدود ۱/۸ میلیون تا ۵۰۰ هزار سال پیش آغاز شده باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.