بیشترین صحبت در نمایشگاه خودرو ژنو ۲۰۱۹ حول محصولاتی از شرکت‌هایی مانند بوگاتی، فراری و لامبورگینی بود. همه نام‌های بزرگی هستند که مطمئناً علاقه‌مندان دنیای خودرو با آن‌ها آشنایی کاملی دارند. اما زیبایی نمایشگاه ژنو این است که هنوز هم جایی برای شرکت‌های کمتر شناخته‌شده وجود دارد تا بتوانند محصولات جدید خود را معرفی کنند. در این‌جا با ۶ خودروی سوپراسپرت از شرکت‌های ناشناخته آشنا خواهیم شد که شایسته تقدیر هستند.

 

GFG کانگورو

GFG Kangaroo / سوپراسپرت کانگورو

اول از همه باید بدانید که GFG کانگورو یک خودروی تمام الکتریکی با ۴۸۳ اسب‌بخار قدرت است. همان‌طور که از نام آن برمی‌آید، کانگورو برای حرکت در انواع زمین‌های دشوار، چند میلی‌متر از زمین بالاتر می‌آید. برای افزایش ارتفاع سواری ۱۴۰ میلی‌متری این خودروی الکتریکی از زمین به ۲۶۰ میلی‌متر، راننده نیاز به کار چندان سختی ندارد؛ بلکه این کار تنها با فشار دادن یک دکمه انجام می‌شود.

 

پیئش مارک زیرو

Piëch Mark Zero / خودروی برقی پیچ مارک زیرو

همانند کانگورو، پیئش مارک زیرو (Piech Mark Zero) خودرویی کاملاً برقی در کلاس خود است که سیستم محرکه برقی آن بیش از ۴۰۰ اسب‌بخار قدرت تولید می‌کند. بااین‌حال برخلاف کانگورو، زیرو مارک برای رانندگی در جاده‌های خاکی تولید نشده است. این شرکت پکیج باتری با نوع سلول کاملاً جدید به بازار عرضه می‌کند که می‌تواند خودروی الکتریکی را طی زمانی کمتر از پنج دقیقه، به ۸۰ درصد ظرفیت باتری برساند. 

 

پوریتالیا برلینتا

Puritalia Berlinetta

سوپراسپرت پوریتالیا برلینتا (Puritalia Berlinetta) از سیستم محرکه با ۹۶۵ اسب‌بخار قدرت بهره می‌برد. این شرکت تنها ۱۵۰ نمونه از برلینتا خواهد ساخت، هرچند که باتوجه‌به مشخصات موردنظر مشتری و به‌صورت دستی ساخته می‌شوند. قیمت نسخه پایه پوریتالیا برلینتا از حدود ۶۲۵ هزار دلار آغاز خواهد شد.

 

آلماس موله کاستروزیونه آرتیجیانیل

Almas Mole Costruzione Artigianale

Almas Mole Costruzione Artigianale می‌تواند یکی از محصولات دوست‌داشتنی در نمایشگاه ژنو امسال باشد؛ هرچند که شرکت سازنده نام بسیار سختی دارد و بهتر است آن را به اختصار Mole  صدا بزنیم. خودروی آلماس از صفر تا صد به‌صورت دست‌ساز توسط اومبرتو پالرمو و پائولو اسکودیری طراحی و ساخته شده است. کوپه سوپراسپرت ۴۷۳۰ میلی‌متر طول و ۱۹۸۰ میلی‌متر عرض دارد، درحالی‌که مشخصات پیشرانه آن نامشخص باقی مانده است.

 

هیسپانو سوییزا کارمن

Hispano Suiza Carmen

ظاهر متفاوت و قدرت ۱،۰۰۵ اسب بخاری هیسپانو سویزا کارمن، آن را به یکی از برجسته‌ترین خودروهای نمایشگاه ژنو تبدیل کرد؛ صرف‌نظر از اینکه برخی ممکن است چندان ظاهر آن را دوست نداشته باشند. کوپه کارمن از سیستم محرکه تمام الکتریکی بهره می‌برد و شعاع حرکتی آن با یک‌بار شارژ به ۴۰۰ کیلومتر می‌رسد. گفته می‌شود هیسپانو سویزا کارمن می‌تواند در زمانی کمتر از ۳ ثانیه به سرعت ۹۶ کیلومتربرساعت برسد. 

 جینتا Akula

Ginetta 2020

جینتا Akula کوپه‌ای طراحی‌شده با ظاهر خودروهای سوپراسپرت قدیمی است. برخلاف سایر خودروهای موجود در این فهرست،  Akulaاز پیشرانه ۶ لیتری خورجینی هشت سیلندر با قدرت حدود ۶۰۰ اسب‌بخار و ۷۰۵ نیوتن‌متر گشتاور بهره می‌برد. از دیگر نکات برجسته این مدل می‌توان به استفاده فراوان از قطعات فیبر کربن، بهبود آیرودینامیکی و قیمت حدود ۵۳۱ هزار دلار اشاره کرد. 

دانلود      360P     720P



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به‌دنبال عکس‌های جاسوسی منتشرشده، اکنون بیوک LaCrosse فیس‌لیفت برای بازار چین به‌صورت رسمی معرفی شد. این سدان اکنون با تغییرات قابل توجهی در بدنه و فهرست انتخاب پیشرانه عرضه شده است. با‌ وجود اینکه شرکت اُپل دیگر زیر مجموعه جنرال موتورز نیست، اما به نظر می‌رسید که در طراحی قسمت جلویی این خودرو از مدل Insignia اپل الهام گرفته شده است. چراغ‌های LED صاف، جلوپنجره و قاب کرومی به‌کاررفته در جلوپنجره از نکات قابل‌توجه طراحی چهره این خودرو هستند. سپر جلو هم‌اکنون به‌روزرسانی شده و در قسمت زیرین خود، دو قاب کرومی را جای داده است.

بیوک Lacrosse فیس لیفت

همین رویه در قسمت پشتی خودرو هم در پیش گرفته شده و چراغ‌های کشیده و نازک به‌وسیله قاب کرومی به‌ّهم وصل شده‌اند که در کل ظاهری کشیده به قسمت عقبی می‌بخشند. قاب پلاستیکی زیر سپر هم‌اکنون طراحی متفاوتی دارد و دو خروجی اگزوز کرومی با شکلی متفاوت را در خود جای داده است. نمای جانبی خودرو تقریبا بدون تغییر باقی مانده است، اما احتمالا بیوک رینگ‌های جدیدی را برای LaCrosse فیس‌لیفت در نظر خواهد گرفت. اکنون انتخاب‌های هیجان‌انگیز جدیدی در فهرست موتورها دیده می‌شود. به گزارش سایت GM Authority، بیوک LaCrosse فیس‌لیفت اولین خودرویی خواهد بود که از نسل هشتم پیشرانه Ecotech جنرال موتورز بهره می‌برد.

بیوک Lacrosse فیس لیفت

این موتور ۲ لیتری توربوشارژ بنزینی، ۲۳۷ اسب‌بخار قدرت و ۳۵۰ نیوتن‌متر گشتاور تولید می‌کند. این پیشرانه به‌صورت استاندارد به‌همراه جعبه‌دنده ۹ سرعته اتوماتیک عرضه خواهد شد. اندکی بعدتر، بیوک پیشرانه ۱.۳ لیتری توربوشارژ جدید خود با ۱۶۰ اسب‌بخار قدرت را هم برای نمونه LaCrosse فیس‌لیفت در نظر خواهد گرفت. خبر ناامیدکننده برای مشتریان اروپایی و آمریکایی این است که نمونه فیس‌لیفت‌شده از LaCrosse تنها در بازار چین عرضه خواهد شد. از طرفی با تعطیلی خط تولید Hamtramck، که نمونه‌های LaCrosse در نظر گرفته شده برای بازار آمریکای شمالی در آنجا ساخته می‌شد، اکنون شانس فروش نمونه فیس‌لیفت‌شده از این خودرو در بازار آمریکا تقریبا به صفر می‌رسد. اما برای بازار چین، این خودرو در خط تولید مشترک جنرال موتورز و SAIC در قسمت غربی منطقه Jinqiao واقع در شانگهای ساخته می‌شود که اکنون تنها کارخانه تولیدی نمونه LaCrosse در جهان هم به‌شمار می‌رود.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

مدت زمان شارژشدن باتری، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دنیای خودروهای الکتریکی است که در میزان محبوبیت این خودروها اثری منفی می‌گذارد. اکنون تسلا با معرفی نسل سوم سوپرشارژرهای خود،گامی بلند در جهت رفع این مشکل برداشته است. اکنون این شارژرها در بخش‌هایی از آمریکای شمالی نصب شده‌‌اند و با بهره‌مندی از قدرت شارژ بیش از ۲۵۰ کیلووات به ازای هر ماشین، زمان شارژشدن باتری‌ها را تا ۵۰ درصد کاهش خواهند داد.

سوپرشارژهای تسلا / Teslas Supercharger

ده‌ها هزار ایستگاه شارژ تسلا اکنون در بخش‌های مختلفی از آمریکای شمالی، اروپا و آسیا به مالکین تسلا اجازه می‌دهد تا بتوانند به‌راحتی سفر خود را ادامه بدهند. این شارژرها که توان ۱۲۰ کیلوواتی دارند، می‌توانند در زمان ۳۰ دقیقه نیمی از ظرفیت باتری خودرو را شارژ کنند. بنابراین شارژرهای ۲۵۰ کیلووات ساعتی معرفی‌شده توسط تسلا، بهبودی مهم برای بازار به‌حساب می‌آید. درواقع این شارژرها محصولات تسلا را به سریع‌ترین خودروهای الکتریکی شارژشونده موجود در بازار تبدیل خواهند کرد.

سوپرشارژهای تسلا / Teslas Supercharger

اما این مسئله با معرفی پورشه تایکان با قابلیت شارژ ۳۵۰ کیلوواتی تغییر خواهد کرد. حتی شایعاتی مبنی بر قدرتی بیشتر از ۳۵۰ کیلووات در شارژرهای پورشه هم به گوش می‌رسد. شرکت سوئیسی ABB هم اخیرا از ساخت شارژرهای پر قدرت DC خبر داده که برای هر خودرویی که قابل به تحمل قدرت آن باشد، قابل استفاده خواهد بود. علاوه‌بر این، کنسرسیومی متشکل از چند خودروساز، مشغول تلاش برای راه‌اندازی شبکه ایستگاه‌های ۳۵۰ کیلوواتی در سراسر اروپا هستند. گمانه‌زنی‌هایی در رابطه با سوپراسپرت الکتریکی Piëch هم وجود دارد که در صورت معرفی، قدرت شارژی معادل ۱ مگاوات خواهد داشت. در حالتی فراتر از این سوپراسپرت، اخباری در رابطه با ابر خودرو Arcanum هم شنیده می‌شود که قادر است پکیج باتری‌های ۱۸۰ کیلووات ساعتی خود را با نرخ شارژ ۲.۷ مگاوات شارژ کند.

سوپرشارژهای تسلا / Teslas Supercharger

اما اکنون در اینجا نسل سوم سوپرشارژهای تسلا قادر هستند تنها با مدت ۵ دقیقه شارژ، امکان طی کردن مسافت ۱۲۰ کیلومتر را برای خودرو فراهم آورند. در این مهندسی جدید شارژها از منبع قدرت ۱ مگاواتی به‌صورت جداگانه بهره می‌برند که از باتری‌های بزرگتر تسلا الهام‌گیری شده است. بنابراین قدرت شارژر مخصوص برای هر خودرو، دیگر با شارژر خودرو دیگر تقسیم نخواهد شد و با باتری با بیشترین نرخ ممکن و در سریع‌ترین زمان شار‌ژ می‌شود. به‌منطور سرعت‌دهی بیشتر روند شارژ، تسلا از تکنولوژی هوشمندانه‌ای با نام On-Route Battery Warmup استفاده خواهد کرد.

سوپرشارژهای تسلا / Teslas Supercharger

در این فناوری، هرگاه که راننده سیستم ره‌یابی خودرو را برای رسیدن به ایستگاه سوپر شارژر تنظیم کند، نرم‌افزار مخصوصی باتری‌های خودرو را تا دمای ایده‌آل می‌رسانند تا هنگام رسیدن خودرو به ایستگاه شارژ، باتری‌ها با نرخ بالاتری شارژ شوند. به‌گفته ایلان ماسک، این سیستم نیاز به قدرت خیلی کمی دارد و تاثیر قابل توجهی بر میزان برد مسافتی خودرو نخواهد داشت. در مجموع، تسلا انتظار دارد تا روند شارژ خودرو برای راننده تا حدود ۵۰ درصد کاهش یابد. بنابر اطلاعات به‌دست‌آمده، اولین ایستگاه آزمایشی عمومی برای تسلا مدل ۳، این هفته در منطقه Bay Area بازگشایی شده و ایستگاه‌های بعدی در ماه‌های آتی به‌ترتیب اولویت در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا راه‌اندازی می‌شوند.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

قیام ربات‌ها، ترس بسیار بجایی‌ است که امروزه بسیاری از مردم دارند. برخی عقیده دارند که به‌زودی ربات‌ها کل دنیا را به تصرف خود در خواهند آورد. آن‌ها بر این باورند که ما انسان‌ها به‌آرامی در حال ساخت ابزارهایی هستیم که نهایتا موجب نابودیمان می‌شود. این ترس با پیشرفت‌ زیاد تکنولوژی‌های هوش مصنوعی در سراسر جهان، رفته‌رفته واقعی و واقعی‌تر می‌شود. امروزه ربات‌هایی وجود دارند که کدهایی را می‌نویسند که می‌تواند ربات‌های حتی باهوش‌تر دیگری بسازد و نتیجتا، فقط این سؤال باقی بماند که واقعا چقدر طول می‌کشد تا هوش مصنوعی در تقریبا تمامی حوزه‌ها از انسان‌ها جلو بزند.

یادداشتی که در ادامه خواهید خواند، برگردانی از مقاله اخیر شان کِلی، فیلسوف آمریکایی است. شان دورانس کِلی، استاد فلسفه دانشگاه هاروارد به‌دلیل تبحرش در فلسفه ذهن، فلسفه علوم شناختی، فلسفه ادراک، تصور و حافظه، زیبایی‌شناسی و فلسفه ادبیات شناخته می‌شود. از آثار کِلی می‌توان به کتاب‌های «پیوند پدیدارشناسی و فلسفه زبان و ذهن» (راتلج ، ۲۰۰۰) و «همه‌ی چیزهای درخشان: خوانش کلاسیک‌های غربی برای یافتن معنای یک عصر سکولار» به همراه هابرت دریفوس (فری‌پرس، ۲۰۱۱) اشاره کرد.

بحث و جدل یک فیلسوف

روز ۳۱ مارس سال ۱۹۱۳، در سالن طلائی خانه موسیقی شهر وین، اواسط اجرای ارکسترال آلبانی برگ بود که اخلال‌گری برنامه را به‌هم زد. سروصدا شد، صندلی‌هایی شکستند. پلیس برگزارکننده کنسرت را به جرم کوبیدن مشت به‌ صورت اسکار استراوس، آهنگ‌ساز کمتر شناخته‌شده‌ی اپرت دستگیر کرد. بعدا، استراوس در دادگاه روایت‌ شوخ‌طبعانه‌ای از عصبانیت تماشاچیان نقل کرد. او اصرار داشت که آن مشت، موزون‌ترین نوای کل شب بود. اما تاریخ حکم متفاوتی صادر کرد: رهبر ارکستر، آرنولد شوئنبرگ، شاید خلاق‌ترین و تاثیرگذارترین آهنگ‌ساز قرن بیستم باشد.

شان دورانس کِلی

شان دورانس کِلی به‌دلیل تبحر خود در حوزه‌های فلسفه ذهن، فلسفه علوم‌شناختی، فلسفه ادراک، تصور و حافظه، زیبایی‌شناسی و فلسفه ادبیات شناخته می‌شود

شما ممکن است از موسیقی ناموزون شوئنبرگ لذت نبرید کهتونالیته معمول را رد می‌کند تا همه‌ی ۱۲ پرده گام سنتی با تأکیدی یکسان به‌کار گرفته شوند. اما او، تعریف موسیقی را به کل تغییر داد. همین او را به یک هنرمند واقعا خلاق و نابغه تبدیل می‌کند. تکنیک‌های شوئنبرگ حالا در تمامی طیف‌های موسیقی گنجانده شده‌اند؛ از موسیقی متن فیلم‌ها تا نمایش‌های موزیکال برادوی و ترانه‌های جاز اورنت کلمن ومایلز دیویس. خلاقیت یکی از دستاوردهای اسرارآمیز و چشمگیر انسان است؛ اما واقعا چیست؟

خلاقیت فقط تازگی و ابداع نیست. یک کودک خردسال ممکن است، سلسله‌ای از نُت‌های نو را بنوازد، اما این نت‌ها، به هیچ عنوان نمی‌توانند نشان‌دهنده‌ی خلاقیت باشند. مورد دیگر اینکه، خلاقیت با تاریخ تعیین می‌شود: آنچه در یک دوره یا مکان خلاقیتی الهام‌بخش به شمار بیاید، ممکن است در دوره و زمانی دیگر مضحک یا احمقانه قلمداد شود. یک جامعه باید اندیشه‌های نو را برای خود مناسب بداند تا به‌عنوان اندیشه‌هایی خلاق پذیرفته شوند.

همان‌طور که در مورد شوئنبرگ یا شمار دیگری از هنرمندان عصر مدرن شاهد بوده‌ایم، لازم نیست که این پذیرش جهانی باشد. شاید سال‌ها طول بکشد؛ گاهی اوقات خلاقیت برای نسل‌ها به اشتباه پذیرفته نمی‌شود. اما یک نوآوری درنهایت باید توسط برخی از افراد جامعه پذیرفته شود تا بتوان به‌عنوان خلاقیت از آن نام برد.

پیشرفت‌هایی که در حوزه هوش مصنوعی حاصل شده، موجب شده است که بسیاری فکر کنند ماشین‌ها به‌زودی در هر حوزه‌ای از جمله خلاقیت، جایگزین انسان‌ها می‌شوند. آینده‌پژوه رِی کرزویل، پیش‌بینی می‌کند که تا سال ۲۰۲۹، ما هوش مصنوعی پیشرفته‌ای خواهیم ساخت که می‌تواند جای یک فرد تحصیلکرده‌ی معمولی را بگیرد. نیک باستروم، استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد محتاط‌تر است.

آرنولد شوئنبرگ مبدع مفهوم «سریالیسم» است

آرنولد شوئنبرگ مبدع مفهوم «سریالیسم» است، بافت موسیقی که در آن همه‌ی ۱۲ پرده گام سنتی با تأکیدی یکسان به کار گرفته می‌شدند و به سبب همین تفاوت آن با موسیقی‌هایی که تا آن زمان ساخته می‌شد، گوش دادن به آن در مرتبه نخست، بیشتر شبیه به شنیدن زبانی به‌کلی بیگانه بود

او تاریخ خاصی را مشخص نمی‌کند، بلکه پیشنهاد می‌دهد که فیلسوفان و ریاضیدانان تسلیم جانشینان «فوق هوشمند» خود می‌شوند که او آن‌ها را این‌طور توصیف می‌کند: «دارای عقلی خواهند بود که از عملکرد شناختی انسان در تقریبا تمامی زمینه‌های دلخواه جلو خواهند زد.» هر دو عقیده دارند زمانی‌که هوشی در سطح انسان در ماشین‌ها تولید شود، پیشرفت‌های عظیمی به وقوع می‌پیوندد. کرزوی  از این مهم به‌عنوان «تکینگی (Singularity)» و باستروم به‌عنوان «انفجار هوش (Intelligence Explosion)» یاد می‌کند که در آن، ماشین ها در هر حوزه‌ای با اختلاف فاحشی از ما جلو می‌زنند.

آن‌ها معتقدند که این اتفاق می‌افتد، زیرا دستاورد ابر‌انسانی همانند دستاورد انسان‌ عادی است، به‌جز اینکه تمام محاسبات لازم بسیار سریع‌تر انجام می‌شوند، در همین حال باستروم از آن به‌عنوان «فراهوش سریع (Speed Superintelligence)» نام می‌برد. اکنون، تکلیف بالاترین سطح دستاوردهای انسانی، یعنی نوآوری خلاق چه می‌شود؟ آیا خلاق‌ترین هنرمندان و متفکران ما با ماشین‌ها کنار زده می‌شوند؟ خیر. دستاورد خلاقانه انسان، به‌دلیل نقش اجتماعی خود، در مقابل پیشرفت هوش مصنوعی سر فرود نمی‌آورد. در غیر این‌صورت، این بدان معنی است که در مورد هر دوی مفاهیم چیستی انسان و میزان خلاقیت دچار کج‌فهمی شده‌ایم.

خلاقیت رادیکال، گونه‌ی دیگری از خلاقیت شتاب‌آلود روزمره نیست

این ادعا یقین مطلق نیست، بلکه بستگی به هنجارهایی دارد که اجازه می‌دهیم بر فرهنگ و انتظارات ما از تکنولوژی حاکم شوند. انسان‌ها در گذشته، قدرت و نبوغ بالایی را حتی به توتم‌های بی‌جان نسبت می‌دادند. کاملا محتمل است که ما با ماشین‌های مجهز به هوش مصنوعی نیز مناسبات مشابهی داشته باشیم و آن‌ها را خیلی برتر از خودمان بدانیم و خلاقیت را به آن‌ها نسبت دهیم. اگر این اتفاق بیفتد، به‌دلیل برتری ماشین‌ها نخواهد بود، بلکه به این دلیل است که ما خود را خُرد و حقیر کرده‌ایم.

پرتره ادموند بلیمی (۲۰۱۸). اولین نقاشی هوش مصنوعی که در بنگاه تجارت و حراج آثاری هنری کریستیز در نیویورک به قیمت ۴۳۲٫۵۰۰ دلار فروخته شد

بحث من در وهله اول در مورد پیشرفت‌ ماشین‌هایی که اخیرا مشاهده کرده‌ایم، مانند پارادایم «یادگیری عمیق (Deep Learning)» و جانشین‌های محاسباتی آن است. در مورد پارادایم‌های دیگر قبلا در پژوهش‌های علمی مرتبط به هوش مصنوعی بحث شده است. این‌ها قبلا در تحقق وعده‌های خود شکست خورده‌اند. هنوز ممکن است که پارادایم‌های دیگری در آینده ظهور کنند، اما اگر در مورد دستاوردهای شگفت‌آور برخی مفاهیم جدید هوش مصنوعی در آینده گمانه‌زنی کنیم که حالا نمی‌توانیم به‌صورت معقول تشریحشان کنیم، این فرض ما بیش از آنکه استدلال منطقی از احتمالات باشد، اسطوره‌سازی صرف است.

دستاوردهای خلاقانه در حوزه‌های مختلف متفاوت عمل می‌کنند. نمی‌توانم طبقه‌بندی کامل انواع مختلف خلاقیت را در اینجا ذکر کنم، اما برای اینکه مفهوم را برسانم، دلایلی براساس ۳ نمونه مختلف؛ موسیقی، بازی و ریاضی مطرح می‌کنم.

موسیقی برای گوش‌هایم

آیا می‌توانیم ماشینی را با چنان خلاقیت ابرانسانی متصور شویم که بتواند تغییراتی عدیده‌ای در موسیقی همچون آنچه شوئنبرگ به‌وجود آورد اعمال کند؟ این چیزی است که من ادعا می‌کنم یک ماشین نمی‌تواند انجام دهد. بیایید با هم ببینیم چرا نمی‌تواند.

سیستم‌های کامپیوتری ساخت موسیقی مدت زیادی است که وجود دارند. در سال ۱۹۶۵، خود کرزویل در سن ۱۷ سالگی از نوعی پیش‌گام سیستم‌های تشخیص الگو که امروزه ویژگی اصلی الگوریتم‌های یادگیری عمیق است، استفاده می‌کرد. او از یک کامپیوتر برای ساخت موسیقی قابل‌تشخیص استفاده می‌کرد. انواع این تکنیک امروز نیز استفاده می‌شود.

ری کرزویل

ری کرزویل نویسنده، مخترع، دانشمند علوم کامپیوتری و آینده‌نگر وقوع تکینگی را در سال ۲۰۲۹ پیش‌بینی کرده و گفته است که در این سال هوش مصنوعی به هوشمندی انسان‌ها خواهد رسید

 الگوریتم‌های یادگیری عمیق می‌توانند یک ورودی را به‌عنوان مثال، چندین قطعه همسرایی سباستین باخ را دریافت کنند و قطعاتی به سبک باخ بسازند که حتی برخی از کارشناسان فریب بخورند و گمان کنند که موسیقی اصل است. اما این فقط تقلید است. این چیزی است که یک هنرمند به‌عنوان یک شاگرد انجام می‌دهد: رونویسی و کسب مهارت در آموختن سبک دیگران به‌جای اینکه روی سبک به‌خصوص و اصیلی کار کند. این همان نوع خلاقیت موسیقی نیست که ما به باخ نسبت می‌دهیم. بحث نوآوری رادیکال شوئنبرگ هم کاملا جداست.

پس تکلیف چیست؟ آیا ماشینی وجود دارد که مانند شوئنبرگ، روشی کاملا نو برای آهنگ‌سازی ابداع کند؟ البته ما می‌توانیم چنین دستگاهی را تصور کنیم و حتی آن را بسازیم. با وجود الگوریتمی که قوانین ترکیبی خود را اصلاح می‌کند، ما می‌توانیم به‌راحتی ماشینی داشته باشیم که موسیقی کاملا متفاوت بسازد، همان‌ کاری که زمانی شوئنبرگ انجام داده بود.

الگوریتم‌های هوش مصنوعی بیشتر شبیه سازهای موسیقی هستند

اما اینجا است که مسئله پیچیده می‌شود؛ ما شوئنبرگ را تنها به این دلیل که روش جدیدی برای ساخت موسیقی ابداع کرد، یک نوآور خلاق به حساب نمی‌آوریم، بلکه ما در آثار او جهان‌بینی خاصی می‌بینیم. دیدگاه شوئنبرگ نشان‌دهنده‌ی ایجاز، نظیف و مینیمالیسم مؤثر مدرنیته بود. نوآوری او نه فقط کشف الگوریتمی جدید برای ساخت موسیقی، بلکه طرز فکر موسیقیایی بود که امکان بیان دیدگاه‌های دلخواه را می‌داد. برخی ممکن است استدلال کنند که مسئله را خیلی پیچیده کرده‌ام. آیا آن‌ها می‌پرسند که یک ماشین نیاز به معانی عرفانی و غیر قابل‌شمارشی دارد که از لحاظ اجتماعی برای خلاقیت قلمداد شدن ضروری است؟ خیر، به دو دلیل، چنین استدلال نمی‌کنیم.

نیک باستروم

نیک باستروم عقیده دارد که ماشین‌ها به لحاظ عملکرد شناختی در تقریبا تمامی زمینه‌ها از انسان‌ها جلو خواهند زد

ابتدا، به یاد داشته باشید که شوئنبرگ در پیشنهاد خود برای یک تکنیک جدید ریاضی آهنگ‌سازی، درک ما از آنچه موسیقی می‌دانستیم را کاملا دگرگون کرد. این نوع خلاقیت دگرگون‌کننده سنت است که نیاز به‌نوعی حساسیت اجتماعی دارد. اگر شنوندگان تکنیک او را به‌عنوان نوعی ضد سنت‌گرایی در قلب مدرنیته‌ی رادیکال در حال ظهور در وین قرن بیستم تجربه نکردند، ممکن است ارزش زیبایی‌شناختی نیز را در آن ندیده باشند. نکته این است که خلاقیت رادیکال، گونه‌ی دیگری از خلاقیت شتاب‌آلود روزمره نیست. دستاورد شوئنبرگ گونه‌ای سریع‌تر و بهتر از نوع خلاقیتی نبود که اسکار استراوس یا برخی از سایر آهنگسازان متوسط‌‌الحوال به کار گرفته‌اند: بلکه اساسا در نوع متفاوت بود.

ادعای افرادی مثل کرزویل این است که ماشین‌ها می‌توانند به سطح هوش انسان برسند و فرض بر این است که یک ذهن انسانی خواهیم داشت که از برخی از مجموعه الگوریتم‌های محاسباتی پیروی می‌کند، دیدی که «محاسبات‌گرایی (Computationalism)» نامیده می‌شود. اما اگرچه الگوریتم‌ها می‌توانند تبعات اخلاقی در پی داشته باشند، اما خود، عامل اخلاقی نیستند.

خلاقیت واقعی، خلاقیتی است که درک ما از ماهیت هستی را تغییر می‌دهد

 ما نمی‌توانیم میمونی را که تصادفا نمایشنامه «اُتِلو» را تایپ کرده، یک نمایشنامه‌نویس بزرگ و خلاق به حساب بیاوریم.اگر هم عظمتی در محصول نهایی وجود داشته باشد، تنها یک تصادف است. ما ممکن است بتوانیم محصول دستگاه را بزرگ بدانیم، اما اگر بدانیم خروجی صرفا نتیجۀ یک عمل دلخواه یا احتمال الگوریتمی است، نمی‌توانیم آن را به مثابه بیان دیدگاه انسان بپذیریم.

به همین دلیل، به نظر من، چیزی جز یک انسان دیگر نمی‌تواند به‌درستی به‌عنوان یک هنرمند خلاق واقعی درک شود. شاید هوش مصنوعی روزی فراتر از احتمالات محاسباتی خود برسد، اما نیاز به جهشی دارد که حالا غیرقابل تصور است. ما فقط به‌دنبال الگوریتم‌های جدید یا روش‌هایی نیستیم که فعالیت انسان را شبیه‌سازی کنند؛ ما به‌دنبال مصالح جدیدی هستیم که مبنایی برای انسانیت باشند.

در چشم‌اندازی خیالی (۲۰۱۸)

در چشم‌اندازی خیالی (۲۰۱۸)؛ نائو توکوی از یک الگوریتم یادگیری ماشینی برای طراحی نماهای پانوراما بهره برده است. او از عکس‌های ویژگی گوگل استریت ویو استفاده می‌کند و این عکس‌ها را با صداهایی که به‌وسیله شبکه‌های عصبی مصنوعی تولید شده‌اند ترکیب می‌کند

رونوشت مولکول به مولکول از یک انسان، به تعبیری همان انسان است. ما همین حالا راهی برای تولید چنین موجودی داریم: حدود ۹ ماه طول می‌کشد. اکنون، یک دستگاه تنها می‌تواند کاری را انجام دهد که بسیار کمتر از آنچه یک شخص (انسان عادی) می‌تواند انجام دهد جالب‌توجه است. به‌عنوان مثال، شاید بتواند موسیقی به سبک باخ بسازد، شاید حتی موسیقی باشد که بعضی از کارشناسان فکر کنند بهتر از خود باخ است. اما این فقط به این دلیل است که موسیقی آن را می‌توانیم با استانداردهای پیشین مورد قضاوت قرار دهیم. چیزی که یک ماشین نمی‌تواند انجام دهد، تغییر در قضاوت‌های ما به‌لحاظ کیفیت موسیقی و آنچه که موسیقی می‌دانیم است.

انکار نمی‌کنیم که هنرمندان خلاق از هر وسیله‌ای که در اختیار دارند استفاده می‌کنند و این ابزارها نوع هنری که پدید می‌آورند را شکل می‌دهند. ترومپت به مایلز دیویس و اورنت کلمن کمک کرد پی به خلاقیت خود ببرند. اما خود ترومپت، خلاقیت نیست. الگوریتم‌های هوش مصنوعی بیشتر شبیه‌سازهای موسیقی هستند تا اینکه شبیه اشخاص باشند. تارین ساوترن، یکی از شرکت‌کنندگان سابق برنامه تلویزیونی «امریکن آیدل (American Idol)» اخیرا آلبومی منتشر کرده که در آن سازهای کوبه‌ای، ملودی و آکوردها به‌وسیله الگوریتم تولید شدند، هرچند او ترانه‌ی آهنگ‌ها را خودش نوشته و ابزار الگوریتم را مکررا اصلاح کرد تا به نتیجه دلخواه برسد.

 اما در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، دیوید بویی این کار را به شیوه دیگری کرد: او موسیقی را نوشت و از یک برنامه مک به نام Verbalizer برای چینش تصادفی جملات به‌صورت ترانه‌های آهنگ استفاده کرد. درست مانند ابزارهای قبلی صنعت موسیقی از دستگاه‌های ضبط تا سینث‌سایزرها و سمپلرها، ابزار جدید هوش مصنوعی با تحریک و واسطه‌ قرار دادن توانایی‌های خلاقانه انسان‌های هنرمند کار می‌کند.

بازی‌هایی بدون مرز

در مورد دستاوردهای سیستم‌ یادگیری عمیقی که در حال حاضر بهترین بازیکنان بازی فکری «گو (Go)» در جهان است، بسیار نوشته شده است. «آلفاگو (AlphaGo)» و انواع آن ادعا کرده‌اند که یک روش کاملا جدید برای انجام این بازی به وجود آورده‌اند. این برنامه به کارشناسان انسانی نشان داده‌ که شروع بازی با حرکت‌هایی که قبلا حرکاتی ضعیف محسوب می‌شدند نیز می‌تواند به برد منتهی شود. این برنامه به سبکی بازی می‌کند کارشناسان آن را عجیب و غریب و بیگانه توصیف کرده‌اند. شی يو، یکی از بازیکنان برتر دنیا در مورد بازی آلفاگو گفته بود که این‌ها درست همان چیزی هستند که از بازی‌ها در آینده‌ای دور متصور بود. بله، به نظر می‌رسد که الگوریتم، واقعا خلاق است.

و از برخی جهات همین‌طور است. بااین‌حال، بازی کردن نسبت به آهنگ‌سازی یا نوشتن یک رمان متفاوت است: در بازی‌ها، مقیاس قابل‌مشاهده‌ای برای موفقیت وجود دارد. ما می‌دانیم که می‌توانیم چیزی از آلفاگو یاد بگیریم، چراکه شاهد برد آن هستیم. اما این چیزی است که باعث می‌شود بازی گو تبدیل به یک قلمرو بازی شود، مورد ساده‌ای که فقط چیزهای محدودی در مورد جهان به ما می‌گوید.

اثباتی که بهترین ریاضیدانان نتوانند درک کنند، یک اثبات به‌حساب نمی‌آید

اساسی‌ترین نوع خلاقیت انسان، درک ما از خودمان را تغییر می‌دهد، زیرا درک ما از آنچه که خوب قلمداد می‌کردیم را تغییر می‌دهد. در مقابل برای بازی گو، ماهیت خوبی به این سادگی قابل فهم نیست: یک استراتژی بازی، اگر و فقط اگر برنده شود، خوب است. زندگی بشر به‌طور کلی فاقد این ویژگی است: مقیاس‌های قابل‌مشاهده‌ای برای موفقیت در بالاترین دستاوردها وجود ندارد. قطعا نه در هنر، ادبیات، موسیقی، فلسفه یا سیاست چنین مقیاسی نداریم. همین‌طور برای پیشرفت تکنولوژی‌های جدید، چنین مقیاسی نداریم.

در قلمرو بازی‌های مختلف، ممکن است ماشین‌ها بتوانند به ما در مورد یک فُرم بسیار محدود خلاقیت چیزی یاد دهند. اما قواعد این قلمرو از پیش تعیین شده‌ است؛ سیستم تنها به این دلیل می‌تواند موفق شود که یاد گرفته به‌خوبی در این محدوده‌ها بازی کند. فرهنگ انسانی و ماهیت انسان بسیار جالب‌توجه‌تر از این است. هنجارهایی هم در مورد اعمال انسانی وجود دارند. خلاقیت به معنای واقعی، توانایی تغییر این هنجارها در برخی حوزه‌های مهم انسانی است. موفقیت در قلمرو بازی، نشانی بر این نیست که اساسی‌ترین نوع خلاقیت قابل‌دستیابی است.

ضربه فنی

یک شکاک ممکن است ادعا کند که این استدلال تنها به این دلیل درست است که ما بازی را با نبوغ هنری قیاس کرده‌ایم. پارادایم‌های خلاقانه‌ی دیگری نیز در حوزه‌های علمی و ریاضی وجود دارند. در این حوزه‌ها، دیگر بحث جهان‌بینی در میان نیست. بلکه فقط در مورد سازوکارهاست. ممکن است ماشینی بتواند به اثبات‌های ریاضی دست پیدا کند که بتوانیم آن را نبوغ خلاقانه قلمداد کنیم؟ خیر.

کامپیوترها همین حالا هم به دستاوردهای ریاضیاتی قابل‌توجهی کمک کرده‌اند. اما مشارکت آن‌ها مشخصا خلاقانه نیست. اولین قضیه مهمی که به‌وسیله یک کامپیوتر به اثبات رسید، «قضیه چهار رنگ» بود که بیان می‌کند: برای رنگ کردن هر نقشه به‌صورتی که تمامی نواحی همسایه و کشورها هم‌رنگ نباشند، تنها ۴ رنگ کافی است. تقریبا نیم قرن پیش، در سال ۱۹۷۶، کنت اپپل و ولفگانگ هیکن در دانشگاه ایلینوی، مدرک کامپیوتری را برای اثبات این قضیه منتشر کردند. کامپیوتر میلیاردها محاسبه و هزاران نوع مختلف نقشه را بررسی کرده بود، کاری که برای انسان ناممکن بود.

اما ابرکامپیوترها با بررسی تعداد بسیار زیادی پارامتر، هیچ کار خلاقانه‌ای انجام نمی‌دهند. در عوض، در اکثر مواقع کار حوصله‌سربری را انجام می‌دهند؛ این تقریبا عکس خلاقیت است. علاوه‌بر این، این نوع اثبات ریاضی به کمک کامپیوتر، چیزی نیست که برخی کارشناسان، اثبات ریاضی به حساب آورند. فیلسوف ریاضی، توماس تیموچکو استدلال می‌کند اگر ما حتی نتوانیم ثابت کنیم که اثبات درست است، همه‌ی کاری که انجام داده‌ایم، اعتماد به یک پروسه محاسباتی مستعد خطا است.

حتی فرض کنیم که توانستیم به نتایج به‌دست‌آمده اعتماد کنیم، بااین‌حال، اثبات‌ ریاضی به کمک کامپیوتر، چیزی شبیه به موسیقی ساخت کامپیوتر است. اگر نتیجه یک محصول ارزشمند است، دلیل آن عمدتا کمک ما انسان‌هاست. اما برخی کارشناسان استدلال می‌کنند که هوش مصنوعی قادر به دستیابی به چیزهای بیش از این خواهد بود. بگذارید فرض کنیم که درنهایت، یک ماشین کاملا متکی به خود خواهیم داشت که به‌تنهایی قضایا را اثبات می‌کند.

آیا یک ماشین مانند آن می‌تواند در خلاقیت‌های ریاضی از ما پیش بیافتد، درست همان‌طور که کرزویل و باستروم استدلال می‌کنند؟ به‌عنوان مثال، فرض کنید که هوش مصنوعی در یک مسئله بسیار دشوار و حل‌نشده ریاضیاتی به نتیجه‌ای برسد.

سقوط خانه آشر (۲۰۱۷)

سقوط خانه آشر (۲۰۱۷) ساخته آنا ریدلر. انیمیشن ۱۲ دقیقه‌ای براساس فیلم صامتی به همین نام ساخته واتسون و ویبر در سال ۱۹۲۸ (اقتباسی از داستان کوتاهی از ادگار آلن پو). ریدلر برای تولید عکس‌ها از سه شبکه عصبی جداگانه بهره برده است

دو احتمال وجود دارد؛ اول اینکه اثبات یک قضیه بسیار هوشمندانه باشد و کارشناسان درستی آن را تأیید کنند. در این مورد، هوش مصنوعی که موفق به کشف اثبات یک قضیه شود، مورد تحسین قرار می‌گیرد. خود ماشین حتی ممکن است یک ریاضیدان خلاق محسوب شود. اما چنین دستگاهی نمی‌تواند گواهی بر تکینکی باشد؛ این ماشین نمی‌تواند آنقدر به‌لحاظ خلاقیت از ما پیش بیافتد که حتی نتوانیم بفهیم چه عملی انجام داده است. حتی اگر نوعی خلاقیت در سطح انسان داشته باشد، به‌ناچار به قلمرو ابرانسانی منتهی نخواهد شد.

برخی از ریاضیدانان از نوازندگان چیره‌دست موسیقی خوششان می‌آید: آن‌ها به وضوح در یک زمینه موجود متمایز هستند. اما نابغه‌هایی مانند الکساندر گروتندیک، امی نوتر و سرینیواسا رامانوجان مسلما ریاضیات را تغییر داده‌اند؛ دقیقا به همان شکلی که شوئنبرگ موسیقی را تغییر داد. دستاوردهای آن‌ها صرفا اثبات فرضیه‌های قدیمی نبود، بلکه اشکال جدید و غیرمنتظره‌ی استدلال بود که نه‌تنها منطقی بود؛ بلکه توانایی متقاعد کردن دیگر ریاضیدانان نسبت به اهمیت این نوآوری‌های را داشت. کار یک هوش مصنوعی که می‌تواند قضیه‌ای که مدت‌ها ریاضیدانان انسان را به خود مشغول کرده، به شیوه‌ هوشمندانه‌ای اثبات کند، با آلفاگو و انواع دیگر آن یکسان است؛ عملی چشمگیر است، اما به هیچ‌وجه مانند شوئنبرگ نیست.

موردی که گفتیم، احتمال دیگری را پیش‌روی ما می‌گذارد. فرض کنید بهترین و درخشان‌ترین الگوریتم یادگیری عمیق پس از مدتی به ما می‌گوید: «من اثبات یک قضیه کاملا جدید را پیدا کرده‌ام، اما این قضیه حتی برای بهترین ریاضیدانان شما نیز بسیار پیچیده است.»

اما چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اثباتی که حتی بهترین ریاضیدانان نتوانند درک کنند، واقعا یک اثبات به حساب نمی‌آید. همان‌طور که یک موسیقیدان باید مخاطبانش را متقاعد کند تا مفهوم زیبایی‌شناسی موسیقی خوب را بپذیرند، یک ریاضیدان نیز باید سایر ریاضیدانان را قانع کند که دلایل خوبی برای باور به دیدگاه او وجود دارد. یک مدرک معتبر در ریاضیات باید توسط گروهی مستقل از کارشناسان معتبر قابل درک باشد. اگر کارشناسان قادر به درک اثبات نباشند، جامعه نیز آن را به‌عنوان یک اثبات نمی‌پذیرد.

به همین علت، ریاضیات بیشتر از آنچه تصور می‌کنید، شبیه به موسیقی است. یک ماشین نمی‌تواند با اختلاف به‌لحاظ خلاقیت از ما پیش بیافتد، چرا که یا موفقیت آن قابل درک است؛ در این صورت با اختلاف از ما فراتر نخواهد رفت یا قابل فهم نخواهد بود؛ در این صورت ما نمی‌توانیم آن را خلاقیت به حساب بیاوریم.

چشمان یک شاهد

مهندسی و علوم کاربردی به‌نوعی جایی بین این نمونه‌ها قرار می‌گیرند؛ چیزی شبیه مقیاس قابل‌مشاهده‌ای که قبلا در موردش بحث کردیم. ما نمی‌توانیم در ساخت پل یا پزشکی به همان طریق شطرنج برنده شویم، اما می‌توانیم ببینیم که پلی خراب می‌شود یا ویروسی به کل از بین می‌رود. این معیارهای عینی تنها زمانی اتفاق می‌افتد که قلمرو به خوبی مشخص شده باشد: به‌عنوان مثال، به‌کاربردن مصالح مستحکم و سبک‌وزن در ساخت پل یا داروهایی که با بیماری‌های خاص مقابله می‌کنند.

یک الگوریتم هوش مصنوعی ممکن است موفق به کشف دارو به همان شکلی شود که الگوریتم دیگری یک قطعه موسیقی آوازی درست شبیه باخ می‌سازد یا یک استراتژی جدید در بازی گو ابداع می‌کند. چنین هوش مصنوعی مانند یک میکروسکوپ، تلسکوپ یا ماشین‌حساب، ابزاری برای کشف انسان محسوب می‌شود، نه اینکه خود یک عامل مستقل خلاق باشد.

پنکه برقی (۲۰۱۸)؛

پنکه برقی (۲۰۱۸)؛ تام وایت از الگوریتم‌های «موتورهای ادراکی» استفاده می‌کند که اطلاعاتی از هزاران عکس با اشیاء مشترک را جداسازی می‌کند تا اشکال انتزاعی تولید کند

بهتر است از نظریه «نسبیت خاص» صحبت کنیم. از آلبرت انیشتین به‌عنوان کاشف نسبیت یاد می‌شود، اما نه به این دلیل که اولین کسی بود که معادلاتی مطرح کرد که بهتر ساختار فضا و زمان را توصیف می‌کردند. جورج فیتزجرالد، هندریک لورنتز و آنری پوانکاره از کسانی بودند که قبل از اینشتین این معادلات را نوشته بودند. اما انیشتین تنها به این دلیل به‌عنوان کاشف این نظریه تحسین شده که توانست درک اصیل، قابل‌توجه و درستی از معنای معادلات به دست بیاورد و دیگران را نیز قانع کند.

به همین صورت، ماشینی که خلاقیتش با انیشتین قابل مقایسه باشد، باید بتواند فیزیکدانان دیگر را به ارزش ایده‌های خود حداقل به همان اندازه‌ی انیشتین متقاعد کند. و به‌همین ترتیب ما قادر به پذیرش فرضیات او اگر بتواند اعتبارشان را ثابت کنند، خواهیم بود. اگر چنین دستگاهی روزی به وجود بیاید، درست به‌مانند پینوکیو، ما باید به مانند یک انسان با او رفتار کنیم. این بدان معنا است که ما باید نه‌تنها هوش، بلکه هرگونه شایستگی و ارزش اخلاقی را نیز همچون انسان به آن نسبت دهیم. البته ما از این سناریو خیلی فاصله داریم و هیچ دلیلی وجود ندارد که پارادایم محاسباتی فعلی هوش مصنوعی در قالب یادگیری عمیق یا هر چیز دیگری، هرگز ما را به آن نزدیک کند.

خلاقیت یکی از ویژگی‌های کاملا متمایز انسان است. ظرفیت خلاقیت واقعی، نوع خلاقیتی است که درک ما از ماهیت خودمان را تغییر می‌دهد و موجب دگرگونی درک ما از آنچه زیبایی، حقیقت یا خوبی می‌دانیم می‌شود. این ظرفیت، شالوده‌ای انسانی دارد. اما این نوع خلاقیت به ارزش‌گذاری و اهمیتی که به آن می‌دهیم، بستگی دارد. همان‌طور که نویسنده، برایان کریستن خاطرنشان کرد؛ انسان‌ها رفتارهایی را پیش گرفته‌اند که کمتر شبیه همان موجودی است که خلاقیت را ارزشمندترین دستاوردهایش می‌داند و خود بیشتر شبیه به ماشین‌ها شده‌اند.

چند نفر امروز مشاغلی دارند که در آن نیاز به متن‌های از پیش‌نوشته داشته باشند؟ چقدر از آنچه که ما به‌عنوان گفتگوی واقعی، معتبر، خلاق و پایان باز انسانی می‌شناسیم در این جدول کلمات متقاطع جا مانده است؟ ‌به‌جای آن، چقدر از آن نوع قاعده از پیش مشخص است که ماشین هم می‌تواند انجام دهد؟

ما در برخی از موفق‌ترین حوزه‌های خود نیز در معرض این سردرگمی هستیم. اگر ما قضایایی که ماشین‌ها اثبات کرده‌اند را بدون اینکه بفهمیمشان، خلاقیت واقعی قلمداد کنیم؛ دستاوردهای ریاضی را می‌پذیریم که گویی اصلا نیازی به درک انسان‌ ندارند. ما یکی از بالاترین اشکال خلاقیت و هوشمان را می‌گیریم و آن را به یک بیت اطلاعات تقلیل می‌دهیم: بله یا خیر.

حتی اگر این اطلاعات را داشتیم، بدون درک درستی از دلایل آن، برای ما ارزش کمی می‌داشت. ما نباید از ضرورت استدلال که شالوده ریاضیات است، چشم‌پوشی کنیم. در مورد هنر، موسیقی و فلسفه و ادبیات هم همین‌طور است. اگر به خودمان اجازه دهیم به وضعی بیافتیم که ماشین را جایگزین خلاقیت خود کنیم، آنگاه ماشین‌ها واقعا به طرز غیرقابل درکی از ما پیش می‌افتند. و دلیل آن هم این است که ما نقش اصلی خلاقیت را از یاد برده‌ایم.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اطلاعات داخلی و محرمانه‌ی جدیدی از غول شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که حقایق نگران‌کننده‌ای را برملا می‌کند. طبق آن اطلاعات، فیسبوک سیاست‌مداران متعددی را در سرتاسر جهان برای برنامه‌های جدید خود هدف قرار داده است. از این میان می‌توان به جرج آزبرن از سیاست‌مداران بزرگ بریتانیایی اشاره کرد. فیسبوک با فشار بر آن افراد، قول سرمایه‌گذاری و مزایای دیگری به آن‌ها می‌دهد و در مقابل، درخواست می‌کند تا به‌جای آن شرکت، برای مقابله با تصویب قوانین بیشتر حفظ حریم خصوصی تلاش کنند. 

اسناد درزکرده از فیسبوک، توسط رسانه‌هایی همچون Observer و Computer Weekly مطالعه و بررسی شده‌اند. طبق آن اسناد، یک لابی جهانی محرمانه درجریان است که صدها قانون‌گذار را در کشورهای متعدد هدف قرار می‌دهد. هدف از آن لابی و همکاری مخفیانه، افزایش تأثیرگذاری بر سیاست‌مداران کشورهایی همچون انگلستان، آمریکا، کانادا، هند، ویتنام، آرژانتین، برزیل، مالزی و تمامی کشورهای اروپایی است. اسناد منتشرشده اطلاعات زیر را درباره‌ی فیسبوک مشخص می‌کند:

  • لابی استراتژیک با سیاست‌مداران در سرتاسر اروپا با هدف ایجاد تغییر در قانون «بیش‌ازحد سخت‌گیرانه‌» GDPR. لابی‌های فیسبوک شامل ادعاهای سنگین نخست‌وزیر ایرلند هم می‌شود که اعلام کرد کشورش می‌تواند به‌عنوان رئیس دوره‌ای اتحادیه‌ی اروپا، تأثیرات مهمی ایجاد کند. آن تأثیرها شامل تلاش‌هایی در جهت منافع فیسبوک خواهد بود. البته تلاش می‌شود تا فعالیت‌های ایرلندی‌ها، بی‌طرفانه انگاشته شود.
  • استفاده از کتاب فمینیستی «Lean In» مدیر عملیات فیسبوک یعنی شریل سندبرگ برای ارتباط نزدیک‌تر با قانو‌ن‌گذاران زن در اروپا. افراد مورد نظر از نظر فیسبوک، مشکلاتی را با سیاست‌های آن شرکت داشته‌اند.
  • تهدید کشورهای متعدد به حذف یا مسدود کردن سرمایه‌گذاری‌ها. فیسبوک این تهدید را تنها در صورتی بر می‌دارد که قوانین به نفع آن شرکت تصویب و اجرا شوند.

به‌نظر می‌رسد اسناد اخیر از دل دادگاهی علیه فیسبوک بیرون آمده باشند. دادگاهی که با تلاش‌های یک توسعه‌‌دهنده‌ی اپلیکیشن با نام Six4Three علیه غول شبکه‌های اجتماعی به جریان افتاد. طبق آن اسناد، شریل سندبرگ قانون‌گذاری‌های حفظ داده‌های خصوصی در اروپا را تهدیدی جدی برای شرکت می‌داند.

پس از اجلاس اقتصادی داووس در سال ۲۰۱۳، یادداشت‌هایی منتشر شد که نشان از نظرات خاص شریل سندبرگ درباره‌ی قوانین اروپا داشت. او تلاش‌های شرکتش را در اورپا با اصطلاح «نبرد دشوار» بیان می‌کند که در «جبهه‌های داده و حریم خصوصی» در جریان خواهند بود. به‌علاوه، سندبرگ از اصطلاح «حیاتی» برای تلاش‌های شرکتش در مسیر «مقابله با قوانین شدیدا دستوری جدید» در اورپا استفاده می‌کند.

اندا کنی

اندا کنی، نخست‌وزیر سابق ایرلند

روشن‌ترین نکته‌‌ی اسناد منتشرشده، رابطه‌ی عالی فیسبوک با اندا کنی، نخست‌وزیر وقت ایرلند است. در آن اسناد، کنی به‌عنوان یکی از «دوستان فیسبوک» معرفی می‌شود. ایرلند به‌خاطر مسئولیت‌هایش در اتحادیه‌ی اروپا و خصوصا بخش قوانین حریم خصوصی و داده، تأثیر بالایی بر قانون‌گذاری شرکت‌های فناوری دارد. یادداشت منتشرشده، حامیان متعدد حفظ حریم خصوصی و داده را عصبانی کرد. آن‌ها از مدت‌ها پیش رابطه‌ی گرم فیسبوک با دولت ایرلند را نقد می‌کردند.

رئیس وقت اتحادیه‌ی اروپا قول حمایت از برنامه‌های فیسبوک را به آن‌ها داده بود

یادداشت‌های منتشرشده نشان می‌دهند که کنی از تصمیم فیسبوک برای تأسیس مرکز مدیریت در دوبلین تشکر کرده است و همچنین، قوانین جدید حفظ داده را «تهدیدی برای اشتغال، نوآوری و رشد اقتصادی در اروپا» می‌داند. درادامه به این نکته اشاره می‌شود که ایرلند برای ریاست دوره‌ای بعدی در اتحادیه‌ی اروپا آماده می‌شود و در نتیجه، «شانس تأثیرگذاری بر تصمیم‌های مرتبط با حفظ داده» در آن منطقه دارد.

در اسناد مذکور، ادعایی بسیار مهم به چشم می‌خورد. طبق آن ادعا، نخست‌وزیر ایرلند پیشنهاد داده است تا از «تأثیر قابل‌توجه» خود به‌عنوان رئیس اتحادیه‌ی اروپا استفاده کند و دیگر اعضای اتحادیه را به اتخاذ تصمیم‌هایی تشویق کند. شایان ذکر است که ایرلند باید در چنین مواردی نقش بی‌طرف را داشته باشد. در آن بخش از سند می‌خوانیم:

نخست وزیر قول داده که از موقعیت ریاست اتحادیه‌ی اروپا، برای تأثیرگذاری مثبت روی قوانین استفاده کند.

به‌هرحال، کنی در سال ۲۰۱۷ از سمت خود استعفا داده و درباره‌ی اتهامات مطرح‌شده نیز پاسخی به رسانه‌ی Observer نداد.

Sheryl Sandberg

جان ناتون، از دانشجویان کمبریج و نویسنده‌ی آبزرور، درحال مطالعه پیرامون پیامدهای دموکراتیک فناوری‌های دیجیتال است. او اسناد منتشرشده را انفجاری لقب می‌دهد که به‌نوعی اثبات‌کننده‌ی «بندگی» دولت ایرلند دربرابر شرکت‌های بزرگ فناوری تفسیر می‌شوند. ایرلند، از آن شرکت‌ها استقبال کرده بود، اما در دوراهی خطرناکی نیز قرار داشت. سیاست‌مداران بزرگ آن کشور، به‌نوعی خود را لابی‌گرهایی برای غول‌های دنیای داده می‌دیدند.

سخنگوی فیسبوک در پاسخ برای اظهارنظر درباره‌ی اسناد منتشرشده اعلام کرد که آن اسناد هنوز در حفاظت دادگاه کالیفرنیا قرار دارند و نمی‌توان اظهارنظری روشن درباره‌ی آن‌ها داشت. او در مصاحبه با خبرنگاران گفت:

مانند اسناد دیگری که سال گذشته از یک حکم دادگاه گلچین شده و علیه فیسبوک استفاده شدند، در داستان اخیر نیز تنها یک روی ماجرا تعریف شده و بخش‌های اصلی حذف شده است.

یادداشت منتشرشده از سال ۲۰۱۳، توسط مارن لوین نوشته شده بود که اکنون یکی از مدیران ارشد فیسبوک است. آن یادداشت به الیوت شریج، مدیر وقت سیاست‌گذاری و ارتباطات بین‌المللی شرکت نیز ارسال شده بود. در آن اسناد، علاوه‌بر کنی، به سیاست‌مداران متعدد دیگری نیز اشاره می‌شود. درآن‌میان، اسامی چندین سیاست‌مدار اروپایی و سناتورهای آمریکایی دیده می‌شود. همچنین رئیس‌جمهور وقت هند یعنی پراناب موکرجی و مذاکره‌کننده‌ی کنونی اتحادیه‌ی اروپا در بحث Brexit یعنی مایکل بارنیر نیز در میان اسامی دیده می‌شوند. سیاست‌مدار دیگری که در ابتدا به او اشاره کردیم، آزبرن است.

آزبرن در آن سال‌ها یکی از وزرای ارشد انگلستان بود که در ملاقات با سندبرگ از فیسبوک درخواست کرد تا در شرکت دولتی Tech City سرمایه‌گذاری کند. سند منتشرشده ادعا می‌کند که سندبرگ به آزبرن، قول بررسی پیشنهاد را داده است. درمقابل، او از سیاست‌مدار انگلیسی درخواست کرد که در بحث‌های اتحادیه‌ی اروپا پیرامون قوانین حفظ داده فعالیت جدی‌تری داشته باشد و به‌نوعی پیشنهادها را جهت‌دهی کند. آزبرن از سندبرگ می‌خواهد که درخواست خود را شفاف‌تر مطرح کرده تا او بتواند روشی برای بیشتر درگیر شدن پیدا کند. به‌علاوه، آزبرن پیشنهاد یک مراسم رونمایی از کتاب سندبرگ را در خیابان داونینگ می‌دهد که در بهار ۲۰۱۳ انجام شد.

GDPR

آزبرن در پاسخ به آبزرور گفت:

من تصور نمی‌کنم که دیدار یک وزیر بریتانیایی با مدیر عملیات یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان، مسئله‌ی تعجب‌آوری باشد. فیسبوک و دیگر شرکت‌های فناوری آمریکایی، هم به‌صورت خصوصی و هم عمومی، نگرانی‌های خودرا از طرح پیشنهادی اروپا با نام Data Directive بیان کرده‌اند. درباره‌ی سؤال شما، من با آن نگرانی‌ها موافق نبودم و هیچ‌گونه لابی یا مذاکره‌ای با اتحادیه‌ی اروپا انجام ندادم.

آزبرن در ادامه گفت که حمایت او از برگزاری رویداد رونمایی کتاب سندبرگ نیز محرمانه نبوده است. او در‌این‌باره می‌گوید:

پیام کتاب درباره‌ی قدرت‌دهی به زنان کاملا قابل احترام بود. حتی رسانه‌هایی همچون آبزرور و گاردین نیز به تحسین آن پیام پرداختند.

اسناد منتشرشده ادعا می‌کنند که نکات فمینیستی ارائه‌شده توسط سندبرگ، درواقع ابزاری برای لابی‌گری سیاسی فیسبوک بوده‌اند. فیسبوک از آن کتاب استفاده می‌کرد تا نظر زنان قانون‌گذار را به‌سمت خود جلب کند.

اتحادیه اروپا

ویویان ردینگ، یکی از سیاست‌مداران تأثیرگذار در حوزه‌های عدالت، آزادی‌های بنیادی و حقوق شهروندی در اروپا محسوب می‌شود. یادداشت منتشرشده با اشاره به دیداری با او، می‌گوید که ردینگ معمار قانون Data Directive است و ارتباط شرکت را با او، دشوار توصیف می‌کند. در آن یادداشت، ردینگ سیاست‌مداری تعریف می‌شود که علاقه‌ای به شرکت‌های آمریکایی ندارد.

تأسیس دیتاسنتر و ایجاد شغل، در ازای آزادی‌های قانونی و قضایی

در یادداشت محرمانه گفته شده است که ردینگ در میهمانی رونمایی از کتاب سندبرگ حضور داشته است و مأموران فیسبوک، پس از آن با او دیدار کرده‌اند. طبق آن سند، ردینگ بحث‌های مطرح‌شده را «بیش‌ازحد آمریکایی» می‌خواند. تیم مذاکره‌کننده‌ی فیسبوک، نظر ردینگ را نوعی شکست تفسیر می‌کند، چرا که «افزودن زنان بیشتر به شغل‌های رده‌بالا و عضویت در هیئت‌های مدیره، باید در جهت اتحاد بیشتر پیش‌ می‌رفت، اما گویی نتایج معکوسی به همراه داشته است».

خلاصه‌ای که از دیدار داوس منتشر شد، تنها قله‌ی کوه یخ تلاش‌های فیسبوک برای تلاش جهانی در جهت به‌دست آوردن قدرت و تأثیرگذاری است. اسناد منتشرشده نشان می‌دهند که شرکت چگونه در کانادا و مالزی، با قول‌هایی مبنی بر تأسیس دیتاسنتر و ایجاد شغل، تضمین‌های قانونی دریافت کرد. درباره‌ی کانادا، ابتدای سیاست‌مداران آن کشور از اعطای مجوزهای سیاسی به فیسبوک خودداری کردند. در مقابل، سندبرگ اقدامی جدی داشت و پاسخی کوبنده به آن‌ها داد.

شریل سندبرگ در مصاحبه با قانون‌گذاران کانادایی کفته بود که اگر آن‌ها در بحث‌های قضایی در کانادا احساس راحتی نداشته بشند، انتخاب‌های دیگری نیز پیش رو دارند. نخست‌وزیر کانادا در همان روز اظهارنظر سندبرگ، با درخوایت‌های فیسبوک موافقت کرد!

نظر شما چیست؟ آیا فیسبوک تلاش می‌کند تا به قدرتی مطلب در دنیای اینترنت بدل شود؟ قدرتی که هیچ قانونی علیه آن اجرا نمی‌شود.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اسپاتیفای چندی پیش خبر سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیون دلاری در توسعه‌ی بخش پادکست را رسانه‌ای کرد. پس از آن خبر، به‌نظر می‌رسد این شرکت در حال برنامه‌ریزی‌های دقیق و گسترده برای تهیه‌ی محتوای اختصاصی، بهبود تجربه‌ی کاربری در کشف پادکست‌های جدید و به‌طور کلی تدوین زیرساخت‌ها برای برنامه‌های آتی خود در آن حوزه باشد.

 

غول محتوای صوتی جهان برای نشان دادن برنامه‌های آتی خود در حوزه‌ی پادکست، از حداکثر امکانات در بحث اطلاع‌رسانی استفاده کرد. از مدیرعامل آن‌ها، دنیل اک تا الکس بلومبرگ و مت لیبر از Gimlet Media، همگی تلاش کردند تا در برنامه‌ها، مصاحبه‌ها و پادکست‌های متنوع، از برنامه‌های آتی اسپاتیفای صحبت کنند.

سؤال اولی که در رابطه با برنامه‌های اسپاتیفای مطرح می‌شود، پیرامون اهداف آن‌ها برای خریدهای اخیر است. آن‌ها ۳۰۰ میلیون دلار برای خرید گیملت مدیا هزینه کردند که برنامه‌های مشهوری همچون Reply All را تولید می‌کند. به‌علاوه، Anchor نیز که در توسعه‌ی اپلیکیشن مخصوص تولید پادکست فعالیت می‌کند نیز خریداری شد. هر دو خرید جدید به فعالیت‌های پیشین خود ادامه می‌دهند، اما هدف جدیدی با عنوان تبدیل کردن اسپاتیفای به مقصد اول عاشقان پادکست نیز برای آن‌ها تعریف می‌شود.

تاکنون چند نکته از برنامه‌ها و اهداف اسپاتیفای در ارتباط با حوزه‌ی پادکست برداشت می‌شود: آن‌ها می‌دانند که پادکست‌ها منبع خوبی برای کسب درآمد محسوب می‌شوند. در یک تحمین آماری گفته شد که این بازار تا سال ۲۰۲۰ به درآمد ۶۵۹ میلیون دلاری خواهد رسید. به‌علاوه، اسپاتیفای در صدد تولید محتوای اختصاصی نیز هست که کاربران را به حضور در پلتفرم آن شرکت ترغیب کند. به‌هرحال، برای رسیدن به مقاصد فوق، راه درازی پیش روی تیم اسپاتیفای قرار دارد.

میکروفن گرافینی

اولویت قرار دادن تجربه‌ی کاربری

اسپاتیفای تصور می‌کند که کمک کردن به کاربران در یافتن پادکست محبوب جدید، کلید موفقیت خواهد بود. درواقع، کشف برنامه‌های جدید و جذاب، همیشه یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های کسب‌وکارهای پیرامون پادکست محسوب می‌شود. کمک کردن به کاربران در پیدا کردن برنامه‌ای که قطعا به آن گوش دهند، دشواری‌های خاص خود را دارد. به‌علاوه، تاکنون هیچ شرکتی الگوریتم شبیه به نتفلیکس برای پادکست‌ها تولید نکرده است که پیشنهادهای کامل و جذاب به کاربران ارائه دهد.

قدم مهم در پیشرفت پلتفرم، پیشنهاد برنامه‌های جذاب به کاربران است

اسپاتیفای در بحث پیشنهاد به کاربران در حوزه‌ی موسیقی موفق بود. آن‌ها بخشی به‌نام Discover Weekly دارند که طرفداران زیادی را به خود جذب می‌کند. گروه توسعه‌دهنده‌های غول موسیقی دیجیتال تلاش می‌کنند تا چنین قابلیتی را برای پادکست‌ها نیز ارائه کنند. کورتنی هالت مدیر موسیقی و ویدئوی اسپاتیفای در مصاحبه‌ای گفته بود: «موسیقی که ما ازطریق موتور پیشنهاد و اکتشاف خود به شما ارائه می‌دهیم، بسیار خوب است. خبر خوب آن که ما در حال کار برای توسعه‌ی سیستمی مشابه در حوزه‌ی پادکست هستیم».

اک، در اخرین جلسه‌ی توضیح اهداف درآمدی شرکتش، درباره‌ی ۲ خرید جدید صحبت‌هایی مشابه توضیحات بالا داشت. او هم به این نکته اشاره کرد که برنامه‌های آتی، با تمرکز بالا روی بهبود تجربه‌ی کاربران در حوزه‌ی پادکست انجام خواهند شد. به‌احتمال بالا، منظور او نیز بهبود تجربه‌ی کاربران در پیدا کردن پادکست‌های بهتر و تبدیل شدن به بهترین پخش‌کننده‌ی پادکست برای کاربران بوده است.

مدیرعامل اسپاتیفای در جلسه‌ با سرمایه‌گذاران گفت:

ما اعتقاد داریم که هنوز ظرفیت‌های زیادی برای بهبود تجربه‌ی کاربران وجود دارد. وقتی ما به آن ظرفیت‌ها برسیم، قطعا فرصت‌های زیادی برای افزایش سهم خود در بازار پادکست خواهیم داشت.

podcast

گیملت مدیا نقش مارول را بازی می‌کند

همان‌طور که گفته شد، بخش مهمی از استراتژی اسپاتیفای در بازار پادکست، شامل تولید برنامه‌های جدید و تبدیل کردن اسپاتیفای به تنهاترین منبع برای پیدا کردن آن‌ها می‌شود. این حقیقت، بارها در انواع خبر و مصاحبه تأیید شد. به‌عنوان مثال مدیر مالی شرکت، بری مک‌کارتی، در یک کنفرانس مورگان استنلی گفته بود:

ما سرمایه‌گذاری‌های خود را در حوزه‌ی پادکست ۲ برابر خواهیم کرد و سهم عمده‌ی آن برای تولید برنامه‌های اختصاصی و پخش انحصاری در پلتفرم خودمان هزینه می‌شود.

بلومبرگ، یکی از هم‌بنیان‌گذارهای گیملت نیز طی مصاحبه‌ای گفته بود که اسپاتیفای روی تولید اختصاصی و پخش انحصاری متمرکز خواهد شد. البته او خاطرنشان کرد که برنامه‌های کنونی شرکتش، طبق روال گذشته در پلتفرم‌های متنوع عرضه می‌شوند. بلومبرگ در مصاحبه‌ای با پادکست Recode Media گفته بود:

ما وارد دنیای جدیدی شده‌ایم و تلاش می‌کنیم تا نحوه‌ی کار در آن را درک کنیم. بخشی از آن دنیای جدید، ترکیبی از برنامه‌های اختصاصی خواهد بود که برای اسپاتیفای می‌سازیم. دقیقا شبیه به برنامه‌هایی که اکنون در همکاری با Mogul یا سرویس‌های دیگر تولید می‌کنیم. تصور می‌کنم که تجربه‌های جدید و جذاب زیادی در مسیر ما باشد.

spotify

کاربران و کارشناسان براساس گفته‌های بالا نگران آن هستند که اگر گیملت برنامه‌های اختصاصی برای اسپاتیفای بسازد و به‌نوعی آن‌ها را در انحصار آن شرکت قرار دهد، چه بر سر اعتبار تولیدکننده‌ی بزرگ پادکست خواهد آمد؟ نیک کوا، ژورنالیست مشهور و میزبان برنامه‌ی Hot Pod Summit بود که به‌طور اختصاصی به پادکست‌ها می‌پرداخت. او در خلال برنامه این سؤال را مطرح کرد که آیا اکنون و پس از ظهور یک شرکت بزرگ به‌عنوان مادراستارتاپ گیملت، داستان آن‌ها تمام خواهد شد؟ او در پاسخ به سؤال خود، گیملت را به پیکسار و مارول تشبیه کرد. نیک گفت که حتی پس از خریده شدن توسط دیزنی، آن‌ها باز هم به‌عنوان شرکت‌هایی مستقل و با محصولاتی اختصاصی به کار خود ادامه دادند.

هالت در مصاحبه‌ای در این‌باره گفت:

من تصور می‌کنم که گیملت، برنامه‌هایی را در سر دارد تا استقلال کارهای پیشین خود را حفظ کند. به‌علاوه امیدوار هستم که فصل‌های جدید و بیشتری از برنامه‌های احتصاصی آن استارتاپ در سال‌های آتی پخش شوند.

به‌هرحال با نگاهی به فهرست استخدام‌های اسپاتیفای در حوزه‌ی پادکست، برخی از آن‌ها را می‌بینیم که سابقه‌ی لازم را برای شکل‌دهی استقلال شرکت‌های جدید، دارند. به‌عنوان مثال، هات پیش از پیوستن به اسپاتیفای، شرکتی از چند شبکه‌ی یوتیوب برای یوتیوبرها داشت که درنهایت به دیزنی فروخته شد. او کاملا با مدل دیزنی و فعالیت شبکه‌های چند کاناله تحت مدیریت یک شرکت بزرگ واحد، آشنایی دارد.

podcast

مک‌کارتی، مثالی دیگر از استخدام‌های اسپاتیفای در حوزه‌ی پادکست است که پیش از آن شرکت، در نتفلیکس مشغول به کار بود. او در کنفرانس مورگان استنلی توضیح داد که اسپاتیفای چگونه می‌تواند از مدل نتفلیکس برای برنامه‌های ویدئویی، در پادکست‌ها استفاده کند. مک‌کارتی منظور خود را این‌گونه توضیح داد:

ساخت الگوریتم‌های فوق عالی و پیش‌بینی‌کننده‌ شبیه به آن‌چه ما در نتفلیکس توسعه دادیم، باعث می‌شود تا اسپاتیفای علاقه‌مندی‌های کاربران را درک کند. سپس از همین اطلاعات برای تولید برنامه‌های بعدی استفاده می‌شود.

فراهم کردن ابزار برای تولیدکننده‌ها به پیشرفت پلتفرم کمک می‌کند

مدیر مالی اسپاتیفای می‌گوید آن شرکت برنامه‌هایی شبیه به HBO اجرا نمی‌کنند که سلیقه را به کاربر دیکته می‌کند. درعوض، آن‌ها تلاش می‌کنند تا تولید محتوا را بهینه‌سازی کرده و برنامه‌هایی عرضه کنند که موفقیت تضمین‌شده دارند. او می‌گوید با گذشت زمان، محتوای اختصاصی اسپاتیفای به‌خاطر توانایی در پیش‌بینی سلیقه‌های مخاطبان، بسیار زیاد خواهد شد. توانایی پیش‌بینی، شامل چگونگی هزینه کردن و تشخیص حوزه‌ی هزینه‌ها می‌شود که در نتیجه‌ی استخراج سلیقه و داده از اطلاعات کاربران به‌دست می‌آید.

اسپاتیفای تنها شرکتی نیست که تصور می‌کند می‌توان با محتوای اختصاصی، مخاطبان را به پرداخت هزینه تشویق کرد. به‌عنوان مثال سرویس رقیب یعنی Sticher، بخشی پرداختی به‌نام Stitcher Premium دارد. رقیب دیگر Luminary است که اخیرا ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه برای راه‌اندازی سرویس پادکست پولی، جذب کرد و از برنامه‌های اختصاصی و پرستاره‌ی خود نیز رونمایی کرد.

جذب تولیدکننده‌ها

یکی از مهم‌ترین خریدهای اسپاتیفای که کسی انتظارش را نداشت، Anchor بود. شرکتی که ادعا می‌کند تولید پادکست را برای مردم آسان کرده است. کاربران با استفاده از اپلیکشن آن شرکت به‌راحتی پادکست خود را ضبط می‌کنند، آن را طی مراحلی ساده با مخاطبان به اشتراک می‌گذارند و درنهایت، به‌آسانی به پشتیبان‌های پادکست‌ها نیز دسترسی خواهند داشت.

podcast

اسپاتیفای تاکنون برنامه‌ای جدی برای آسان‌سازی تولید محتوای صوتی نداشته است. آن‌ها ابزارهایی برای تولید محتوا نمی‌سازند و تنها به تولیدکننده‌های موسیقی و پادکست، پلتفرمی برای توزیع محتوا ارائه می‌کنند. مدیرعامل Anchor در مصاحبه‌ای در پادکست Vergecast گفته بود که ابزارهای تولیدی آن‌ها، دلیل علاقه‌مندی اسپاتیفای به آن شرکت بود. مایکل میگنانو در مصاحبه‌ی خود گفت:

دنیل اک حرف جالبی به من زد. من فکر می‌کنم صحبت او عالی بود و ما را جذب کرد. او از تصمیم خود به‌همراه مدیر تحقیق و توسعه‌ی اسپاتیفای، گوستاف شودرستورم و جامعه‌ی بزرگ اسپاتیفای، برای اعطای ابزارها و قدرت بیشتر به انکر صحبت کرد. صحبت او بدان معنا بود که پشتیبانی و زیرساخت لازم برای ساخت ابزارهای بهتر در اختیار ما قرار خواهد گرفت. درنتیجه، داده‌های بهتری نیز عرضه خواهیم کرد و درنهایت، به پیشرفت کلی اکوسیستم پادکست کمک می‌کنیم.

مدیرمالی اسپاتیفای اعتراف می‌کند که شرکتش هنوز درباره‌ی اینکه کدام استراتژی سودده‌‌تر خواهد بود، به نتیجه نرسیده است. درواقع آن‌ها هنوز نمی‌دانند که کدام‌یک، برنامه‌های تولیدشده توسط کاربران، یا محتوای اختصاصی تولیدشده در اسپاتیفای، جذاب‌تر خواهد بود. به‌همین دلیل، آن شرکت روی هر دو حوزه سرمایه‌گذاری می‌کند. مک‌کارتی می‌گوید آن‌ها شانس خود را در هر دو طرف طیق تولید محتوای صوتی امتحان می‌کنند.

می‌توان پیش‌بینی کرد که اسپاتیفای، تولیدکننده‌های جدید و با استعداد را بررسی کند و آن‌ها را به‌مرور به تولید محتوای اختصاصی برای خودش جذب کند. البته، آن شرکت صحبت مستقیمی در این مورد نداشته است، اما می‌توان از روندهای مشابه، آن را پیش‌بینی کرد. به‌هرحال آن‌ها هنوز نمی‌دانند که آیا برنامه‌های جدید و آماتور سود بیشتری دارند یا تولیدکننده‌های حرفه‌ای همچون ایمی شومر (که اکنون برنامه‌ای در اسپاتیفای دارد) سرمایه‌گذاری پربازده‌تری خواهند بود.

spotify

هالت می‌گوید اسپاتیفای در بحث ابزارهای آنالیزی، موارد مشابهی را به هنرمندان تازه‌کار و حرفه‌ای ارائه می‌دهد. درنتیجه، پلتفرم آن‌ها از هر نظر برای تولیدکننده‌های جذاب می‌شود. میگنانو در ادامه می‌گوید که همین استراتژی را می‌توان برای پادکست‌ها هم پیاده‌سازی کرد.

تحلیل‌ها، یکی از نکات کمتر دیده‌شده برای تولیدکننده‌های پادکست محسوب می‌شود. اگرچه با عرضه‌ی پلتفرم آنالیزی جدید اپل، راهکار ردگیری تبلیغات شرکت NPR و ابزار تحلیل سن و جنسیت اسپاتیفای، این مورد نیز در حال تغییر است. به‌هرحال، تولیدکننده‌های پلتفرم انکر می‌توانند از داده‌های عظیم تحلیل مخاطبان اسپاتیفای بهره‌مند شوند و پیشنهادهایی برای موضوعات پادکست به تولیدکننده‌ها بدهند یا به‌طور کلی روی نحوه‌ی تولید برنامه‌ها تأثیر بگذارند.

داده، حریم خصوصی و تبلیغات

جذب مخاطب جدید، زمینه را برای درآمدزایی‌های آتی فراهم می‌کند

کارشناسان صنعت پادکست، نگران آن هستند که استراتژی‌های تبلیغاتی اسپاتیفای در برنامه‌ریزی‌های جدید چگونه پیاده خواهند شد. اسپاتیفای هنوز اطلاعات کاملی از روش کار با حریم خصوصی کاربران منتشر نکرده است. درواقع هنوز مشخص نیست که آیا آن‌ها به تولیدکننده‌ها کمک می‌کنند تا از کارشان درآمد کسب کنند؛ یا روی تبدیل شدن به یک شبکه‌ی تبلیغات، یا سرویسی مخصوص شنونده‌ها یا ابزاری برای تولید پادکست متمرکز هستند.

اسپاتیفای هم‌اکنون در پلتفرم موسیقی خود برای کاربران غیر پولی تبلیغات پخش می‌کند. در مثالی دیگر، برنامه‌های خاصی همچون Dissect قرار دارند که همکاری اختصاصی با اسپاتیفای دارند و تیم تبلیغاتی شرکت، به‌صورت فردی برای جذب تبلیغات آن‌ها فعالیت می‌کند. هالت به‌عنوان مدیر استودیوها، می‌گوید که تمرکز فعلی تیم فروش، ارائه‌ی تبلیغات در برنامه‌هایی است که به‌صورت اختصاصی در اسپاتیفای تولید می‌شوند یا مجوز آن‌ها مخصوص خود شرکت است. البته، تبلیغاتی که تولیدکننده‌های مستقل در میان برنامه‌های خود قرار می‌دهند نیز اجازه‌ی حضور در پلتفرم را دارند.

درنهایت، فناوری مورد استفاده در بخش تبلیغات، می‌تواند جذاب‌ترین و چالشی‌ترین برنامه‌ی شرکت در حوزه‌ی پادکست باشد. چرا که آن‌ها سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در آن حوزه انجام دادند و قطعا به‌دنبال بازگشت نیز هستند. آن‌ها تصور می‌کنند که محتوای مناسبی ارائه خواهند داد و درنتیجه، جذب مخاطب خوبی هم خواهند داشت. باتوجه‌به همین موارد، اسپاتیفای می‌تواند به‌راحتی و بدون وابستگی به آن که کاربران هزینه‌ی اشتراک پرداخت کنند، درآمدزایی کند.

مک‌کارتی در پایان مصاحبه‌ی خود می‌گوید:

اگر ما بتوانیم مخاطب زیادی را جذب کنیم، قطعا درآمدزایی زیادی از هر دو بخش مخاطبان پولی و رایگان خواهیم داشت.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

ابتدای اسفندماه،‌ گلکسی فولد، گوشی تاشدنی سامسونگ معرفی شد. به‌فاصله‌ی تنها چند روز، هواوی، میت ایکس، گوشی تاشدنی با نمایشگر تمام‌صفحه و مودم 5G خود را نیز رونمایی کرد. 

چندی قبل، مدیرعامل هواوی طی اظهارنظری جنجالی در مورد گوشی تاشدنی گلکسی فولد سامسونگ، طراحی آن را بد توصیف کرد. همین اظهارنظر باعث شد تا کره‌ای‌ها هم واکنش نشان بدهند و مدیربخش تحقیق و توسعه‌یسامسونگ نیز استدلال‌های محکمی در مقابل گفته‌ی مدیرعامل هواوی مطرح کرده است. 

Huawei Mate X / هواوی میت ایکس

براساس اعلام نظر نماینده‌ی رسمی سامسونگ، گوشی هوشمند تاشدنی هواوی با اینکه به سمت بیرون گسترده می‌شود و در در طراحی آن چینی‌ها سعی‌ کرده‌‌اند نمایشگری تقریبا مسطح را در اختیار کاربران قرار بدهند، اما در عین حال، نمایشگری به‌شدت آسیب‌پذیر و حساس نسبت به خراشیدگی و آسیب‌های جدی‌تر تولید‌ کرده‌اند. حتی ازنظر کاربری و استفاده نیز چنین طراحی با مشکلات جدی رو‌به‌رو است و ممکن است کاربر به‌اشتباه دستش به کلیدی بخورد و با کسی تماس بگیرد یا بدون اینکه بخواهد چیزی را روی نمایشگر لمس کند. 

با اینکه نماینده‌ی سامسونگ اعتراف می‌کند به‌دلیل محدودیت‌های فناوری، طراحی گلکسی فولد به‌گونه‌ای است که در حالت گسترده نمایشگری کاملا مسطح را در  اختیار کاربران قرار نمی‌دهد، ولی به‌سمت داخل بسته می‌شود. غول فناوری کره‌ای ادعا می‌کند در بلندمدت، می‌تواند بر محدودیت‌های فناوری غلبه کند و این مشکل را مرتفع سازد تا بتواند نمایشگری کاملا مسطح را در حالت گسترده در اختیار کاربران قرار دهد. تحقیقات سامسونگ برای رسیدن به این هدف ادامه دارد. 

گلکسی فولد / Galaxy Fold

براساس آخرین گزارش‌ها، سامسونگ در حال توسعه دو گوشی هوشمند تاشدنی جدید است که یکی از آن‌ها طراحی مشابه هواوی میت ایکس دارد و به سمت بیرون گسترده می‌شود. باید منتظر باشیم و ببینیم کر‌ه‌ای‌ها قصد دارد محصولات تاشدنی بعدی خود را با چه مشخصات و طراحی به بازار عرضه کنند. 



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

شرکت MG نسخه d الکتریکی از شاسی‌بلند جمع‌وجور ‌ZS که سال گذشته در نمایشگاه گوانگژو معرفی شد را در پاییز ۲۰۱۹ در بازار انگلستان عرضه خواهد کرد. MG که تحت مالکیت برند SAIC است، هنوز مشخصات نمونهالکتریکی ZS را منتشر نکرده، اما طبق گفته این vsld شرکت، مدل‌های 5 نفره با سایز بزرگ قابل سفارش خواهند بود. نسخه eZS به‌احتمال زیاد از همان موتور ۱۴۶ اسب‌بخاری نمونه معرفی شده در چین، با باتری‌های لیتیوم یونی با ظرفیت نامشخص قرار گرفته بین ۲ اکسل خودرو بهره می‌برد.

MG eZS

در مدل عرضه شده در بازار چین، اولین خودرو تمام الکتریکی MG توانایی پیمایش مسافت ۴۳۱ کیلومتر به ازای هربار شارژ در چرخه NEDC را دارد. اما تحت قانون WLTP اروپا، پیش‌بینی می‌شود که چرخه شارژ به ۳۲۰ کیلومتر برسد. به‌گفته Daniel Gregorious، مسئول فروش و بازاریابی MG:

با معرفی شاسی‌بلند الکتریکی MG ZS، ما خرسند هستیم که در این زمان هیجان‌انگیز وارد بازار خودروهای الکتریکی خواهیم شد. با تمام کارایی و تطبیق‌پذیری یک خودرو شاسی‌بلند جمع‌و‌جور، با فضای صندوق سایز بزرگ و ظرفیت 5 نفر،MG ZS یک خودرو الکتریکی تمام عیار خواهد بود. MG ZS از سال ۲۰۱۷ در بازار انگلستان با ۲ انتخاب موتور بنزینی عرضه شده است؛ موتور ۱.5 لیتری ۴ سیلندر با ۱۰5 اسب‌بخار قدرت و موتور ۱ لیتری ۳ سیلندر توربوشارژ با ۱۰۹ اسب‌بخار قدرت. نمونه الکتریکی MG ZS هم به همراه مدل‌های بنزینی به‌فروش خواهد رسید. اطلاعات بیشتر تا زمان معرفی این خودرو منتشر خواهد شد.

MG eZS

 


تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

احتمالا یک سیارک یا دنباله‌دار، آتشفشان‌های جنوب هند را در ۶۶ میلیون سال پیش احیا کرده؛ اما نقش آن‌ها در انقراض دایناسورها چیست؟

دانشمندان تاریخ دقیق‌تری را برای جریان‌های گدازه آتش‌فشان‌های دکن‌تراپ‌ تعیین کردند که اوج فعالیت‌های آن بسیار نزدیک به‌زمان اصابت سیارک یا دنباله‌داری است که ۶۶ میلیون سال قبل وقایع انقراض بزرگی‌ را رقم زد. براساس اطلاعات جدیدی که در ژورنال ساینس منتشر شده، به احتمال قریب به یقین اصابت سیارک یا دنباله‌ای در ۶۶ میلیون سال قبل عامل فوران‌های آتشفشان عظیمی در هند و در سمت دیگر دنیا و دور از مکان اصابت جسم آسمانی در دریای کارائیب بوده است. با اینکه این دو فاجعه هم‌زمان رخ داده؛ اما سهم آن‌ها در انقراض جمعی و نابودی دایناسورها و بسیاری دیگر از انواع حیات مشخص نیست.

تمرکز این پژوهش‌ها روی جریان‌های گدازه‌ی بزرگی است که در فواصل زمانی معینی در تاریخ زمین فوران کرده‌اند و اینکه چگونه آن‌ها اتمسفر را تغییر دادند و چه تاثیری در دگرگونی زندگی سیاره زمین داشتند. در‌این پژوهش، دانشمندان دانشگاه برکلی کالیفرنیا دقیق‌ترین و صحیح‌ترین تاریخ ممکن را برای زمان وقوع آتش‌فشان‌های هند تعیین کردند که با پایان دوره کرتاسه یا مرز کرتاسه - پالئوژن هم‌زمانی دارد. فعالیت آتش‌فشانی که یکی از بزرگ‌ترین سیل‌های بازالتی معروف به دکن‌تراپ هند را خلق کرده است. میلیون‌ها سال متوالی فوران‌ها با فشار جریان‌های گدازه به فواصلی معادل ۵۰۰ کیلومتر به روی مناطق جنوبی شبه قاره هند پخش می‌شدند و به این طریق در بعضی از نقاط دکن‌تراپی با ضخامتی نزدیک ۲ کیلومتر ساخته شد.

عامل انقراض دایناسورها

 پل رنه پروفسور زمین و سیاره‌شناسی دانشگاه برکلی و مدیر مرکز زمین‌گاه‌شناسی و نویسنده ارشد این مطالعه می‌گوید:

اکنون که تاریخ‌سنجی از دکن‌تراپ‌ها در مکان زیاد و مختلفی انجام شده می‌توانیم ببینیم که توزیع گدازه در همه جا مشابه بوده است. من می‌خواهم با اعتماد‌به‌نفس زیادی بگویم که فوران در طی ۵۰ هزار و شاید ۳۰ هزار سال از اصابت رخ داده است؛ به‌معنی همزمانی آن‌ها با درنظرگرفتن یک حاشیه خطا است که این تأیید با ارزشی بر فرضیه‌ای است که بر تاثیر اصابت بر جریان‌های گدازه اشاره دارد.

آتشفشان زیر زمینی مریخ

تاریخ‌های جدید مُهر تاییدی بر برآوردهای قبلی مبنی بر تداوم جریان‌های گدازه برای حدود یک میلیون سال زده‌اند؛ اما آن‌ها حاوی یک شگفتی نیز هستند. سه‌چهارم از فوران گدازه بعد از اصابت بوده است. در پژوهش‌های گذشته ۸۰ درصد از فوران گدازه قبل از اصابت برآورد شده بود. اگر حجم بیشتر گدازه دکن‌تراپ‌ها قبل از اصابت فوران کرده‌اند گازهای خارج شده می‌تواند عامل گرمایش جهانی در ۴۰۰ هزار سال نهایی از دوره کرتاسه باشد. درطی‌این دوره دما به‌طور متوسط تا ۸ درجه سلسیوس افزایش پیدا کرد.

در طول این دوره از گرمایش، گونه‌هایی که توانایی زنده ماندن دراین شرایط را داشتند به حیات خود ادامه دادند؛ اما با شروع سرمایش جهانی ناشی از گردو‌غبار خروج گازهای سرمایش آب‌و‌هوا در اثر فعالیت آتش‌فشان‌ها یا اصابت جسم آسمانی فصل انقراض نیز آغاز می‌شود؛ اما اگر حجم بیشتر گدازه دکن‌تراپ بعد از اصابت به بیرون فوران کرده باشد، این سناریو نیاز به تجدید‌نظر دارد. اسپرین کورتنی نویسنده اول مقاله که از دانشگاه برکلی دکترای خود را دریافت کرده و هم‌اکنون در دانشگاه لیورپول انگلستان پسادکتری خود را می‌گذارند می‌گوید:

این دگرگونی‌ها دورنمای ما از نقش دکن‌تراپ‌ها در انقراض کرتاسه-پالئوژن را تغییر می‌دهد.... یا فوران دکن نقشی در این بازی ایفا نکرده که البته بعید به‌نظر می‌رسد یا مقدار زیادی از گازهای تغییردهنده آب‌وهوا در زمانی‌که فوران‌ها در پایین‌ترین حجم خود بودند به اتمسفر وارد شدند.

فرضیه‌ای است که اغلب اوقات و نه‌تنها در طی فوران‌ها گازهای مؤثر در تغییرات آب‌وهوایی آتشفشانی از اتاقک ماگما زیرزمین به بیرون ترواش کرده است. طبق‌ نظر پژوهشگران می‌توان شواهد این امر را در فوران‌های شدید کوه آتنا ایتالیا و کوه آتشفشانی پوپوکاتپتل مکزیک دید. پژوهشگران معتقدند حتی بخارهای ماگما بدون فوران نیز می‌تواند گازها را به اتمسفر انتقال دهد. پروفسور رنه نیز معتقد است که احتمال زیادی وجود دارد بسیاری از گازها ازطریق سیستم ماگما قبل از فوران وارد جو شده باشند و لزومی به‌ ارتباط آن‌ها با فوران‌ها نیست. در مورد انقراض کرتاسه-پالئوژن نیز نشانه‌های دگرگونی‌های آب‌وهوایی قابل‌توجه قبل از زمان اوج فوران آتشفشان رخ داده است.

سیل بازالت

پروفسور رنه،‌ اسپرینو و همکارانش از یک روش دقیق تاریخ‌سنجی استفاده می‌کنند. این روش که به نام تاریخ‌سنجی آرگون-آرگون شناخته می‌شود برای تعیین زمان اصابت و تعیین زمانی‌که دکن‌تراپ‌ها به وضوح فوران کردند و سلسله وقایع فاجعه‌باری که منجر به پایان دوره کرتاسه و آغاز دوره ترشیاری یا دوران نوزیستی در پی رویداد انقراض کرتاسه-پالئوژن بود، بسیار مناسب هستند. در سال ۲۰۱۳ با بررسی سنگ‌های مونتانا دقیق‌ترین تاریخ‌سنجی برای زمان اصابت انجام گرفت. این تاریخ در ۶۶ میلیون و ۵۲۰ هزار سال قبل با تقریب ۸ هزار سال جلوتر یا عقب‌تر تعیین شد. سپس در سال ۲۰۱۵ پژوهشگران به بررسی چند نمونه از سرزمین هند پرداختند که حداقل اوج فوران‌های دکن‌تراپ ۵۰ هزار سال بعد از آن تعیین‌ شد و می‌توان نتیجه گرفت که این حوادث اساسا هم‌زمان بوده‌اند.

هم‌اکنون،پژوهشگران با چندین بار نمونه‌برداری از مناطق مختلف دکن‌تراپ ثابت کردند که زمان اوج فوران در سراسر شبه‌قاره هند هم زمان بوده‌ است. این نتایج از فرضیه تیم پژوهش که سیارک را عامل زمین‌لرزه‌های فوق‌العاده و فوران شدید آتشفشان‌ها در هند شده است، حمایت می‌کند. وقایعی که تقریباً درجهت مخالف از اصابت سیارک یا دنباله‌دار در دهانه چیکسالوب در دریای کارائیب است.

عامل انقراض دایناسورها

براین اساس اسپرین و رنه معتقدند که این فاجعه‌های متناظر ضربات مهلکی را به حیات در روی زمین وارد کردند؛ اما جزئیات آن هنوز هم معلوم نیست. فوران آتشفشان، گازهای گلخانه‌ای زیادی همچون دی‌اکسید کربن و متان تولید می‌کند که باعث گرم شدن زمین می‌شود، درحالی‌که ذرات غبار گونه گوگرد با ایجاد حالت سایه مانند، عامل سرد شدن زمین به شمار می‌روند. در پی اصابت نیز گردوغبار به اتمسفر فرستاده می‌شود که با جلوگیری از رسیدن نور خورشید روند سرد شدن را افزایش می‌دهد. هر چند هنوز کسی نمی‌داند که چقدر این ماجرا طول کشید. اسپرین می‌گوید:

هر دو فاجعه اصابت جسم آسمانی و فعالیت آتشفشانی دکن می‌تواند آثار محیطی مشابهی تولید کند اما این وقایع در طی زمان‌بندی متفاوتی رخ می‌دهد؛ پس برای درک تاثیرگذاری هر عامل در وقوع انقراض ارزیابی، زمان‌بندی شاخصی تعیین کننده است.

اینکه کدام گازها از دکن‌تراپ خارج شده، سوالی است که جواب دادن به‌ آن سخت است. چرا که امروزه هیچ فوران جریان بازالتی وجود ندارد با وجود آن‌که تاریخ زمین مملو از وقوع آن‌ها است. آخرین مورد آن در نزدیک رود کلمبیادر شمال غربی اقیانوس آرام است که بعد از ۴۰۰ هزار سال فوران در ۱۵ میلیون سال پیش از بین رفت.

همین کمبود اطلاعات در مورد سیل‌های بازالتی دلیل علاقمندی پروفسور رنه و اسپرین به دکن‌تراپ‌ها است. منطقه‌ای که هنوز هم به اندازه کافی برای دستیابی به اطلاعاتی درباره توالی وقایع، آثار، حجم فوران و حتی شاید علت آن جوان هستند. پروفسور رنه معتقد است، این باعث شگفتی است که  برخی از مکانیسم‌ها با فشار خارجی مشابه اصابت جسم آسمانی بر دکن‌تراپ‌ها مؤثر باشند. همچنین برای سیل‌های بازالتی که منجر به اوج‌گیری فوران‌ها در رویداهایی همچون رودخانه بازالت کلمبیا یا تراپ‌های سیبری شود. آیا زلزله‌ای بزرگ در پهنه یک فرورانش یا انباشتگی فشار ماگمای در حال صعود می‌تواند عامل این سیل‌های بازالتی شود؟

همچنین اسپرین به فعالیت تیم پژوهشی دیگری از دانشگاه پرینستون اشاره کرد که تاریخ‌هایی جدید مربوط‌به دکن‌تراپ را منتشر خواهد کرد که در بعضی موارد با یافته‌های تیم برکلی متفاوت است. البته باید در نظر گرفت که گروه برکلی کانی پلاژیوکلازها که در اصل جریان گدازه‌ها هستند مورد بررسی قرار داده‌اند و گروه پرینستون از زیرکن‌ها که در بین جریان‌های گدازه رسوب انباشته می‌شوند، استفاده کردند و از آنجایی‌که مشخص نیست زیرکن‌ها از کجا آمده‌اند بنابراین این تاریخ‌ها تنها حداکثر سن برای جریان‌ گدازه‌ها را مشخص می‌کند.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

برای رو‌به‌رو شدن با نسل کاملا جدیدی از حافظه‌های فلش آماده شوید! گروه توسعه‌دهنده‌ی استاندارد USB اخیرا اعلام کرده است که در حال کار روی نسل جدیدی از این استاندارد با نام USB4 است. جزئیات نهایی این استاندارد جدید و دستگاه‌های سازگار با این استاندارد احتمالا در سال جاری میلادی معرفی خواهد شد. USB4 علاوه‌بر بهره‌مندی از سرعت بیشتر برای انتقال اطلاعات، با استاندارد تاندربولت ۳ نیز سازگار خواهد بود.

با وجود 4 ورژن مختلف USB 3.2، دو ورژن USB 3.1، انواع مختلفی از کانکتورها و گونه‌های فراوان درگاه‌های شارژ، معرفی نوع جدیدی از استاندارد USB شاید کمی بیش از حد به نظر بیاید! اما خوب است بدانید، این تکنولوژی، هنوز هم بسیار جای پیشرفت دارد. در ادامه، همه‌ی آنچه را که در مورد USB4 لازم است بدانید، عنوان خواهیم کرد.

مهم‌ترین مزیت‌های USB4

استاندارد جدید یواس‌بی ۴، نسبت‌ به استانداردهای قبلی، سه مزیت اصلی دارد:

سرعت ۴۰ گیگابیت بر ثانیه: با استفاده از کابل‌های دوخطی، دستگاه‌های مجهز به USB4، قادر خواهند بود سرعت انتقال داده‌ی مشابه با تاندربولت ۳، یعنی ۴۰ گیگابیت بر ثانیه را فراهم آورند.

سازگار با دستگاه‌هایی با استاندارد تاندربولت ۳: برخی از درگاه‌های USB4، نه همه‌ی آن‌ها، با دستگاه‌های مجهز به استاندارد Thunderbolt 3، سازگار خواهند بود.

تخصیص بهتر منابع برای ویدئو: اگر برای انتقال هر دو نوع داده‌ی ویدیویی و غیرویدیویی به‌صورت همزمان از USB4 استفاده کنید، باتوجه‌به حجم داده‌ها، درگاه پهنای باند مشخصی را برای انجام هر کار اختصاص می‌دهد. برای مثال، اگر انتقال ویدئو به یک مانیتور با رزولوشن Full HD، به ۲۰ درصد پهنای باند شما نیاز داشته باشد، ۸۰ درصد باقیمانده، به سایر کارها تخصیص پیدا می‌کند.

usb

USB4 از کانکتورهای تایپ C استفاده می‌کند

طبیعی است که این استاندارد جدید، از درگاه‌های Type-C استفاده کند. قاعدتا نمی‌توانیم با درگاه‌های قدیمی Type-A از استاندارد USB4 استفاده کنیم. استانداردهای جدید دیگر مانند استاندارد USB Power Delivery هم تنها قادر به استفاده از پورت نوع C هستند. اگر از درگاه نوع A به همراه مبدل‌ها استفاده کنید، مسلما سرعت انتقال داده افت خواهد کرد.

سازگار با درگاه تاندربولت ۳

طبق اعلام اینتل (Intel)، سازنده‌ی درگاه تاندربولت ۳، این شرکت از حق انحصاری این فناوری فوق‌سریع انتقال اطلاعات، صرف‌نظر کرده‌ است و برای سازگاری کامل USB4 با تاندربولت ۳ آن را در اختیار سازمان توسعه‌دهنده‌ی استاندارد USB قرار داده است. این مطلب، خبر خوبی برای همه‌ی کاربران، به‌خصوص افرادی است که می‌خواهند با استفاده از کارت گرافیک خارجی (eGPU)، به بازی با لپ‌تاپ بپردازند. با اینکه کارت‌های گرافیک‌ خارجی وجود دارند که مجهز به تاندربولت ۳ هستند، اما لپ‌تاپ‌ها و رایانه‌های محدودی موجودند که از این درگاه پشتیبانی کنند. از آن‌جایی که تاندربولت ۳، استانداردی ساخته شده به دست اینتل است، طبیعتا، در هیچ یک از محصولات AMD، شاهد این درگاه نخواهیم بود. از طرفی، تاندربولت ۳، گران‌قیمت است؛ زیرا، علاوه‌بر حق انحصاری اینتل، برای استفاده در محصولات مختلف، وجود تراشه‌ی اختصاصی، الزامی است. بنابراین، اگر خواهان استفاده از eGPU هستید، رایانه‌ها و لپ‌تاپ‌هایی که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید بسیار محدودند. اما به‌زودی و با معرفی USB4، اکثر تولیدکنندگان، می‌توانند بدون پرداخت حق امتیازی به اینتل و با استفاده از استاندارد USB4 از تاندربولت ۳ نیز بهره‌مند شوند. البته باید توجه داشت که سازگاری با تاندربولت ۳، بخشی از ویژگی‌های اصلی USB4 نیست و ممکن است در دستگاه‌هایی نتوانیم از استاندارد تاندربولت ۳ استفاده کنیم. البته، برد ساندرز، مدیر گروه تولیدی USB، اظهار داشته، این شرکت در تلاش است تا اکثر رایانه‌های مجهز به USB4، از تاندربولت ۳ نیز پشتیبانی کنند.

از گفته‌های برد ساندرز، اینگونه بر می‌آید که نهاد توسعه‌دهنده‌ی USB، امیدوار است سازندگان رایانه‌ها، به سازگاری محصولاتشان با استاندارد تاندربولت ۳ نیز توجه کنند تا کاربران با مشکلی رو‌به‌رو نشوند. البته همان‌طور که عنوان شد، هر شرکتی که بخواهد محصولش را به‌عنوان محصولی سازگار با استاندارد تاندربولت ۳، معرفی کند، ملزم به پرداخت حق امتیاز به اینتل است. حال باید دید شرکت‌های مختلف چه سیاستی را در پیش می‌گیرند.

usb

3 سرعت مختلف برای USB4

استاندارد USB4، سرعت اسمی ۴۰ گیگابیت بر ثانیه را دارا است؛ البته، مسلما همه‌ی دستگاه‌ها، نمی‌توانند به این سرعت بیشینه دست یابند. آنطوری که برد ساندرز گفته است، USB4 با سه سرعت مختلف ۱۰، ۲۰ و ۴۰ گیگابیت بر ثانیه در دستگاه‌های مختلف، اطلاعات را منتقل می‌کند. برای محصولات ارزان‌قیمت‌تری مانند موبایل‌ها و کروم‌بوک‌ها، سرعت‌های پایین‌تر و برای لپ‌تاپ‌های گران‌قیمت، سرعت‌های بالاتر موجود خواهد بود. هنگام خریدن این دستگاه‌های باید این مولفه را بررسی کرد.

توزیع پهنای باند بین ویدئو و داده

یکی از مشخصه‌های مهم استاندارد USB4، توزیع پویای پهنای باند در انتقال همزمان داده و ویدئو است. برای مثال اگر پهنای باند شما ۴۰ گیگابیت بر ثانیه باشد و شما همزمان در حال پخش یک ویدئو 4K و انتقال داده از یکSSD خارجی باشید، در صورتی که پخش ویدئو به ۱۲.۵ گیگابیت بر ثانیه پهنای باند نیاز داشته باشد، ۲۷.۵ گیگابیت بر ثانیه‌ی باقیمانده صرف انتقال داده‌ها می‌شود. استاندارد USB-C تا حدودی این کار را انجام می‌‌دهد؛ اما، مشکل این استاندارد آن است که تخصیص پهنای باند تنها به‌صورت مساوی صورت می‌گیرد.

USB4 از استاندارد USB PD پشتیانی می‌کند

با آنکه برخی از USB Type-C هایی که امروزه از آن‌ها استفاده می‌کنیم، از استاندارد USB Power Delivery پشتیبانی می‌کنند، اما همه‌ی آن‌ها این ویژگی را ندارند. این در حالی است که استاندارد جدید USB4 از USB PD کاملا پشتیبانی می‌کند. لازم به ذکر است USB PD، استانداردی است که با استفاده از آن می‌توان انرژی الکتریکی را به دستگاه‌هایی با مصرف بالا منتقل کرد.

USB PD، قادر است تا توان اسمی ۱۰۰ واتی را برای دستگاه‌های مختلف فراهم کند؛ اما، این دستگاه‌ها ممکن است قادر به دریافت این مقدار توان نباشند. بنابراین شاید نتوان با استفاده از USB4 یک نوت‌بوک را شارژ کرد، اما می‌توان امیدوار بود که برخی دستگاه‌ها این امکان را فراهم آورند.

USB-C

USB4، سازگار با نسخه‌های قبلی USB

نکته‌ی حائز اهمیت در مورد نسل‌های مختلف USB، این است که نسل‌های جدیدتر، از استانداردهای قدیمی‌تر پشتیبانی می‌کنند. البته باید توجه داشت که همواره سرعت انتقال داده متناسب با ضعیف‌ترین نسل است. به این معنا که مثلا هنگام استفاده از درگاه‌های USB 2 و USB 4 سرعتی متناسب با درگاه USB 2 در اختیار خواهیم داشت.

همچنین، انتقال داده ازطریق درگاه USB 4 با استفاده از کابل‌های قدیمی‌تر، با حداکثر سرعت کابل قدیمی انجام می‌شود. برای مثال اگر حداکثر سرعت کابل شما 5 Gbps باشد، نمی‌توان سرعت بیشتری را انتظار داشت.

شرکت سازنده‌ی USB، در میانه‌ی سال ۲۰۱۹، مشخصات USB4 را اعلام می‌کند اما تا سال ۲۰۲۰ شاهد این محصول در بازار نخواهیم بود. بنا به‌گفته‌ی مدیرعامل نهاد توسعه‌دهنده‌ی استاندارد USB، برد ساندرز، معمولا و پس از معرفی فناوری جدید، توسعه‌ی محصولی جدید بین ۱۲ تا ۱۸ ماه زمان نیاز خواهد داشت. اما مدت زمانی‌که طول می‌کشد، تا دستگاه‌های مجهز به USB 4 تولید و عرضه شوند، از این هم طولانی‌تر خواهد بود. همان‌طور می‌دانید USB C در سال ۲۰۱۴ معرفی شد؛ اما، حتی همین امروز هم برخی دستگا‌ه‌ها از این فناوری پشتیبانی نمی‌کنند.

اطلاعات دقیقی در مورد هزینه‌های استفاده از USB 4 در دستگاه‌های مختلف در دست نیست؛ اما، چیزی که واضح است، هزینه‌ی بیشتر استفاده از USB 4 در مقایسه‌ با USB 3.2 است. برد ساندرز، عنوان کرده، قیمت USB 4، از تاندربولت ۳ کمتر خواهد بود، اما احتمالا به‌دلیل قیمت بالا، در ابتدا تنها شاهد استفاده‌ی این استاندارد در دستگاه‌های پرچم‌دار و گران‌قیمت خواهیم بود.

USB Cables

USB 4 یا USB4؛ مسئله این است!

نسخه‌های قبلی محصولات USB، به‌صورت USB 3.x نام‌گذاری می‌شدند؛ برای مثال USB 3.2. اما بنا به‌گفته‌ی ساندرز، این شرکت احتمالا این روش نام‌گذاری را برای نسل جدید فناوری خود در پی نمی‌گیرد. علت این امر، مسائل مربوط‌به برندینگ و بازاریابی است. وجود نام‌های متعددی مانند USB 3.1، USB 3.2 و ... می‌تواند برای کاربران گیج کننده باشد. نسل جدید USB ها تنها با نام USB4 عرضه می‌شود. البته ممکن است استراتژی‌های دیگری نیز در پیش گرفته شود؛ برای مثال، سرعت آن‌ها نیز در ادامه آورده شود: USB4 ۴۰ Gbps. هر چند که شاید به‌طور کلی از عدد برای این نام‌گذاری استفاده نشود؛ مثلا چیزی شبیه SuperSpeed USB.

جمع‌بندی

هنوز هم نکات فراوانی وجود دارد که در مورد USB4 نمی‌دانیم؛ باید چند ماه دیگر صبر کرد تا به‌طور رسمی، جزئیات این استاندارد معرفی شود. هر چند تا عرضه‌ی محصولات بهره‌مند از این فناوری، هنوز فاصله‌ی زیادی داریم و احتمالا برای یافتن USB4 در بازار باید حداقل تا اواخر ۲۰۲۰، یا حتی ۲۰۲۱ صبر کرد.



تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 483 484 485 486 487 ... 3356 صفحه بعد