تلسکوپ فضایی کپلر با کشف ابرزمینی در فاصله 180 سال نوری، مجددا ماموریت خود برای شکار سیارههای فراخورشیدی را از سر گرفت.
این کشف زمانی رخ داد که ستارهشناسان و مهندسان از روش هوشمندانهای به منظور تغییر کاربری کپلر برای ماموریت K2 و ادامه بررسی کیهان برای سیارات بیگانه استفاده کردند.
سیاره جدید تائید شده HIP 116454b نام داشته و از قطری 2.5 برابر زمین برخوردار است. این سیاره در مداری نزدیک به ستاره میزبانش گردش کرده و هر سال آن 9 روز است. این منظومه در فاصله 180 سال نوری از زمین و در صورتفلکی حوت واقع شده است.
دوربین آنبرد کپلر، سیارات را با مشاهده گذر آنها از برابر ستاره میزبان و کم شدن نور آن کشف میکند. هرچه اندازه سیاره کوچکتر باشد، کاهش نور کمتر خواهد بود، از این رو سنجش درخشش باید بسیار دقیق باشد. کپلر برای دستیابی به این دقت، باید جایگاه ثابت خود را حفظ کند.
فضاپیمای کپلر سال گذشته دومین چرخ از چرخهای واکنش خود را که برای حفظ ثبات فضاپیما مورد استفاده بود، از دست داد و دچار ناکامی در سیستم کنترل ارتفاع شد. به منظور ادامه استفاده از این شکارچی پیر سیارهای، ناسا ماموریت K2 را پیشنهاد داد که از خورشید برای بازیابی کنترل ارتفاع این فضاپیمای بدونسرنشین استفاده میکند.
در واقع دانشمندان از عامل اصلی خرابی کپلر که فشار نور خورشید بود، برای راهاندازی مجدد آن استفاده کردند.
سیارات کوچکی مانند HIP 116454b که در نزدیکی ستاره میزبانشان گردش میکنند، هدف علمی خوبی برای ماموریت K2 بشمار میروند. ستارهشناسان با استفاده از سنجشهای اندازه K2 و سنجشهای زمینی جرم میتوانند تراکم یک سیاره را بر اساس تعیین صخرهای، آبی یا گازی بودن آن محاسبه کنند.
استیو هوول، دانشمند پروژه کپلر/k2 در مرکز تحقیقات ایمز ناسا اظهار کرد: ماموریت کپلر به ما نشان داد که سیارات بزرگتر از زمین و کوچکتر از نپتون در کهکشان رایج هستند، اگرچه در منظومه شمسی حضور ندارند. K2 بطور منحصربفردی به اصلاح درک ما نسبت به این جهانهای بیگانه و توصیف بهتر مرز بین سیارات صخرهای مانند زمین و سیارات گازی مانند نپتون میپردازد.
از زمان آغاز رسمی ماموریت K2 در ماه مه، بیش از 35 هزار ستاره را مشاهده کرده و اطلاعاتی در مورد خوشههای ستارهای، مناطق شکلگیری ستارگان متراکم و چندین جسم سیارهای در منظومه شمسی جمعآوری کرده است.
نتایج این پژوهش در مجله Astrophysical منتشر شده است.
کارشناسان بر این باورند که گوشیهای تلفن هوشمند تا پایان سال میلادی جدید خواهند توانست پیامهای بودار را ارسال و دریافت کنند.
این مفهوم یکی از 10 فناوری نوظهوری است که توسط موسسه خیریه نوآوری Nesta برای سال 2015 پیشبینی شدهاند. سایر فناوریها شامل برنامههای تلفن همراه نجاتبخش و تغذیه میلیونها انسان با ضایعات غذایی است.
این پیشبینی شش ماه پس از موفقیت دانشمندان در ارسال بوی ماکارونی و نوشیدنی از پاریس به نیویورک با یک برنامه آیفون و دستگاهی موسوم به oPhone Duo انجام شده است.
این سیستم شامل یک برنامه oSnap است که به کاربران اجازه میدهد یک پیام oNote را با بوی منتخب از پالتی از 32 عطر که به 300 هزار شکل قابل ترکیب هستند، تولید کنند.
این پیام سپس به سختافزار oPhone ارسال شده که میتواند بو را بازسازی کند.
فناوری دیگر در این حوزه دستگاه Scentee است که میتواند عطر دلخواه فرد را همزمان با زنگ زدن ساعت گوشی یا در زمان ورود پیام متنی از سوی فرد خاص پخش کند.
همچنین این فناوری مدعی است که میتواند طعم غذا را با یک کارتریج عطر مبتنی بر الکل شبیه به خوشبوکننده هوا تغییر دهد. کاربر میتواند بوی دلخواه خود را انتخاب کرده و با استفاده از یک دستگاه پلاستیکی کوچک پخش کند.
آدریان چوک، استاد محاسبات دانشگاه سیتی، فناوری پشت Scentee را ساخته و اکنون در حال کار بر روی دستگاهی است که یک سیگنال مغناطیسی را به یک گارد دهانی در پشت گلو میفرستد.
جاش مکنورتون، مدیر پروژه Nesta گفت: تصور کنید تصویر سلفی بعدی که از خود میاندازید با بوی یک عطر همراه باشد. در سال 2015 من پیشبینی میکنم که قابلیت انتقال دیجیتالی بو همهگیر خواهد شد.
بیش از نیم قرن از معرفی مفهوم Smell-O-Vision به تماشاگران سینماها گذشته و اولین ظهور عمومی آن در فیلم بوی یک راز در سال 1960 بود. این فیلم در سه سالن مجهز در نیویورک، شیکاگو و لسآنجلس اکران شد و ایده آن بدین شکل بود که در نقاط خاصی از روایت، بوی خاصی پخش شود. اما این سازوکار بخوبی عمل نکرد و تماشاچیان از صدای هیسمانندی که با بوها همراه بود و همچنین تاخیر بین اجراها و بوی مرتبط با آنها شکایت کردند.
یکی دیگر از پیشبینیهای 2015، ابتکار بزرگی در کمکهای اولیه است که در آن آمبولانسها به فناوری تلفن همراه برای مکانیابی امدادرسانان اولیه آموزشدیده محلی به جای پزشکان امدادررسان اعتماد میکنند.
همچنین این پیشبینیها مدعی هستند که در سال 2015 میوه و سبزیجات کافی از ضایعات غذایی به وسیله خوشهچینی بدست آمده و میلیونها انسان را تغذیه خواهد کرد.
از میان 10 پیشبینی Nesta، یکی از جالبترینها شامل معرفی خدماتی است که به ما در ارتقای زندگی بر مبنای اطلاعاتی که روزانه از خود فاش می کنیم، کمک میکند.
دستاوردهای برتر در حوزه فناوری، حرکات اجتماعی و گرایشها از نگاه موسسه Nesta به شرح زیر است:
1- دموکراسی، خود را آنلاین میکند: 2015 شاهد ایجاد حزبهای سیاسی جدید خواهد بود که به روشهای مختلف سازماندهی شدهاند.
2- در سال 2015 میتوانید پیامکهای خود را با بوی جدید از طریق فناوری oPhone ارسال کنید.
3- اینترنت همه چیز نزدیکتر خواهد شد: 2015 با خود فناوریهای شبکه جدیدی را خواهد آورد که مجموعههای حسگرهای کم قدرت را در سراسر منطقه مرتبط کرده و زیرساختهای مدنی هوشمند گسترده را ایجاد خواهد کرد.
4- هنر دیجیتالی شخصیتر و نزدیکتر خواهد شد: در سال جدید، با بهرهبرداری سازندگان تمدن از فناوریهای دیجیتال برای ایجاد تجربههای در دسترستر، هنر دیجیتال در زندگی روزمره تثبیت خواهد شد.
5- در سال 2015، فناوری تلفن همراه هوشمند به ابتکارات بزرگتر در زمینه کمکهای اولیه کمک خواهد کرد.
6- صنایع دستی تغییری اساسی خواهد کرد: دسترسی مشترک به ابزار ساخت دیجیتال مانند دستگاههای برش لیزری و چاپگرهای سهبعدی به تولید نسل جدیدی از صنعتگران دیجیتالی منجر خواهد شد.
7- خوشهچینی، طرز فکر در مورد ضایعات غذایی را تغییر خواهد داد: در سال 2015، میوه و سبزیجات کافی از ضایعات غذایی برای تغذیه میلیونها انسان بدست خواهد آمد.
8- سال 2015 شاهد افزایش برجستهای در جهان سرمایهگذاری اجتماعی و وامدهی افراد به یکدیگر خواهد بود.
9- برنامهریزی نسل جدیدی از سازندگان دیجیتالی: از برنامههای تلفن همراه گرفته تا فیلمها، در سال 2015 هر جوان بریتانیایی چیزی را به صورت دیجیتال ساخته و به اشتراک میگذارد.
10- بیلبوردهای آگاهی جمعی: سال آینده شهرها میزبان بیلبوردهایی به سبک فیلم گزارش اقلیت خواهند بود که بر اساس دادههای تلفن همراه متصل به جیپیاس فرد، به انتشار محتوای مناسب خواهد پرداخت.
آن روزها زمزمه اسلام، آیین جدیدی که محمد(ص) در مکه آورده بود در شهر یثرب پیچیده بود و گروهی از دو قبیله بزرگ و مشهور اوس و خزرج این آیین را پذیرفته بودند و در 2 سال پی در پی پیمانی در مکه با محمد(ص) بسته بودند و در پیمان دوم او را به شهر خود دعوت کرده، وعده حمایت و پشتیبانی به او داده بودند.
اینک خبر می رسید که پیامبر اسلام (ص) که از طرف قریش در فشار بود، بنابر این دعوت، مکه را ترک گفته رهسپار یثرب شده است. یثرب حال و هوای دیگری داشت، چشم های مشتاق نومسلمانان و همه آنان که دورا دور شیفته سخنان و رفتار او شده بودند به راه مکه دوخته شده بود و در انتظار ورود او به این شهر روزشماری می کردند. این انتظار چندان طول نکشید که خبر رسید پیامبر اسلام به دهکده "قبا" در حومه یثرب - که محل سکونت چند قبیله بود - وارد شده است. رسول خدا (ص) پس از چند روز توقف در قبا همراه گروهی از بنی نجار (اقوام مادری عبدالمطلب) سوار ناقه ای شده روانه یثرب گردید.
هنگام ورود او به شهر، مردم با شور و علاقه فراوان از او استقبال کردند. سران و بزرگان قبائل، زمام ناقه پیامبر را می گرفتند و درخواست می کردند حضرت (ص) در محله آنها فرود آید. پیامبر می فرمود: راه شتر را باز کنید، او ماموریت دارد، او هر جا بخوابد، من همان جا فرود خواهم آمد (گویا رسول خدا با این تدبیر می خواست مثل داوری در باره نصب حجرالاسود، افتخار و شرف میزبانی او نصیب قبیله یا خاندان خاصی نشود و در آینده مشکلی ایجاد نشود) سرانجام شتر در محله بنی نجار در زمینی نزدیک خانه ابو ایوب انصاری (خالد بن زید خزرجی) بر زمین خوابید. در این هنگام که انبوه مردم در اطراف پیامبر (ص) گرد آمده هر کدام خواستار میزبانی حضرت (ص) بودند، ابو ایوب اثاث و لوازم سفر حضرت را به خانه اش برد و پیامبر (ص) به خانه او رفتند. بدین ترتیب افتخار میزبانی پیامبر نصیب ابوایوب گردید.
بنای مسجد
پیامبر اسلام(ص) پس از استقرار در یثرب لازم دیدند مسجدی ساخته شود تا مرکز آموزش و پرورش مسلمانان و جایگاه تجمع آنان هنگام نماز جمعه و جماعت باشد، از این جهت زمینی را که روز نخست شتر او در آنجا بر زمین خوابیده بود، و متعلق به دو یتیم بود از سرپرست آنان خریداری کرد و به کمک مسلمانان در آنجا مسجدی ساخت که مسجد النبی (ص) خوانده شد.
حجره مسکونی پیامبر (ص)
پس از تکمیل مسجد، در کنار آن (در سمت شرقی) 2 حجره جهت سکونت پیامبر (ص) و همسرانش ساخته شد: حجره ای برای سوده و حجره ای برای عایشه. پیامبر اسلام(ص) این 2 را پس از درگذشت حضرت خدیجه (س) تزویج کرده بودند. پس از آماده شدن حجره که بسیار ساده و محقر و با مصالح ابتدایی ساخته شده بود، حضرت (ص) از خانه ابوایوب به آنجا منتقل شد.
حجره پیامبر(ص) به دیوار شرقی مسجد متصل بود و دری از آن قسمت به مسجد باز می شد و از دیگری به بیرون راه داشت. پیامبر اسلام(ص) تا آخر عمر همچنان در آن حجره ها سکونت داشتند و سرانجام در حجره عایشه رحلت نمودند و (به تفصیلی که خواهیم نوشت) در همان جا به خاک سپرده شدند.
توسعه مسجد
در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک که به دستور وی مسجد النبی (ص) توسعه یافت، عمر بن عبدالعزیز حاکم مدینه در توسعه مسجد، حجره های همسران پیامبر (ص) را خراب کرده جزء مسجد قرار داد. اما اطراف حجره عائشه را که قبر مطهر حضرت (ص) در آن قرار داشت با دیواری، از فضای عموم مسجد جدا کرد.
طی ادوار بعدی توسط برخی از خلفا و سلاطین، مسجد نبوی توسعه یافت که بیشترین توسعه در زمان ما، در دوران حکومت خاندان سعودی در عربستان صورت گرفته است. در موقعیت کنونی مسجد، قبر مطهر پیامبر (ص) (و نیز ابوبکر و عمر) و همچنین حجره حضرت فاطمه (س) که ضریح قدیمی و آهنی مشبک آن را احاطه کرده در داخل مسجد و در چند متری دیوار شرقی مسجد قرار دارد.
چرا پیامبر اسلام در خانه خود به خاک سپرده شد؟
اشاره کردیم که رسول خدا(ص) در خانه خویش به خاک سپرده شدند، اما اینکه علت و انگیزه انتخاب این محل چه بوده محور اصلی این مقاله است و لازم است در این باره توضیح دهیم.
وهابیان چون سفر برای زیارت قبور صالحان و نیز ساختن بقعه و بنا بر فراز آنها و دست مالیدن و تبرک به آنها را حرام می دانند، با استناد به حدیثی که از طریق عایشه از پیامبر اسلام(ص) نقل می کنند. علت دفن حضرت (ص) در خانه مسکونی شان را از دلایل این حکم می دانند و ادعا می کنند برای آنکه قبر پیامبر (ص) مسجد قرار نگیرد و در دسترس مردم نباشد، آن حضرت (ص) وصیت کرد که در حجره مسکونی اش دفن شود. حدیث یاد شده بدین صورت است: عن عائشة رضی الله عنها قالت: قال النبی(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود اتخذوا قبور انبیائهم مساجد. قالت عائشة: لو لا ذلک لابرز قبره، خشی ان یتخذ مسجدا عائشه می گوید: پیامبر اسلام(ص) در آن بیماری که به دنبال آن از دنیا رفت، فرمود: لعنت خدا بر یهود باد! قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند. عائشه افزود: اگر این ملاحظه نبود، قبر پیامبر (ص) [توسط مسلمانان] آشکار می گردید، او ترسید قبرش را مسجد قرار دهند.
ابن تیمیه، بنیانگذار وهابیت در توضیح این حدیث می نویسد: چون پیامبر (ص)، کسانی را که قبور را مسجد قرار می دهند، لعن کردند و امت خود را از این کار برحذر داشت و نهی نمود، و از اینکه قبر او را عید قرار دهند نهی نمود، از این رو در اتاق خود دفن گردیدند تا کسی نتواند قبر او را مسجد یا عید قرار دهد ... بر خلاف دیگران که در بیابان دفن می شوند، پیامبر (ص) در خانه اش دفن گردید چون ترسید قبر او مسجد قرار گیرد. او در خانه اش به خاک سپرده شد تا قبر او را نه مسجد قرار دهند و نه عید و نه بت.
استناد ابن تیمیه به این حدیث و احادیث مشابه دیگر در زمینه نهی از مسجد قرار دادن قبرها - که از طریق اهل سنت نقل شده - مانند بسیاری دیگر از استدلال های او است که موضوع یا حکمی را مسلم می گیرد و موضوع ها و مسایل دیگر را بر آن استوار می سازد در حالی که از نظر مخالفان او، موضوع یا حکم نخست مورد قبول نیست تا مسائل متفرع بر آن نیز ثابت گردد. در اینجا اجمالا باید توجه داشت که مقصود از احادیث یاد شده، بت قرار دادن یا قبله قرار دادن قبور است زیرا یهود و نصاری چنین می کردند. اما حرمت ساختن مسجد بر فراز قبرها یا کنار آنها از احادیث استفاده نمی شود.
اما این ادعا که پیامبر اسلام(ص) برای آنکه قبرش مسجد و بت قرار نگیرد، در خانه شان دفن گردیدند، هیچ سند و مدرکی ندارد جز اظهار نگرانی عایشه در دنباله حدیث که ابن تیمیه نیز به آن استناد کرده است. یعنی جمله «لو لا ذلک لابزر قبره، خشی ان یتخذ مسجدا»: اگر این ملاحظه نبود قبر پیامبر (ص) آشکار می گردید، [پیامبر] ترسید که قبر او را مسجد قرار دهند.
این حدیث را مسلم در صحیح خود از طریق دیگر، از عایشه بدین صورت نقل کرده: قال رسول الله(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود و النصاری التخذوا قبور انبیائهم مساجد، قالت فلو لا ذلک ابرز قبره غیر انه خشی ان یتخذ مسجدا. یادآوری می شود که در این حدیث کلمه «خشی » توسط شارح صحیح بخاری به صورت فعل ماضی معلوم (خشی) و توسط شارح صحیح مسلم به صورت مجهول (خشی) اعراب گذاری و ضبط شده است. چه «خشی » را معلوم بخوانیم و چه مجهول، در هر حال این سخن، استنباط و اظهار نظر عائشه است نه سخن پیامبر. بخاری این حدیث را در صحیح خود در کتاب «جنائز» نیز نقل کرده و در آخر آن سخن عائشه بدین صورت اضافه شده است: و لو لا ذلک لابرزوا قبره غیر انی اخشی ان یتخذ مسجدا.: «اگر این ملاحظه نبود قبر او را آشکار می کردند ولی من می ترسم آن را مسجد قرار دهند.» اگر مدرک و دلیل دفن پیامبر (ص) در اتاق مسکونی آن حضرت را این حدیث قرار دهیم موضوع هیچ ارتباطی با پیامبر نخواهد داشت زیرا این عائشه است که می گوید: می ترسم قبر پیامبر (ص) را مسجد قرار دهند، نه پیامبر (ص)!
از طرف دیگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احادیثی که از طریق شیعه رسیده سازگار است و نه با احادیثی که در کتب و سنن اهل سنت نقل شده است.
علت انتخاب محل دفن پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه احادیث
ابن ماجه قضیه را چنن نقل می کند: مسلمانان در تعیین محل قبر پیامبر (ص) اختلاف نظر پیدا کردند: گروهی گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهی گفتند: با اصحابش دفن شود. ابوبکر گفت: از پیامبر شنیدم می فرمود: "هر پیامبری، هر جا که از دنیا رفت، در همان جا دفن می شود" از این رو بستر پیامبر (ص) را که در آن درگذشته بود، بلند کردند و در محل آن قبر کندند و نیمه شب چهارشنبه به خاک سپردند. "مالک" روایت می کند که پیامبر اسلام(ص) روز دوشنبه از دنیا رفتند و روز سه شنبه به خاک سپرده شدند و مردم، بدون جماعت و تک تک بر جنازه او نماز خواندند [آنگاه] گروهی گفتند: نزد منبر دفن شود. دیگران گفتند: در بقیع دفن شود، ابوبکر آمد و گفت: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در همان محلی که در آنجا فوت کرده، دفن می شود" پس در همان جا برای حضرت قبر کندند.
"احمد زینی دحلان" پس از نقل سخنان ابوبکر، اضافه می کند: حضرت علی (ع) گفت: من نیز این سخن را از پیامبر (ص) شنیدم.
"علی بن برهان الدین حلبی" در این باره چنین می نویسد: اصحاب پیامبر (ص) در تعیین محلی که پیامبر در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند: برخی گفتند: باید حمل شود و در کنار قبر ابراهیم خلیل (ع) دفن گردد. ابوبکر گفت: او در همان محلی که در آن درگذشته است دفن کنید زیرا خداوند روح او را در محل پاک قبض کرده است.
در روایتی آمده است: ابوبکر گفت: من در این باره حدیثی از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: "هر پیامبری هر جا که از دنیا رفت، در همانجا دفن می شود." در برخی روایات سخن ابوبکر با این لفظ نقل شده است: "خداوند روح هیچ پیامبر را قبض نمی کند مگر در همان محلی که باید در آنجا دفن شود."
نیز از ابوبکر نقل شده است که: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در جایی که در نظر او از همه جا محبوبتر است از دنیا می رود." در حدیث آمده است "هر پیامبری که درگذشته، در همانجا که از دنیا رفته به خاک سپرده شده است" پس بستر پیامبر را کنار زدند و بدن او را در همان محلی که در آنجا به لقای خدا شتافته بود، به خاک سپرده شد.
این معنا در کتب و احادیث شیعه نیز آمده است: مرحوم شیخ طوسی روایت می کند: هنگامی که پیامبر(ص) درگذشتند، خاندانش و کسانی که از اصحاب او حاضر بودند، در تعیین محلی که سزاوار است پیامبر(ص) در آن دفن گردد، اختلاف کردند: بعضی گفتند: در بقیع دفن شود، بعضی دیگر گفتند: در صحن مسجد دفن شود.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خداوند، پیامبر (ص) را در پاکترین نقاط قبض روح کرده است، پس سزاوار است در همان بقعه ای که در آن درگذشته است، دفن شود. این سخن را پذیرفتند و در نتیجه، جسد پیامبر (ص) در حجره اش به خاک سپرده شد.
فضل بن حسن طبرسی نیز می نویسد: مسلمانان درباره محل دفن پیکر پیامبر (ص) به بحث و گفتگو پرداختند، در این هنگام علی (ع) گفت: "خداوند هر مکانی را که پیامبر (ص) را در آن قبض روح کرده است، همانجا را برای دفن او برگزیده است، من او را در حجره اش که در آن درگذشته است، دفن می کنم" مسلمانان این پیشنهاد را پذیرفتند. همه این اسناد و شواهد گواهی می دهد که در انتخاب محل دفن پیامبر (ص)، سخن از مسجد قرار گرفتن قبر او در میان نبوده و خود حضرت چیزی در این باره نفرموده است.
28 صفر روزی است که شیعیان همه داغدار رحلت بنیانگذار دین اسلام هستند و همچنین باید سوگ شهادت کریم اهل بیت (ع) را نیز به شانه بکشند. شاید همه ما دوست داشته باشیم که این روز را در مدینه باشیم و به زیارت امام حسن (ع) در قبرستان بقیع برویم اما ممکن است این سعادت نسیب شما نشده باشد پس برای شما یک زیارت مجازی را آماده کرده ایم که در این شب حال و هوای مدینه ای داشته باشید.
شما کاربران می توانید احساسات خود را با دیدن این تصاویر در بخش نظرات قرار دهید
نحوه ی استفاده از تصویر:
۱. ابتدا تصویر را دانلود کنید.
۲. پس از اجرای تصویر، ماوس را حرکت دهید تا به تمامی نقاط تصویر دسترسی داشته باشید..
۳. جهت دریافت راهنمایی بیشتر زمانیکه تصویر در حال اجراست؛ از کلید F5 صفحه کلید استفاده کنید..
۴. برای خروج از کلید ESC صفحه کلید استفاده کنید.
امام حسن (ع) در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجرت در مدینه متولد شد. ایشان اولین نوزاد خانواده علی و فاطمه (علیهما السلام) بود. وقتی آن نوزاد گرامی را به پیامبر (ص) دادند، حضرت او را بوسید و زبان خویش را در دهان او گذارد و امام مجتبی زبان پیامبر را مکید، سپس پیامبر در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت، آنگاه به علی فرمود: «نامش را چه گذاشتهاید»؟علی (ع) عرض کرد: ای رسول خدا، من در نامگذاری او از شما سبقت نمی گیرم، پیامبر نیز فرمود:«من هم از خدا سبقت نمیگیرم».
پس جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند و خودش تبریک گفت و عرض کرد: همانا علی (ع) نسبت به شما همانند هارون است به موسی، نام این نوزاد را همنام پسر هارون یعنی شَبَر که در عربی به معنای «حَسَن» است، بگذار! به این ترتیب پیامبر اکرم (ص) نام ایشان را حَسَن (نیکو) نهاد که در جاهلیت سابقه نداشت.
لقب های او سبط، سید، زکی، مجتبی است که از همه معروفتر «مجتبی » است. پیامبر اکرم به حسن و برادرش حسین(ع) علاقه خاصی داشت و بارها می فرمود که حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن علی(ع) به سایر فرزندان خود می فرمود: "شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند".
امام حسن(ع) ختم کننده فتنه جنگ جمل
امام حسن (ع)، به شهادت تاریخ، فردی بسیار شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود. امام مجتبی (ع) در جنگ جمل، در رکاب پدر خود امیرمؤمنان علی (ع) در خط مقدم جبهه می جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی (ع) سبقت می گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی می کرد.
در واقعه جنگ جمل، با همه تلاش و کوششی که امیرالمؤمنین(ع) انجام داد تا شاید پیمان شکنان بصره دست از ماجراجویی برداشته و به راه حق بازگردند، توفیقی در این راه حاصل نشد و شیطان بر آنها چیره گشت و آنها را از یاد حق بیرون برد، و بالاخره پس از اینکه جمعی از مردم بی گناه بصره را کشتند، امیرالمؤمنین(ع) به جنگ ایشان آمد و پس از گفتگوها و اتمام حجت، جنگ آغاز شد و به فاصله کمی پیمان شکنان شکست خورده و طلحه و زبیر کشته شدند.
در میانه جنگ مردمانی که اطراف شتر عایشه را گرفته بودند، به سختی از هودج او دفاع می کردند، و هر دسته که کشته می شد دسته دیگر جای آنها را گرفته و سرسختانه مقاومت می کرد. علی(ع) که متوجه شد تا آن شتر سر پاست، این نادانان و فریب خوردگان از مقاومت خویش دست برنمی دارند و آشوب و فتنه خاموش نمی شود، در صدد بر آمد تا هر چه زودتر آن شتر را از پای درآورد.
امیرالمؤمنین(ع) در روز جمل پسرش «محمد حنفیه» را طلبید و نیزه خود را به او داده، فرمود: " شتر عایشه را هدف این نیزه قرار ده و آن را از پای درآور." محمد نیزه مخصوص پدر را گرفته و حمله کرد، ولی بنو ضبه(که اطراف شتر عایشه بودند و بسختی از آن حمایت می کردند) مانع پیشرفت او شده و او را از رسیدن به شتر بازداشتند، و محمد بناچار نزد پدر بازگشت. در این وقت حسن بن علی(ع) پیش رفت و نیزه را از او گرفته و به سوی شتر حمله کرد و خود را بدان رسانده و نیزه اش را به او زده، بازگشت در حالی که خون آن شتر بر نیزه بود. محمد که این منظره را دید، رنگش دگرگون شد(و خجالت کشید). امیر المؤمنین(ع)بدو فرمود: "ناراحت مشو که او فرزند پیغمبر است و تو فرزند علی هستی!"
باری با پایداری و شجاعت فرزند رسول خدا(ص) و سبط اکبر آن حضرت، امام مجتبی(ع) و دیگر شجاعان بالاخره شتر عایشه از پای در آمد، و جنگ جمل به نفع لشکر حق به پایان رسید، و پس از آن حدود یک ماه امیر المؤمنین(ع)در بصره سکونت فرموده، و پس از آن به کوفه آمد و مقر حکومت خود را کوفه قرار داد. و در تواریخ آمده که در مدت توقف آن حضرت در بصره، مدتی مبتلا به کسالت و بیماری شد و فرزندش حسن بن علی(ع)به جای آن حضرت، امامت مردم را به عهده داشت.
مناظرات کوبنده امام مجتبی (ع) با بنی امیه
امام حسن(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد. او علنا از اعمال ضداسلامی معاویه انتقاد می کرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت و همواره بر این نکته تأکید می فرمود که من برای حفظ جان مسلمانان از جنگ با تو خودداری کردم. مناظرات و احتجاجهای کوبنده حضرت مجتبی (ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر:عمرو عاص، عتبة بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیرة بن شعبه، و مروان حکم، شاهد این معنا است.
حضرت مجتبی (ع) حتی پس از انعقاد پیمان صلح که قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه به کوفه، بر فراز منبر نشست و انگیزه های صلح خود و امتیازات خاندان علی(ع) را بیان فرمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد.
روایت امام صادق(ع) از چگونگی شهادت سبط اکبر رسول
امام حسن (ع) پس از چند روزی که پیمان صلح را با معاویه بست و معاویه در مسجد کوفه پیمان شکست، به سمت مدینه رهسپار شد و آن حضرت در تمام مدت امامت خود که 10 سال طول کشید، در نهایت شدت و اختناق زندگی کرد و هیچگونه امنیتی نداشت، حتی در خانه نیز در آرامش نبود و سرانجام به تحریک معاویه و به دست همسر خود (جعده ) مسموم و در روز پنجشنبه 28 صفر سال پنجاهم هجرت در سن 48 سالگى به شهادت رسید.
به گفته محمدبن جریر طبری « معاویه 70 مرتبه آن حضرت را مسموم کرد ولیکن اثر فورى و اساسى نگذاشت تا این که زهرى را جهت مسموم نمودن آن حضرت براى جعده دختر محمد بناشعثبنقیس کندى فرستاد و به همراه آن زهر، 20 هزار دینار فرستاد و 10 قطعه باغ از باغهاى کوفه را به نام او کرد و همچنن وعده داد بعد از انجام ماموریت، او را به ازدواج پسرش یزید بن معاویه درآورد. پس او در فرصتى خاص آن زهر را به خورد حسن بنعلى داد و مسمومش کرد».
جعده دختر اشعثبنقیس از خانوادههاى فرومایه، بسیار پست و فرصتطلب بود. او نسبت به امام مجتبى(ع) عقده داشت، شاید بدان جهت که نتوانسته بود از آن حضرت فرزندى داشته باشد. از این رو وقتى زهر از سوى مروان رسید و وعدهها را شنید و پولها را مشاهده کرد، ارتکاب آن جرم بزرگ را پذیرفت و در روزى گرم و سوزان که امام مجتبى(ع) روزهدار بود، به هنگام افطار زهر را در کاسه شیر ریخت و به آن حضرت خورانید.
ابنابىالحدید مىنویسد: «چون معاویه خواستبراى پسرش یزید بیعتبگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(ع) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگتر و قوىتر از حسنبنعلى(ع) نمىدید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»
در این توطئه، بیشترین نقش را مروان بنحکم که فرماندار مدینه بود ایفا کرد. وقتى معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، آخرین مرتبه، طى نامهاى سرى از مروان فرماندار خویش خواست تا در مسمومیت حسن بنعلى(ع) سرعت گیرد و آن را در اولویت قرار دهد.
مروان جهت اجراى این توطئه مآمور شد با «جعده» دختر اشعث همسر امام مجتبى(ع) تماس برقرار کند. معاویه در نامهاش نوشته بود که جعده یک عنصر ناراضى و ناراحت است و از جهت روحى مىتواند با ما همکارى داشته باشد و سفارش کرده بود که به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموریتش او را به همسرى پسرش یزید درخواهد آورد و نیز توصیه کرده بود 100 هزار درهم به او بدهد.
امام صادق(ع) فرمود: جعده زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى(ع) روزه داشت و روزهاى بسیار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام(ع) فریاد برآورد: " دشمن خدا! تو مرا کشتى، خداوند تو را نابود کند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودى براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستاى اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد."
امام صادق(ع) در ادامه سخنان خود فرمودند: "امام مجتبى(ع) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیشتر باقى نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود.».
معارفی برگرفته از وصیت امام حسن(ع) در آخرین لحظات حیات
شیخ طوسى(ره) از ابنعباس نقل مىکند: در واپسین ساعتهاى عمر امام مجتبى(ع) برادرش امام حسین(ع) وارد خانه آن حضرت شد، در حالى که افراد دیگرى از یاران امام مجتبى(ع) در کنار بسترش بودند. امام حسین پرسید: برادر! حالت چگونه است؟ حضرت جواب داد: در آخرین روز از عمر دنیایىام و اولین روز از جهان آخرت به سر مىبرم و از جهت این که بین من و شما و دیگر برادرانم جدایى مىافتد، ناراحتم.
سپس فرمود: از خدا طلب مغفرت و رحمت مىکنم، چون امرى دوست داشتنى، همچون ملاقات رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان و فاطمه و جعفر و حمزه(علیهم السلام) را در پیش دارم. آنگاه اسم اعظم و آنچه را از انبیاى گذشته از پدرش امیرالمؤمنین(ع) به ارث داشت تسلیم امام حسین(ع) نمود. در آن لحظه فرمود بنویس: این است آنچه وصیت می کند بدان حسن بن علی به برادرش حسین بن علی: وصیت می کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد، او پرستش می کند او را بدان جهت که شایسته پرستش است، شریکی در سلطنت ندارد و سرپرستی از خواری برای او نیست، و براستی که هر چیزی را او آفریده و بخوبی و به طور کامل اندازه گیری آن را مقدر فرموده، و شایسته ترین معبود، و سزاوارترین کسی است که او را ستایش کنند، هر که فرمانبرداری او کند راه رشد را یافته، و هر کس که نافرمانیش کند به گمراهی و سرگشتگی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد راهنمایی گشته است.
من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا با رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم...
و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص)را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم...) این را فرمود و از دنیا رفت.
ممانعت از دفن امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص)
آنگاه که امام حسن(ع) دار فانى را وداع گفت، عباس بنعلى(ع)، عبدالرحمن بنجعفر و محمد بنعبدالله بنعباس به کمک امام حسین(ع) شتافتند و آن حضرت با کمک آنان جنازه برادر را غسل داد، حنوط کرد و کفن نمود، آنگاه به مصلی که در نزدیکى مسجد النبى(ص) بود منتقل نمودند، که آن مصلی را «بلاطه» مىنامیدند. در آن جا بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند، سپس جنازه را جهت تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار رسول خدا(ص) بردند.
در این هنگام « مروان بن حکم» فرماندار مدینه به همراه آشوبگران جلو آمدند و فریاد برآوردند: شما مىخواهید حسن بنعلى(ع) را در کنار پیامبر دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه سوار بر استر به جمعشان پیوست و فریاد زد: چگونه مىشود کسى را که من هرگز او را دوست ندارم، به میان خانه من داخل کنید.
مروان گفت: آیا سزاوار است عثمان در دورترین نقطه مدینه در قبرستان دفن شود و حسن بنعلى در جوار پیامبر خدا(ص) هرگز نمىشود، من شمشیر به دست مىگیرم و حمله مىکنم و ممانعتخواهم نمود.عدهاى از امویان و آشوبگران به دنبال بهانه بودند و مىخواستند فتنهاى به پا کنند که امام حسین(ع) با بردبارى جنازه برادرش را به سوى بقیع برگرداند و بنىهاشم را آرام نمود و در جوار جدهاش « فاطمه بنت اسد» در بقیع دفن نمود و از خونریزى و فتنه به همان وضعى که امام مجتبى(ع) وصیت نموده بود جلوگیرى کرد.
امام حسین(ع) رو به مروان کرد و فرمود: اگر برادرم وصیت کرده بود که در کنار جدش پیامبر(ص) دفن شود، مى فهمیدى که تو کوچکتر از آنى که بتوانى ما را برگردانى و جلو دفن جنازه او را در میان حرم پیامبر(ص) بگیرى. ابنشهر آشوب مىافزاید: به هنگام بردن جنازه امام مجتبى(ع) به سوى بقیع، افراد شرور و پست به پشتیبانى امویان به جنازه آن بزرگوار تیراندازى کردند، به طورى که هنگام دفن هفتاد تیر از بدن آن حضرت جدا نمودند.
طعنه و عتاب ابن عباس به عایشه هنگام دفن امام مجتبى(ع)
ابنعباس(ره) خطاب به عایشه (در حالى که چهل سوار در اطرافش بودند) گفت: « چه بیچارگى و بدبختى! امروز سوار بر استر شدى و یک روز سوار بر شتر گشتى (اشاره به جنگ جمل). تو مىخواهى نور خدا را خاموش کنى و با اولیاى خدا بجنگى. برگرد، آنچه دیگران مىخواستند انجام دادى و ماموریت خویش را به پایان رساندى، خداوند اهل بیت(ع) را یارى خواهد کرد، گرچه زمانى بگذرد...»
و در قسمتهایى از زیارات جامعه، خطاب به امامان معصوم(علیهم السلام) ماجراى شهادت آن بزرگوار را از زبان امام صادق(ع) چنین نقل مىکند: «یا موالى... انتم بین صریع فى المحراب قد فلق السیف هامته و شهید فوق الجنازة قد شکتبالسهام اکفانه [اکفانه بالسهام]...; اى سروران من...! شما کسانى هستید که بعضى جسدتان در میان محراب عبادت در حالى که فرقتان شکافته بود، به شهادت رسیدید و بعضى از شما شهیدى هستید که دشمنان اسلام بر جنازه شما تیراندازى کردند، به طورى که کفنتان سوراخ سوراخ گردید...»
سازمان آیکان به عنوان قلب اینترنت، سازوکار نامها و دامنههای اینترنتی را در جهان مدیریت میکند و در این حمله دسترسی به سطح ادمین روی پرونده مشتریان در منطقه موسوم به Centralized Zone Data System در دست حملهکنندگان قرارگرفته است.
این دسترسی در سطح پَروَنجاههای(فایلهای) منطقه عمومی غیرقابل تغییر نیز صورت گرفته است.
کارشناسان میگویند پسوردها به صورت هش رمزنگاریشده / salted cryptographic hashesذخیرهشده و آیکان بعد از اطلاع از موضوع در یک اقدام احتیاطی، الگوریتم رمزگشایی را به حالت تعلیق درآورده است.
همچنین اطلاعات ویکی مانند آیکان نیز لو رفته است که شامل بخشی از اطلاعات کاربرانی است که نمیخواهند اطلاعاتشان در زون عمومی دیده شود.
مقامات آیکان با انجام اقدامات امنیتی اعدا کردهاند خطر را به حداقل رساندهاند اما واقعاً جای این سؤال باقی است که چگونه ممکن است به همین راحتی و با یک ایمیل جعلی بتوان قلب اینترنت را هک کرد!
یک تیم بینالمللی از محققان برای نخستینبار با استفاده از دادههای واقعی به جای استفاده از نظریهها و محاسبات، اقدام به اندازهگیری کیهانی کردند.
محققان کالج سلطنتی لندن با همکاری محققان دانشگاه بارسلونا از دادههای واقعی نجومی برای اندازهگیری فاصله استاندارد جهت درک بهتر گسترش کیهان استفاده کردند.
دادههای تحقیقات نجومی از درخشش ستارگان درحال انفجار (ابرنواختر) و الگوهای منظم در خوشه ماده برای اندازهگیری این فاصله مورد استفاده قرار گرفتند.
مادهای که این فاصله استاندارد را ایجاد کرد، حدود 400 هزار سال پس از انفجار بزرگ (Big Bang) شکل گرفت.
اندازه فاصله استاندارد پیش از این با استفاده از مدلهای نظری تخمین زده میشدند، اما محققان برای نخستینبار از دادههای رصد برای اندازهگیری این فاصله استفاده کردند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته، طول این فاصله نزدیک به 480 میلیون سال نوری است که تقریبا مشابه پیشبینیهای پذیرفته شده از مدلهای مبتنی بر نسبت عام است.
نتایج این تحقیق در مجله Physical Review Letters منتشر شده است.
پرندگان هم صداهای اطراف خود را میشنوند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند اما این در حالیست که فاقد گوش بیرونی مانند انسان هستند.
محققان در پاسخ به این سوال که پرندگان چگونه بدون گوش میشنوند، اظهار کردند: گوش پرندگان مانند گوش انسان نبوده، بلکه ساختاری خاص دارد.
گوش پرندگان گوش میانی است و ساختار مخروطی خارج را ندارد و از یک حفره در کنار سر به داخل متصل است.
هانس اشنایدر، رئیس دانشگاه جانورشناسی دانشگاه فنی مونیخ اظهار کرد: تیمی از محققان بر روی مکانیسم شنوایی پرندگان از جمله مرغهای معمولی، کلاغ و اردک بررسیهایی را انجام داده و به نتایجی دست یافتند.
آنها در یک محیط آزمایشگاهی حجم و فرکانس صداها را در پرندگان مورد اندازهگیری قرار دادند.
محققان دریافتند هنگامی که یک صدا از یک جهت خاص میآید، نزدیکترین پرده گوش، صدا را در فرکانس بالا و متفاوت ثبت میکند و به پرنده اجازه تعیین مسیر صدا را میدهد.
علاوه بر این، ارتباط قابلتوجهی بین چشم و صدا برای پرندگان وجود دارد.
از آنجا که چشم پرندگان در دو طرف سر قرار دارد، میدان دید آنها نزدیک به 360 درجه است. هنگامی که آنها صدایی را میشنوند، سر خود را در جهت صدا میچرخانند تا صدا را بهتر بشنوند و منطقه مورد نظر را کاملا شناسایی کنند.
پژوهشگران دانشگاه مازندران با بهرهگیری از فناوری نانو موفق به ساخت ابرجاذب زیستی جهت حذف آلایندههای محلول در آب شدند.
این جاذب نانوکامپوزیتی قدرت جذب بالایی داشته و به کمک یک میدان مغناطیسی قابل جداسازی از محیط جذب و استفادهی مجدد است.
آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی یکی از نگرانیهای مهم در سالهای اخیر بوده است. یونهای فلزات سنگین نظیر سرب، کادمیوم، کبالت، نیکل، مس و کروم نمونههای آشکاری از آلاینده های موجود در آب است که با توسعهی سریع صنعت و افزایش جمعیت در حال افزایش هستند. این یونها زیست تخریب پذیر نبوده و به راحتی وارد چرخهی غذایی و در نتیجه بدن جانداران میشوند. به این ترتیب آسیبهای جدی و جبران ناپذیری را به محیط زیست و زندگی انسانها و دیگر جانداران وارد خواهند کرد.
راه حل پیشنهادی این محققان جهت رفع این معضل، استفاده از فوق جاذب نانوکامپوزیتی یک پلیمر زیستی حاوی تیاکلیکس آرن است. تیاکلیکس آرن ترکیبی است که به علت وجود حفره و گروههای عاملی هیدروکسی قابلیت ترکیب شوندگی بالایی با کاتیونهای سنگین دارد. این نانوکامپوزیت با قیمتی ارزان و بازده بالا قابل تولید است. با استناد به آزمایشهای صورت گرفته، قابلیت جذب این نانوکامپوزیت نسبت به نمونههای مشابه بالاتر است.
نتایج این طرح میتواند در تصفیهی فاضلابهای شهری و صنعتی برای دستیابی به آب قابل شرب مفید باشد.
به گفتهی دکتر مسلم منصور لکورج، عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران، تاکنون روشهای مختلفی برای حذف یونهای فلزات سنگین از محلول آبی به کار رفته است. جذب سطحی یکی از معمولترین روشها برای حذف این مواد از آب است. از مزایای این روش، مقرون به صرفه بودن و کارایی بالای آن حتی در غلظتهای پایین یونهای فلزی است.
وی در ادامه افزود: «در این طرح نانوکامپوزیت سوپر پارامغناطیس زیستی از کیتوسان مغناطیسی عاملدار شده با تیاکلیکس آرن تهیه شده و به عنوان یک ابرجاذب مغناطیسی قوی برای حذف آلایندهها به کار رفته است. این سوپرجاذب نانوکامپوزیتی به کمک دستگاههای FTIR، SEM، TEM و TGA مشخصهیابی شدهاند.»
به طور کلی نتایج حاکی از جذب فوق العاده خوب یونهای فلزی از آب با استفاده از این نانوکامپوزیت بوده است. علاوه بر این جداسازی جاذب پس از فرایند جذب با یک میدان مغناطیسی خارجی به راحتی قابل انجام است.
این پژوهش که در مجله Iranian Polymer Journal (جلد 23، شماره 12، سال 2014، صفحات 933 تا 945) منتشر شده با همکاری دکتر مسلم منصور لکورج، احسان نظرزاده زارع و فرشته حسن زاده انجام شده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.