1418979306573_2.jpg

تلسکوپ فضایی کپلر با کشف ابرزمینی در فاصله 180 سال نوری، مجددا ماموریت خود برای شکار سیاره‌های فراخورشیدی را از سر گرفت.

 

 این کشف زمانی رخ داد که ستاره‌شناسان و مهندسان از روش هوشمندانه‌ای به منظور تغییر کاربری کپلر برای ماموریت K2 و ادامه بررسی کیهان برای سیارات بیگانه استفاده کردند.

 

سیاره جدید تائید شده HIP 116454b نام داشته و از قطری 2.5 برابر زمین برخوردار است. این سیاره در مداری نزدیک به ستاره میزبانش گردش کرده و هر سال آن 9 روز است. این منظومه در فاصله 180 سال نوری از زمین و در صورت‌فلکی حوت واقع شده است.

 

دوربین آنبرد کپلر، سیارات را با مشاهده گذر آنها از برابر ستاره میزبان و کم شدن نور آن کشف می‌کند. هرچه اندازه سیاره کوچکتر باشد، کاهش نور کمتر خواهد بود، از این رو سنجش درخشش باید بسیار دقیق باشد. کپلر برای دستیابی به این دقت، باید جایگاه ثابت خود را حفظ کند.

 

فضاپیمای کپلر سال گذشته دومین چرخ از چرخهای واکنش خود را که برای حفظ ثبات فضاپیما مورد استفاده بود، از دست داد و دچار ناکامی در سیستم کنترل ارتفاع شد. به منظور ادامه استفاده از این شکارچی پیر سیاره‌ای، ناسا ماموریت K2 را پیشنهاد داد که از خورشید برای بازیابی کنترل ارتفاع این فضاپیمای بدون‌سرنشین استفاده می‌کند.

 

در واقع دانشمندان از عامل اصلی خرابی کپلر که فشار نور خورشید بود، برای راه‌اندازی مجدد آن استفاده کردند.

 

سیارات کوچکی مانند HIP 116454b که در نزدیکی ستاره میزبانشان گردش می‌کنند، هدف علمی خوبی برای ماموریت K2 بشمار می‌روند. ستاره‌شناسان با استفاده از سنجشهای اندازه K2 و سنجشهای زمینی جرم می‌توانند تراکم یک سیاره را بر اساس تعیین صخره‌ای، آبی یا گازی بودن آن محاسبه کنند.

 

استیو هوول، دانشمند پروژه کپلر/k2 در مرکز تحقیقات ایمز ناسا اظهار کرد: ماموریت کپلر به ما نشان داد که سیارات بزرگتر از زمین و کوچکتر از نپتون در کهکشان رایج هستند، اگرچه در منظومه شمسی حضور ندارند. K2 بطور منحصربفردی به اصلاح درک ما نسبت به این جهان‌های بیگانه و توصیف بهتر مرز بین سیارات صخره‌ای مانند زمین و سیارات گازی مانند نپتون می‌پردازد.

 

از زمان آغاز رسمی ماموریت K2 در ماه مه، بیش از 35 هزار ستاره را مشاهده کرده و اطلاعاتی در مورد خوشه‌های ستاره‌ای، مناطق شکل‌گیری ستارگان متراکم و چندین جسم سیاره‌ای در منظومه شمسی جمع‌آوری کرده است.

 

نتایج این پژوهش در مجله Astrophysical منتشر شده است.



تاريخ : یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
1419080976850_2.jpg

کارشناسان بر این باورند که گوشی‌های تلفن هوشمند تا پایان سال میلادی جدید خواهند توانست پیام‌های بودار را ارسال و دریافت کنند.

 

 این مفهوم یکی از 10 فناوری نوظهوری است که توسط موسسه خیریه نوآوری Nesta برای سال 2015 پیش‌بینی شده‌اند. سایر فناوری‌ها شامل برنامه‌های تلفن همراه نجات‌بخش و تغذیه میلیونها انسان با ضایعات غذایی است.

 

این پیش‌بینی شش ماه پس از موفقیت دانشمندان در ارسال بوی ماکارونی و نوشیدنی از پاریس به نیویورک با یک برنامه آیفون و دستگاهی موسوم به oPhone Duo انجام شده است.

 

این سیستم شامل یک برنامه oSnap است که به کاربران اجازه می‌دهد یک پیام oNote را با بوی منتخب از پالتی از 32 عطر که به 300 هزار شکل قابل ترکیب هستند، تولید کنند.

 

این پیام سپس به سخت‌افزار oPhone ارسال شده که می‌تواند بو را بازسازی کند.

 

فناوری دیگر در این حوزه دستگاه Scentee است که می‌تواند عطر دلخواه فرد را همزمان با زنگ زدن ساعت گوشی یا در زمان ورود پیام متنی از سوی فرد خاص پخش کند.

 

همچنین این فناوری مدعی است که می‌تواند طعم غذا را با یک کارتریج عطر مبتنی بر الکل شبیه به خوشبوکننده هوا تغییر دهد. کاربر می‌تواند بوی دلخواه خود را انتخاب کرده و با استفاده از یک دستگاه پلاستیکی کوچک پخش کند.

 

آدریان چوک، استاد محاسبات دانشگاه سیتی، فناوری پشت Scentee را ساخته و اکنون در حال کار بر روی دستگاهی است که یک سیگنال مغناطیسی را به یک گارد دهانی در پشت گلو می‌فرستد.

 

جاش مک‌نورتون، مدیر پروژه Nesta گفت: تصور کنید تصویر سلفی بعدی که از خود می‌اندازید با بوی یک عطر همراه باشد. در سال 2015 من پیش‌بینی می‌کنم که قابلیت انتقال دیجیتالی بو همه‌گیر خواهد شد.

 

بیش از نیم قرن از معرفی مفهوم Smell-O-Vision به تماشاگران سینماها گذشته و اولین ظهور عمومی آن در فیلم بوی یک راز در سال 1960 بود. این فیلم در سه سالن مجهز در نیویورک، شیکاگو و لس‌آنجلس اکران شد و ایده آن بدین شکل بود که در نقاط خاصی از روایت، بوی خاصی پخش شود. اما این سازوکار بخوبی عمل نکرد و تماشاچیان از صدای هیس‌مانندی که با بوها همراه بود و همچنین تاخیر بین اجراها و بوی مرتبط با آن‌ها شکایت کردند.

 

یکی دیگر از پیش‌بینی‌های 2015، ابتکار بزرگی در کمکهای اولیه است که در آن آمبولانس‌ها به فناوری تلفن همراه برای مکانیابی امدادرسانان اولیه آموزش‌دیده محلی به جای پزشکان امدادررسان اعتماد می‌کنند.

 

همچنین این پیش‌بینی‌ها مدعی هستند که در سال 2015 میوه و سبزیجات کافی از ضایعات غذایی به وسیله خوشه‌چینی بدست آمده و میلیون‌ها انسان را تغذیه خواهد کرد.

 

از میان 10 پیش‌بینی Nesta، یکی از جالبترین‌ها شامل معرفی خدماتی است که به ما در ارتقای زندگی بر مبنای اطلاعاتی که روزانه از خود فاش می کنیم، کمک می‌کند.

 

دستاوردهای برتر در حوزه فناوری، حرکات اجتماعی و گرایش‌ها از نگاه موسسه Nesta به شرح زیر است:

 

1- دموکراسی، خود را آنلاین می‌کند: 2015 شاهد ایجاد حزب‌های سیاسی جدید خواهد بود که به روشهای مختلف سازمان‌دهی شده‌اند.

 

2- در سال 2015 می‌توانید پیامک‌های خود را با بوی جدید از طریق فناوری oPhone ارسال کنید.

 

3- اینترنت همه چیز نزدیکتر خواهد شد: 2015 با خود فناوری‌های شبکه جدیدی را خواهد آورد که مجموعه‌های حسگرهای کم قدرت را در سراسر منطقه مرتبط کرده و زیرساخت‌های مدنی هوشمند گسترده را ایجاد خواهد کرد.

 

4- هنر دیجیتالی شخصی‌تر و نزدیکتر خواهد شد: در سال جدید، با بهره‌برداری سازندگان تمدن از فناوری‌های دیجیتال برای ایجاد تجربه‌های در دسترس‌تر، هنر دیجیتال در زندگی روزمره تثبیت خواهد شد.

 

5- در سال 2015، فناوری تلفن همراه هوشمند به ابتکارات بزرگتر در زمینه کمکهای اولیه کمک خواهد کرد.

 

6- صنایع دستی تغییری اساسی خواهد کرد: دسترسی مشترک به ابزار ساخت دیجیتال مانند دستگاههای برش لیزری و چاپگرهای سه‌بعدی به تولید نسل جدیدی از صنعتگران دیجیتالی منجر خواهد شد.

 

7- خوشه‌چینی، طرز فکر در مورد ضایعات غذایی را تغییر خواهد داد: در سال 2015، میوه و سبزیجات کافی از ضایعات غذایی برای تغذیه میلیون‌ها انسان بدست خواهد آمد.

 

8- سال 2015 شاهد افزایش برجسته‌ای در جهان سرمایه‌گذاری اجتماعی و وام‌دهی افراد به یکدیگر خواهد بود.

 

9- برنامه‌ریزی نسل جدیدی از سازندگان دیجیتالی: از برنامه‌های تلفن همراه گرفته تا فیلمها، در سال 2015 هر جوان بریتانیایی چیزی را به صورت دیجیتال ساخته و به اشتراک می‌گذارد.

 

10- بیلبوردهای آگاهی جمعی: سال آینده شهرها میزبان بیلبوردهایی به سبک فیلم گزارش اقلیت خواهند بود که بر اساس داده‌های تلفن همراه متصل به جی‌پی‌اس فرد، به انتشار محتوای مناسب خواهد پرداخت.



تاريخ : یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

آن روزها زمزمه اسلام، آیین جدیدی که محمد(ص) در مکه آورده بود در شهر یثرب پیچیده بود و گروهی از دو قبیله بزرگ و مشهور اوس و خزرج این آیین را پذیرفته بودند و در 2 سال پی در پی پیمانی در مکه با محمد(ص) بسته بودند و در پیمان دوم او را به شهر خود دعوت کرده، وعده حمایت و پشتیبانی به او داده بودند.

اینک خبر می رسید که پیامبر اسلام (ص) که از طرف قریش در فشار بود، بنابر این دعوت، مکه را ترک گفته رهسپار یثرب شده است. یثرب حال و هوای دیگری داشت، چشم های مشتاق نومسلمانان و همه آنان که دورا دور شیفته سخنان و رفتار او شده بودند به راه مکه دوخته شده بود و در انتظار ورود او به این شهر روزشماری می کردند. این انتظار چندان طول نکشید که خبر رسید پیامبر اسلام به دهکده "قبا" در حومه یثرب - که محل سکونت چند قبیله بود - وارد شده است. رسول خدا (ص) پس از چند روز توقف در قبا همراه گروهی از بنی نجار (اقوام مادری عبدالمطلب) سوار ناقه ای شده روانه یثرب گردید.

هنگام ورود او به شهر، مردم با شور و علاقه فراوان از او استقبال کردند. سران و بزرگان قبائل، زمام ناقه پیامبر را می گرفتند و درخواست می کردند حضرت (ص) در محله آنها فرود آید. پیامبر می فرمود: راه شتر را باز کنید، او ماموریت دارد، او هر جا بخوابد، من همان جا فرود خواهم آمد (گویا رسول خدا با این تدبیر می خواست مثل داوری در باره نصب حجرالاسود، افتخار و شرف میزبانی او نصیب قبیله یا خاندان خاصی نشود و در آینده مشکلی ایجاد نشود) سرانجام شتر در محله بنی نجار در زمینی نزدیک خانه ابو ایوب انصاری (خالد بن زید خزرجی) بر زمین خوابید. در این هنگام که انبوه مردم در اطراف پیامبر (ص) گرد آمده هر کدام خواستار میزبانی حضرت (ص) بودند، ابو ایوب اثاث و لوازم سفر حضرت را به خانه اش برد و پیامبر (ص) به خانه او رفتند. بدین ترتیب افتخار میزبانی پیامبر نصیب ابوایوب گردید.

بنای مسجد

پیامبر اسلام(ص) پس از استقرار در یثرب لازم دیدند مسجدی ساخته شود تا مرکز آموزش و پرورش مسلمانان و جایگاه تجمع آنان هنگام نماز جمعه و جماعت باشد، از این جهت زمینی را که روز نخست شتر او در آنجا بر زمین خوابیده بود، و متعلق به دو یتیم بود از سرپرست آنان خریداری کرد و به کمک مسلمانان در آنجا مسجدی ساخت که مسجد النبی (ص) خوانده شد.

حجره مسکونی پیامبر (ص)

پس از تکمیل مسجد، در کنار آن (در سمت شرقی) 2 حجره جهت سکونت پیامبر (ص) و همسرانش ساخته شد: حجره ای برای سوده و حجره ای برای عایشه. پیامبر اسلام(ص) این 2 را پس از درگذشت حضرت خدیجه (س) تزویج کرده بودند. پس از آماده شدن حجره که بسیار ساده و محقر و با مصالح ابتدایی ساخته شده بود، حضرت (ص) از خانه ابوایوب به آنجا منتقل شد.
حجره پیامبر(ص) به دیوار شرقی مسجد متصل بود و دری از آن قسمت به مسجد باز می شد و از دیگری به بیرون راه داشت. پیامبر اسلام(ص) تا آخر عمر همچنان در آن حجره ها سکونت داشتند و سرانجام در حجره عایشه رحلت نمودند و (به تفصیلی که خواهیم نوشت) در همان جا به خاک سپرده شدند.

توسعه مسجد

در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک که به دستور وی مسجد النبی (ص) توسعه یافت، عمر بن عبدالعزیز حاکم مدینه در توسعه مسجد، حجره های همسران پیامبر (ص) را خراب کرده جزء مسجد قرار داد. اما اطراف حجره عائشه را که قبر مطهر حضرت (ص) در آن قرار داشت با دیواری، از فضای عموم مسجد جدا کرد.

طی ادوار بعدی توسط برخی از خلفا و سلاطین، مسجد نبوی توسعه یافت که بیشترین توسعه در زمان ما، در دوران حکومت خاندان سعودی در عربستان صورت گرفته است. در موقعیت کنونی مسجد، قبر مطهر پیامبر (ص) (و نیز ابوبکر و عمر) و همچنین حجره حضرت فاطمه (س) که ضریح قدیمی و آهنی مشبک آن را احاطه کرده در داخل مسجد و در چند متری دیوار شرقی مسجد قرار دارد.

چرا پیامبر اسلام در خانه خود به خاک سپرده شد؟

اشاره کردیم که رسول خدا(ص) در خانه خویش به خاک سپرده شدند، اما اینکه علت و انگیزه انتخاب این محل چه بوده محور اصلی این مقاله است و لازم است در این باره توضیح دهیم.
وهابیان چون سفر برای زیارت قبور صالحان و نیز ساختن بقعه و بنا بر فراز آنها و دست مالیدن و تبرک به آنها را حرام می دانند، با استناد به حدیثی که از طریق عایشه از پیامبر اسلام(ص) نقل می کنند. علت دفن حضرت (ص) در خانه مسکونی شان را از دلایل این حکم می دانند و ادعا می کنند برای آنکه قبر پیامبر (ص) مسجد قرار نگیرد و در دسترس مردم نباشد، آن حضرت (ص) وصیت کرد که در حجره مسکونی اش دفن شود. حدیث یاد شده بدین صورت است: عن عائشة رضی الله عنها قالت: قال النبی(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود اتخذوا قبور انبیائهم مساجد. قالت عائشة: لو لا ذلک لابرز قبره، خشی ان یتخذ مسجدا عائشه می گوید: پیامبر اسلام(ص) در آن بیماری که به دنبال آن از دنیا رفت، فرمود: لعنت خدا بر یهود باد! قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند. عائشه افزود: اگر این ملاحظه نبود، قبر پیامبر (ص) [توسط مسلمانان] آشکار می گردید، او ترسید قبرش را مسجد قرار دهند.

ابن تیمیه، بنیانگذار وهابیت در توضیح این حدیث می نویسد: چون پیامبر (ص)، کسانی را که قبور را مسجد قرار می دهند، لعن کردند و امت خود را از این کار برحذر داشت و نهی نمود، و از اینکه قبر او را عید قرار دهند نهی نمود، از این رو در اتاق خود دفن گردیدند تا کسی نتواند قبر او را مسجد یا عید قرار دهد ... بر خلاف دیگران که در بیابان دفن می شوند، پیامبر (ص) در خانه اش دفن گردید چون ترسید قبر او مسجد قرار گیرد. او در خانه اش به خاک سپرده شد تا قبر او را نه مسجد قرار دهند و نه عید و نه بت.

استناد ابن تیمیه به این حدیث و احادیث مشابه دیگر در زمینه نهی از مسجد قرار دادن قبرها - که از طریق اهل سنت نقل شده - مانند بسیاری دیگر از استدلال های او است که موضوع یا حکمی را مسلم می گیرد و موضوع ها و مسایل دیگر را بر آن استوار می سازد در حالی که از نظر مخالفان او، موضوع یا حکم نخست مورد قبول نیست تا مسائل متفرع بر آن نیز ثابت گردد. در اینجا اجمالا باید توجه داشت که مقصود از احادیث یاد شده، بت قرار دادن یا قبله قرار دادن قبور است زیرا یهود و نصاری چنین می کردند. اما حرمت ساختن مسجد بر فراز قبرها یا کنار آنها از احادیث استفاده نمی شود.

اما این ادعا که پیامبر اسلام(ص) برای آنکه قبرش مسجد و بت قرار نگیرد، در خانه شان دفن گردیدند، هیچ سند و مدرکی ندارد جز اظهار نگرانی عایشه در دنباله حدیث که ابن تیمیه نیز به آن استناد کرده است. یعنی جمله «لو لا ذلک لابزر قبره، خشی ان یتخذ مسجدا»: اگر این ملاحظه نبود قبر پیامبر (ص) آشکار می گردید، [پیامبر] ترسید که قبر او را مسجد قرار دهند.

این حدیث را مسلم در صحیح خود از طریق دیگر، از عایشه بدین صورت نقل کرده: قال رسول الله(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود و النصاری التخذوا قبور انبیائهم مساجد، قالت فلو لا ذلک ابرز قبره غیر انه خشی ان یتخذ مسجدا. یادآوری می شود که در این حدیث کلمه «خشی » توسط شارح صحیح بخاری به صورت فعل ماضی معلوم (خشی) و توسط شارح صحیح مسلم به صورت مجهول (خشی) اعراب گذاری و ضبط شده است. چه «خشی » را معلوم بخوانیم و چه مجهول، در هر حال این سخن، استنباط و اظهار نظر عائشه است نه سخن پیامبر. بخاری این حدیث را در صحیح خود در کتاب «جنائز» نیز نقل کرده و در آخر آن سخن عائشه بدین صورت اضافه شده است: و لو لا ذلک لابرزوا قبره غیر انی اخشی ان یتخذ مسجدا.: «اگر این ملاحظه نبود قبر او را آشکار می کردند ولی من می ترسم آن را مسجد قرار دهند.» اگر مدرک و دلیل دفن پیامبر (ص) در اتاق مسکونی آن حضرت را این حدیث قرار دهیم موضوع هیچ ارتباطی با پیامبر نخواهد داشت زیرا این عائشه است که می گوید: می ترسم قبر پیامبر (ص) را مسجد قرار دهند، نه پیامبر (ص)!

از طرف دیگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احادیثی که از طریق شیعه رسیده سازگار است و نه با احادیثی که در کتب و سنن اهل سنت نقل شده است.

علت انتخاب محل دفن پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه احادیث

ابن ماجه قضیه را چنن نقل می کند: مسلمانان در تعیین محل قبر پیامبر (ص) اختلاف نظر پیدا کردند: گروهی گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهی گفتند: با اصحابش دفن شود. ابوبکر گفت: از پیامبر شنیدم می فرمود: "هر پیامبری، هر جا که از دنیا رفت، در همان جا دفن می شود" از این رو بستر پیامبر (ص) را که در آن درگذشته بود، بلند کردند و در محل آن قبر کندند و نیمه شب چهارشنبه به خاک سپردند. "مالک" روایت می کند که پیامبر اسلام(ص) روز دوشنبه از دنیا رفتند و روز سه شنبه به خاک سپرده شدند و مردم، بدون جماعت و تک تک بر جنازه او نماز خواندند [آنگاه] گروهی گفتند: نزد منبر دفن شود. دیگران گفتند: در بقیع دفن شود، ابوبکر آمد و گفت: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در همان محلی که در آنجا فوت کرده، دفن می شود" پس در همان جا برای حضرت قبر کندند.

"احمد زینی دحلان" پس از نقل سخنان ابوبکر، اضافه می کند: حضرت علی (ع) گفت: من نیز این سخن را از پیامبر (ص) شنیدم.

"علی بن برهان الدین حلبی" در این باره چنین می نویسد: اصحاب پیامبر (ص) در تعیین محلی که پیامبر در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند: برخی گفتند: باید حمل شود و در کنار قبر ابراهیم خلیل (ع) دفن گردد. ابوبکر گفت: او در همان محلی که در آن درگذشته است دفن کنید زیرا خداوند روح او را در محل پاک قبض کرده است.

در روایتی آمده است: ابوبکر گفت: من در این باره حدیثی از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: "هر پیامبری هر جا که از دنیا رفت، در همانجا دفن می شود." در برخی روایات سخن ابوبکر با این لفظ نقل شده است: "خداوند روح هیچ پیامبر را قبض نمی کند مگر در همان محلی که باید در آنجا دفن شود."

نیز از ابوبکر نقل شده است که: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در جایی که در نظر او از همه جا محبوبتر است از دنیا می رود." در حدیث آمده است "هر پیامبری که درگذشته، در همانجا که از دنیا رفته به خاک سپرده شده است" پس بستر پیامبر را کنار زدند و بدن او را در همان محلی که در آنجا به لقای خدا شتافته بود، به خاک سپرده شد.

این معنا در کتب و احادیث شیعه نیز آمده است: مرحوم شیخ طوسی روایت می کند: هنگامی که پیامبر(ص) درگذشتند، خاندانش و کسانی که از اصحاب او حاضر بودند، در تعیین محلی که سزاوار است پیامبر(ص) در آن دفن گردد، اختلاف کردند: بعضی گفتند: در بقیع دفن شود، بعضی دیگر گفتند: در صحن مسجد دفن شود.

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خداوند، پیامبر (ص) را در پاکترین نقاط قبض روح کرده است، پس سزاوار است در همان بقعه ای که در آن درگذشته است، دفن شود. این سخن را پذیرفتند و در نتیجه، جسد پیامبر (ص) در حجره اش به خاک سپرده شد.

فضل بن حسن طبرسی نیز می نویسد: مسلمانان درباره محل دفن پیکر پیامبر (ص) به بحث و گفتگو پرداختند، در این هنگام علی (ع) گفت: "خداوند هر مکانی را که پیامبر (ص) را در آن قبض روح کرده است، همانجا را برای دفن او برگزیده است، من او را در حجره اش که در آن درگذشته است، دفن می کنم" مسلمانان این پیشنهاد را پذیرفتند. همه این اسناد و شواهد گواهی می دهد که در انتخاب محل دفن پیامبر (ص)، سخن از مسجد قرار گرفتن قبر او در میان نبوده و خود حضرت چیزی در این باره نفرموده است.



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 در آستانه سالروز رحلت پیامبرگرامی اسلام (ص) در سایت شخصی آیت الله جاودان مطلبی با عنوان «نگاهى به راهبردهاى ارزشى پیامبر گرامی اسلام(ص) در مسیر وحدت اسلامى« نگاشته شده است که متن آن در پی می آید:
 
نگاهى به راهبردهاى ارزشى پیامبر(ص) درمسیر وحدت اسلامى
 
مقدمه
 
عنوان «راهبردهاى ارزشى و اجتماعى‏» به بررسى نقش و تاثیر پیامبر اكرم(ص) در به كارگیرى عامل «وحدت اسلامى‏» به عنوان یكى از ابزارها در جامعه اسلامى آن زمان مى ‏پردازد.
 
در یك تقسیم ‏بندى كلى نقش پیامبر اكرم‏(ص)در پایه‏ گذارى وحدت امت اسلامى شامل سه مطلب بنیادین مى‏ شود: نخست تلاش در وضعیت جامعه عربى آن زمان و به كارگیرى عوامل «سیاسى‏» جهت زمینه‏ سازى‏ هاى لازم؛ سپس برنامه‏ ریزى‏ هاى «فرهنگى‏» در مسیر ترسیم دورنماى امت واحده براى مسلمانان و ایجاد فضاى رشد فكرى و ارتقاى فهم مردم نسبت‏ به مسؤولیت‏هاى خود؛ و در نهایت، به كار بستن راه‏ حل‏هایى كه پیامبر اكرم‏(ص)  از آنها به عنوان ابزار تحقق وحدت بهره مى‏ گرفت.
 
این چنین راهبردهایى را مى‏ توان تحت عنوان «دعوت ارزشى پیامبر(ص) برشمرد كه پاره‏ اى از آنها شامل «راهبردهاى ارزشى ملى و مذهبى‏»، «راهبردهاى ارزشى قومى و میهنى‏» و نیز «راهبردهاى ارزشى اجتماعى و فردى‏» خواهند بود. و اینك به هر بخش اشاره‏ اى گذرا خواهیم كرد.
 
راهبردهاى ملى و مذهبى
 
الف) ایجاد وحدت ملى و همبستگى ایمانى
 
ورود پیامبر اكرم‏(ص) به مدینه همراه با عقد قراردادهایى بین گروههاى گوناگون بود. این پیمان‏ها را مى ‏توان یكى از بارزترین شواهد به كارگیرى ره یافت وحدت اسلامى در جامعه آن زمان شمرد.
 
پیمان ‏نامه عمومى مدینه
 
یكى از مهمترین این پیمانها، اولین قراردادى بود كه بین پیامبر اكرم(ص) و طوایف و قبایل موجود یثرب بسته شد و بعضى آن را «نخستین قانون اساسى مكتوب جهان‏» دانسته اند. این تدبیر بهترین مقوله براى به وجود آوردن وحدت ملى و همبستگى دینى بود چرا كه وحدت میان قبایل درگیر، حقوق اجتماعى یهودیان و نیز مهاجران مسلمانان را تضمین مى ‏كرد و از سوى دیگر، این پیمانها مقدمات تشكیل یك وحدت سیاسى و حكومتى را فراهم مى‏ آورد.
 
به عنوان نمومه در مفاد قرارداد بین مسلمین به روشنى قید شده بود كه مسلمین امت واحده ‏اى، جداى از مردم دیگر هستند: (انهم امة واحدة من دون الناس)، و ارتباطى بین مسلمانان و كافران نیست و دورى بین مسلم و مسلم نباید باشد. اگر چه روح حاكم بر این پیمانها همانا به كارگیرى ابزار وحدت اسلامى در جهت راهبرد ارزشى پیامبر اكرم(ص)  در جامعه اسلامى است و از همین‏رو تمام موارد آن مصداق این امر قرار دارند، ولى به بعضى از آن موارد اشاره مى ‏كنیم: (۱)
 
- مسلمین در برابر ظلم و تجاوز و توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
 
- هیچ مؤمنى بدون اشاره سایر مؤمنان در جهاد فى سبیل‏ الله صلح نمى‏ كند و صلح جز براى همگان اجرا نخواهد شد.
 
- تمامى گروهها (كه به جنگ مشغول‏ اند) به ترتیب وارد جنگ خواهند شد و جنگیدن به یك گروه (دومرتبه پشت ‏سرهم) تحمیل نخواهد شد.
 
- «ذمة الله‏» نسبت‏ به همه افراد یكسان است.
 
- اگر اختلافى بین مسلمین بروز كرد، مرجع حل آن خدا و رسول خواهند بود.
 
- مسلمین، فرد مقروض و مدیونى را كه دین او سنگین است رها نخواهند ساخت، بلكه اور ا كمك مى ‏كنند.
 
و در قسمت دیگرى از این عهدنامه تاریخى كه طرف خطاب آن یهودیان مدینه بودند، امورى پیش داورى شد كه توجه به مفاد آن حاكى از انگیزه تحقق وحدت ملى توسط پیامبر اكرم (ص) است:
 
- مسلمانان و یهودیان امت واحده‏اند و مانند یك ملت در مدینه زندگى خواهند كرد و هر یك دین خود را دارند.
 
- به یهودیان هم‏ پیمان، همراهى و كمك خواهد شد و متقابلا وقتى مسلمین آنها را به مصالحه مى ‏خوانند، یهودیان باید بپذیرند.
 
- مسلمین و یهود هر دو باید بر ضد كسانى كه با این قرارداد به مخاصمه برمى ‏خیزند، مبارزه كنند.
 
- هر دو باید با یارى یكدیگر در برابر مهاجمان به یثرب بجنگند.
 
- هیچ كافرى از ناحیه دو طرف اجیر نشود مگر این كه به مصلحت هر دو گروه باشد.
 
به هر حال، باید چنین نتیجه گرفت كه كوشش براى ایجاد حساسیت مشترك دینى و ملى یكى از شاخص‏ترین راه‏ حل‏هاى پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله در جهت تحقق وحدت اسلامى شمرده مى ‏شود.
 
تثبیت وحدت ایمانى: پیامبر(ص)  بعدها نیز در مسیر تثبیت همبستگى ایمانى مسلمین مكررا بر این موضوع تاكید فرمود. در بخشى از سخنان حضرت پس از فتح مكه و در مسجدالحرام چنین نقل كرده ‏اند كه فرمود: «المسلم اخ المسلم والمسلمون هم ید واحد على من سواهم تتكافوا دمائهم یسعى بذنبهم ادناهم‏». (۲)
 
ایجاد چنین حس مشترك دینى و پیوستگى مذهبى واحد بین مؤمنان در كلام زیبایى منسوب به حضرت كاملا مشهور است كه: «المؤمنون كنفس واحدة‏».
 
ب) پیوند روح اخوت و برادرى
 
پیدایش تعلق اجتماعى: در نخستین سال ورود پیامبر اكرم(ص)به مدینه یكى از مهمترین ابتكارها و راهبردهاى مهم حضرت در به كارگیرى عامل وحدت دینى واقع مى ‏شود؛ یعنى پیوند (عقد) مؤاخات بین كلیه مسلمانان اعم از مرد و زن:
 
رسول خدا(ص)  در یك مجلس عمومى مى ‏فرماید: «تآخوا فی الله اخوین اخوین‏». (۳)
 
این پیمان برادرى همگانى تنها براساس نفى انگیزه ‏هاى قومى و قبیله ‏اى و بر محور حق و همكارى اجتماعى شكل گرفت چه این كه: «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویكم واتقوا الله لعلكم ترحمون‏». (حجرات /۱۰)
 
پیامبر اكرم‏(ص)  بین هر مهاجر و یكى از مردم مدینه عقد برادرى بست و در یك انگاره تاریخى، حضرت على را در دنیا و آخرت برادر خود خواند كه: «انه منى و انا منه‏».
 
به هر ترتیب، این تصمیم داهیانه، كارآمدترین ابزار تحقق الفت فراگیر در جامعه آن زمان بود كه نشان از همه كوشش پیامبر اكرم(ص)براى پیدایش یك تعلق اجتماعى بالنده بر محور ایمان به خدا داشت.
 
محبت الهى پایه تشكیل جامعه آرمانى
 
جامعه مطلوب پیامبر اكرم(ص)، نظامى است كه تمامى اعضاى آن بر محور دیانت توحیدى، پیوند برادرى با یكدیگر دارند و مكلف هستند آن را استوار نگه دارند تا خداوند عزیز حكیم نیز زمینه ‏هاى الفت و وحدت دلها را (به قدرت خود) پایدار سازد و بدین‏سان پایه‏ هاى تفاهم اجتماعى جامعه اسلامى محكم گردد: «وان یریدوا ان یخدعوك فان حسبك الله هو الذى ایدك بنصره وبالمؤمنین * و ألـّـف بین قلوبهم لو انفقت ما فى الارض جمیعا ما ألـّـفت بین قلوبهم و لكن الله ألـّـف بینهم انه عزیز حكیم.» (انفال /۶۲ و۶۳)
 
براساس مفاد آیات الهى اولا بدون تحقق الفت اجتماعى نمى ‏توان سخن از جامعه كرد؛ ثانیا تحقق این امر تنها به دست‏ خداست، ثالثا مؤمنان نیز قادرند شرایط و زمینه‏ هاى وحدت اجتماعى را فراهم آورند. (۴)
 
كلام راستین خداوند پیرامون مساله برادرى قبایل یثربى نیز بس گویاست؛ «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا واذكروا نعمة الله علیكم اذ كنتم اعداء فالف بین قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا» (آل عمران /۱۰۳)
 
جامعه آرمانى پیامبر اكرم(ص)كه در آن روح اخوت و برادرى موج مى ‏زند، جامعه ‏اى است كه در شدت بر كفر و رحمت ‏به ایمان، حول یك محور، وحدت مى ‏یابند، یعنى: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء على الكفار رحماء بینهم‏». (فتح /۲۹)
 
جامعه ‏اى كه مانند پیكره‏اى واحد است و تمام افراد آن در ارتباطى وحدت ‏بخش با یكدیگر پایدار مى ‏مانند و روح عشق و ایمان مذهبى در تار و پود آن جریان دارد: «مثل المؤمنین فى توادهم وتراحمهم وتعاطفهم كمثل جسد واحد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الاعضاء بالسهر والحمى‏». (۵)
 
بهره ‏ورى از ظرفیت‏هاى اجتماعى
 
در نتیجه پیامبر اكرم(ص)با طرح پیمان برادرى انصار و مهاجران، از ظرفیت‏ خاص چارچوب اجتماعى جامعه عربى (كه حمایت از هم ‏پیمانان خود بوده) در جهت اهداف تحقق امت واحده بهره برد و این موفقیت‏ بارز پیامبر(ص)  نه تنها باعث تعجب افرادى چون ابوسفیان شد، كه حتى آثار و پیامدهاى این مساوات اسلامى تا مقدم داشتن اموال و دارایى ‏ها نسبت ‏به یكدیگر پیش رفت. مورخان نقل مى ‏كنند كه در جریان برادرى مهاجر و انصار، پیمانى بسته شد كه شامل مشاركت در میراث هم بود و در همین راستا رویداد تقسیم غنایم جنگى «بنى ‏النضیر» از بهترین نمونه ‏هاست.
 
به هر حال، سراسر وقایع تاریخ اسلام گویاى شواهدى است كه نقش پیامبر اكرم (ص)  را در جلوگیرى از افتراق صفوف مسلمین و متقابلا بهره ‏برى ابزار وحدت اسلامى نشان مى ‏دهد و این دستور آشكار قرآن بود كه: «ولاتكونوا كالذین تفرقوا واختلفوا...» (آل‏ عمران /۱۰۵)تلاش پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله در ایجاد وحدت به اوج كوشش‏هاى ممكن، مى ‏رسد و چون آرمان وحدت را یكى از رسالت‏هاى الهى بعثت‏ خود مى ‏داند؛ و رنج تفرق مؤمنان بر او گران مى ‏آید و سخت مهربان و هواخواه آنان است، پس در این راه تمام توان خود را به كار مى ‏برد كه: «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمؤمنین رءوف رحیم‏». (توبه/۱۲۸) و شاید به همین دلیل است كه خود مى ‏فرماید: «ما اوذى نبى مثل ما اوذیت.» (۶)
 
راهكار سازگارى و همدلى: موضوع «اصلاح ذات البین‏» و سفارشها و موضعگیرى‏ هاى پیامبر اكرم (ص) پیرامون آن نیز، در ردیف راهكارهاى ایجاد برادرى قرار مى ‏گیرد:
 
«... وفى الخبر عن ابى ‏ایوب قال: قال رسول ‏الله(ص) : یا ابا ایوب الا ادلك على صدقة یحبها الله و رسوله قال: بلى. فقال رسول‏ الله: تصلح بین الناس اذا تفاسدوا... و فى روایه تسعى فى اصلاح ذات البین اذا تفاسدوا و تقرب بینهم اذا تباغضوا». (۷)
 
و نیز نقل شده كه درباره آیه اخوت از پیامبر اكرم(ص)  پرسش كردند، فرمود: مزد آن كس كه در برقرارى آشتى میان مردمان بكوشد؛ برابر مزد كسى است كه در راه خدا پیكار كند. (۸)
 
بدین‏ ترتیب یكى از این شیوه‏ ها را در تصمیمى كه پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله مبنى بر «اصلاح ذات البین‏» در مورد تقسیم غنایم جنگ بدر مى ‏گیرد، مشاهده مى ‏كنیم. قطعا فقدان قانون خاص تقسیم غنایم و نیز عدم آمادگى تربیتى و اخلاقى كامل مسلمانان آن دوره، عواملى بود تا در وحدت پویاى جامعه اسلامى ایجاد خلل كند. از این‏رو، پیامبر(ص) مامور به اصلاح امور و حفظ یكپارچگى ملت مى‏ شود و مؤمنان نیز موظف به رعایت همدلى و تبعیت از رسول اكرم(ص) كه: «فاتقوا الله واصلحوا ذات بینكم واطیعوالله ورسوله ان كنتم مؤمنین‏». (انفال /۱)
 
پیامبر(ص)  به گونه ‏اى اختلاف ‏زدایى مى ‏كند كه شقاقى (هر چند ناچیز) در پیكره وحدت دینى مسلمین سر برنیاورد؛ چنان كه مورخان نقل كرده ‏اند، پیامبر اسلام (ص)  حتى براى گروهى هم كه در جنگ حاضر نبودند سهمى از غنیمت قرار مى ‏داد. (۹)
 
جالب توجه است كه پیش از آغاز جنگ بدر، پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه وآله با وجود اعلام حمایت عده ‏اى از مهاجران، در انتظار اعلام رضایت انصار مبنى بر آمادگى جهاد نبرد با دشمن است؛ چون محتواى قرارداد انصار با پیامبر(ص)  درباره دفاع از حضرت در داخل شهر مدینه بود و نه همراهى در جنگ‏هاى خارج، لذا پیش از حركت ‏به دنبال راى و نظر انصار بود و پس از اطمینان از یارى آنان آماده كارزار مى ‏گردد.
 
این امر در واقع نشان از اهتمام پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله به رعایت‏ سنت‏هاى اجتماعى و ملاحظه شرایط خاص سیاسى زمان دارد. (۱۰)
 
تفوق به جاى تفرق: رویداد دیگرى كه در جریان جنگ احد شاهدیم دستورى است كه قرآن به پیامبر صلى الله علیه وآله مى ‏دهد مبنى بر عدم ملامت پاره اى مسلمانان به سبب فرار از جنگ و در برابر، بخشودن آنها و سعى در امیدوار ساختن و همكارى به گونه ‏اى كه جذب جامعه اسلامى شوند و در مسیر اصلاح و تربیت روحى قرار گیرند: «فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر...» (آل ‏عمران /۱۵۹)
 
قطعا یكى از ریشه ‏هاى اصلى چنین تصمیم پسندیده ‏اى، همخوانى با وحدت و یكپارچگى سیاسى امت اسلام بوده است تا از این طریق پیشاپیش زمینه افتراق بین گروههاى مسلمان (به علت طرد افرادى از مبارزین كه در جریان جنگ دچار خطا و تخلف شدند) و سایر اقشار جامعه، محو شود.
 
در همین جنگ است كه به نقل تاریخ؛ جوان مسلمان ایرانى پس از وارد آوردن ضربه‏ اى بر افراد سپاه دشمن مى ‏گوید: «خذها و انا الغلام الفارسى‏» (این ضربت را تحویل بگیر كه منم یك جوان ایرانى) اما پیامبر اكرم(‏ص) او را خطاب و عتاب نمود كه چرا نمى‏ گویى منم یك جوان انصارى!؟ و منظور آن است كه به این وسیله هم، آهنگ برانگیخته شدن تعصبات قومى دیگر را خاموش، و وحدت صفوف اسلام را حفظ كند و هم، ملاك افتخار و ارزش را از محور قوم و نژاد و ملیت‏به دین و مكتب و ارزشهاى توحیدى بازگرداند.
 
بدین‏سان حضرت از هر عاملى براى نگهدارى تفوق اجتماعى و جلوگیرى از تفرق استفاده مى ‏كرد و حتى در جریان تخریب مسجد ضرار!
 
حفظ وفاق ملى
 
سیاست پیامبر اكرم (ص)  درباره ویران كردن مسجد ضرار دقیقا به قصد ایجاد یك مانع مؤثر براى جلوگیرى از ظهور شكاف سیاسى در جامعه اسلامى بود تا پیاپى، وفاق ملى آسیب نبیند.
 
بر این اساس، پیامبر بزرگوار اسلام‏(ص)حتى در آخرین سفارشهاى خود به امت اسلامى نیز چنین مى‏ گوید: «ایها الناس، ان دماءكم و اموالكم علیكم حرام الى ان تلقوا ربكم، كحرمة یومكم هذا، و كحرمة شهركم هذا...» و نیز در آخر خطبه دارد كه: «... ایها الناس اسمعوا قولی و اعقلوه، اعلموا ان كل مسلم اخ للمسلم و ان المسلمین اخوة.» (۱۱)
 
۲ - راهبردهاى قومى و میهنى
 
الف) نفى نژادپرستى و قومیت‏گرایى
 
یكى دیگر از راه ‏حل‏هایى كه پیامبر مكرم اسلام(ص)در مسیر بنیانگذارى وحدت امت اسلامى به كار مى ‏گرفت، نفى نژادپرستى، قومیت‏ گرایى و تبعیض‏هاى ناروا و ناپسند بود.
 
شكستن ارزشهاى جاهلى
 
مبارزه پیامبر اكرم(‏ص)با برده ‏دارى آن زمان كه همراه افزایش تدریجى قدرت سیاسى و اجتماعى حضرت با قاطعیت روزافزونى نیز توام بود، بهترین شاهد است. این جنبش، بخشى از حركت‏هاى عدالت‏خواهى پیامبر(ص) در برابر ظلم آشكار آن دوره به شمار مى ‏آید چرا كه حضرت به دنبال تاسیس جامعه فلاح ‏پسند دینى و پایه گذارى حزب رستگاران است كه: «الا ان حزب الله هم المفلحون‏» (مجادله /۲۲) و نیك، از قرآن آموخته ایم كه فلاح و سعادت با ظلم و شقاوت قابل جمع نیست: «.. انه لایفلح الظالمون‏». (انعام /۳۵)
 
یكى از تلاشهاى پیامبر اكرم(‏ص)در دوره ابتدایى حضور ده ساله مكه مكرمه، گسستن مبانى نظام ارزشى حاكم بر جامعه جاهلى آن زمان بود. در بافت پیوندهاى عشیره‏ اى؛ بردگان و كنیزكان بدون اذن صاحبان خود، حق هیچ‏گونه تصمیم‏ گیرى مستقل و یا اظهار مشاركت اجتماعى خاص نداشتند. اجازه برده ها در پذیرش یا عدم پذیرش معتقدات دینى خویش نیز به دست‏ خود آنان نبوده است.
 
دعوت فرهنگى پیامبر اكرم(ص)به توحید، و نیز دعوت ارزشى حضرت به ایجاد تعلق دینى و حب اجتماعى توحیدى، سبب شد تا زمینه شكستن چنین تبعیض‏هاى ظالمانه ‏اى فراهم گردد، معیارهاى جاهلى روابط نسبى از بین ‏رفته و در نهایت افراد، بدون وابستگى قومى و قوم‏گرایى به دین جدید بگرایند چرا كه: «لاعصبیة فى الاسلام‏».
 
حاصل توفیق پیامبر اكرم(ص) در به كارگیرى این راه، مسلمان شدن افرادى از عشیره ‏ها و قبایل متعدد مشركین و تمرد آنان از قوانین نظام قبیله ‏اى و سپس، پیوستن به صفوف مؤمنان بود. این روش، علاوه بر تاثیرگذارى «ارزشى و اجتماعى‏» یعنى ایجاد یاس و وحشت در دل مشركان و ویران شدن اصول ارزش حاكم، زمینه ‏اى براى زایش نظام اجتماعى جدید پدید آورد.
 
ارزش مساوات توحیدى
 
بعدها پیامبر اكرم(ص) در قالب فرمان، ارشاد یا نصیحت، مسلمانها را رهنمون به آزادسازى بردگان مى ‏سازد و خود نیز چنین مى ‏كند و این فرمان «خداى‏» بود كه ایمان به خود و آخرت و پیامبران را با بخشش مال در جهت آزادى انسانهاى دیگر همسنگ مى ‏داند: «.. ولكن البر من آمن بالله والیوم الآخر والملئكة والكتاب والنبیین واتى المال على حبه ذوى القربى و... وفى الرقاب و...» (بقره /۱۷۷)
 
حضرت، افرادى مانند «زید بن حارثه‏» را فرمانده سپاه اسلام، «بلال حبشى‏» را مؤذن ویژه قرار مى ‏دهد و از «سلمان فارسى‏» ایرانى تجلیل مى ‏كند و به او مقام و منزلت والا مى ‏بخشد تا به این ترتیب هم با تبعیض‏هاى موجود به مبارزه برخیزد: «من اعتق مؤمنا اعتقه الله العزیز الجبار...» و هم بتدریج ارزش تقوا را ملاك منصب‏ها و منزلت‏هاى اجتماعى، معرفى نماید كه: «ان اكرمكم عندالله اتقیكم...» (حجرات /۱۳)
 
پیامبر اكرم(ص) آشكارا اعلام مى ‏كرد آن غلام حبشى و این سید قریشى (هر دو) در نزد من یكسان هستند و بدین‏سان آن حضرت را منادى به حق مساوات توحیدى دانسته ‏اند. چه این كه: «كلكم لآدم و آدم من تراب لیس لعربى على عجمى فضل الا بالتقوى‏». (۱۲)
 
به هر حال رعایت تساوى و عدالت توسط پیامبر اكرم(ص) كه دقیقا در برابر ظلم و تبعیض‏هاى رایج قرار داشت، از مؤثرترین راهكارهاى ایجاد وحدت اسلامى در جامعه آسیب ‏دیده آن روزگار بود.
 
در متون تاریخى و روایى مى‏ خوانیم كه حضرت تفاوتى بین برده و غیربرده نمى‏ گذاشت و خود نیز در اجراى احكام، طعم شیرین حق مساوات و عدالت را به دیگران مى ‏چشانید؛ كه حتى در جمع مسلمانان، جایگاه پیامبر خدا(ص) ناپیدا بود و هر زمانى در مجلس مى ‏نشست افراد ناشناس بسادگى نمى ‏توانستند حضور رسول ‏الله‏(ص) را نزد مردم بیابند. اوج درخشش این مساوات‏ طلبى حتى در چشمان مبارك رسول رحمت نیز نمایان بود كه: «كان رسول‏ الله یقسم لحظاته بین اصحابه، ینظر الى ذا و ینظر الى ذا بالسویة‏». (۱۳)
 
البته شكى نیست كه همه این آداب الهى در جلب حمایت توده مردم بسیار مؤثر بوده است. حضرت در یك تمثیل گویا مى ‏فرماید: «ان الناس من عهد آدم الى یومنا هذا مثل اسنان المشط لا فضل للعربى على العجمى ولا  للاحمر على الاسود الا بالتقوى.» (۱۴)
 
این سیره با درایتى خاص و تدبیرى موشكافانه در دوران حكومت پیامبر اكرم(ص) نیز دنبال مى ‏شود تا همواره نقش خود را به عنوان یكى از ابزارهاى ارزشى وحدت‏ ساز ایفا كند. پیامبر صلى الله علیه وآله درصدد است تا همه پایه ‏هاى نابرابرى ‏هاى جاهلى را از میان بردارد و بازگشت ‏به عهد جاهلیت و پسند احكام غیرالهى را ناممكن سازد كه: «افحكم الجاهلیة یبغون...» (مائده/۵۰)
 
رسول الله(ص) خود، آغازگر این حركت‏ بزرگ اجتماعى - ارزشى است و از هر رخدادى در جهت القا و تثبیت روح مساوات و عدالت انسانى در جامعه نوپاى آن زمان بهره مى ‏برد. در جایى به زیبایى تمام مى ‏فرماید: «ان الله یكره من عبده ان یراه ممیزا بین اصحابه‏». (۱۵)
 
بدین ‏ترتیب مى ‏توان نتیجه گرفت:
 
نفى قومیت‏ گرایى و هر نوع تعصب ناپسند جاهلى، همیشه مدنظر پیامبر گرامى اسلام ‏صلى الله علیه وآله بوده است و هشدارهاى حضرت نیز به كسانى كه حسب و نسب را ملاك افتخارات و ارزشها مى ‏دانستند، در تاریخ اسلام ثبت ‏شده است:
 
«سلمان فارسى در مسجد پیامبر(ص) نشسته بود. عده ‏اى از بزرگان اصحاب نیز حاضر بودند و سخن از اصل و نسب به میان آمد هر كسى درباره اصل و نسب خود چیزى مى‏ گفت تا این كه از سلمان سؤال كردند... او گفت: انا سلمان بن عبدالله، كنت ضالا فهدانى الله عزوجل بمحمد، كنت عائلا فاغنانى الله بمحمد وكنت مملوكا فاعتقنى الله بمحمد. سپس پیامبر(ص) وارد شدند و سلمان گزارش جریان را به حضرت رساند. رسول اكرم ‏صلى الله علیه وآله به آن جماعت كه همه از قریش بودند فرمود: یا معشر قریش ان حسب الرجل دینه و مروئته خلقه و اصله عقله. (۱۶)
 
همچنین در روایت دیگرى، افتخار و فخرفروشى بر محور تعصبات قومى را از آتش جهنم مى ‏شمارد: «لید عن رجال فخرهم باقوام انما هم فحم من فحم جهنم...» (۱۷)
 
در همین ردیف باید بر زندگى بسیار ساده پیامبر عزیز(ص) اشاره كرد كه به نقل امیرالمؤمنین ‏علیه ‏السلام حتى اجازه نصب پرده ‏اى با نقش و نگار معمولى را بر در خانه خود نمى ‏دهد. این امر، بهترین شاهد و عالى ‏ترین زمینه براى جذب انسانهاى محرومیت كشیده آن زمان و عامل تحقق وحدت دینى بود. به نقل صحابه آن حضرت: «كان رسول ‏الله(ص) خفیف المؤونة‏».
 
زیباترین تعبیر پیرامون نقش ارزشى پیامبران همان است كه در نهج ‏البلاغه مى ‏خوانیم: «مع قناعة تملأ القلوب والعیون غنى و خصاصة تملأ الابصار و الاسماع اذى‏». (۱۸)
 
حمایت از محرومین: در جهت نفى تعصبات قومى، خط مشى حمایت از محرومین و بیچارگان نیز قرار دارد. این گروه كه عمدتا بردگانى از مردان و زنان‏ اند طبق قوانین حاكم، زیر پوشش حمایتى هیچ قوم و قبیله ‏اى نبودند و لذا از كلیه حقوق اجتماعى و سیاسى محروم مى ‏شدند و به دلیل ساخت ‏سیاسى خاص دوران جاهلى و نیز ناتوانى‏ هاى گوناگون این افراد، امكان پى‏ ریزى جامعه ‏اى مستقل را هم نداشتند.
 
در چنین شرایطى، مخالفت پیامبر اكرم(ص)با تبعیض‏ها و قوم‏گرایى ‏ها و از سوى دیگر، حمایت از محرومان، سبب جذب این گروه به اسلام و پیامبر صلى الله علیه وآله مى ‏شد و بدین‏ ترتیب گروه كثیرى بر محور رسول خدا(ص) وحدت اجتماعى و سیاسى پدید مى ‏آوردند. در واقع، محتواى فكرى دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا و كرامت انسانى و نیز مقتضاى عملكرد او، نقش یك ابزار پویا براى ایجاد وحدت اسلامى نوین را ایفا كرد.
 
این اعلام حمایت و جانب دارى كه بتدریج دامنه پوشش آن نیز گسترده مى ‏شد، توانست نیروهاى خسته و گریزان، ستم‏دیده و درگیر تردیدهاى فكرى را به مركزى واحد هدایت كند و پایه ‏هاى وحدت دینى را استوار سازد.
 
ب) نقش بیت ‏الله
 
با نظرى به رویدادهاى تاریخ اسلام بعضى راه ‏حل‏هاى دیگر نیز به چشم مى ‏آید كه در آنها به نحوى از ظرفیت و مقتضیات موجود جامعه آن زمان در جهت تحقق وحدت اسلامى بهره ‏بردارى شده است.
 
در این‏ باره تاثیر كعبه مكرمه و كیفیت استفاده پیامبر اكرم(ص) از آن به عنوان یكى از ابزارهاى ارزشى وحدت‏ ساز شایان توجه است چه این كه: «ان اول بیت وضع للناس للذى ببكة مباركا وهدى للعالمین‏». (آل‏عمران /۹۶)
 
پیامبر(ص)از موقعیت مكانى مكه و فرصت زمانى ایام حج در مقطعى كه تمام مردم جزیرة‏العرب به آن جا مى ‏آمدند بهره مى ‏برد تا دعوت توحیدى خود را به مهتران و بزرگان قبایل ارائه دهد. در متون تاریخى نام قبیله‏ هاى «بنى ‏حنیفه‏»، «كنده‏»، «بنى ‏صعصعه‏»، «كلب‏» و دیگران را در فراخوان حضرت مى ‏بینیم و حتى گرایش مردم یثرب به اسلام هم از طریق همین تدبیر در استفاده از موقعیت‏ خانه خدا و موسم حج‏ بوده است: «جعل الله الكعبة البیت الحرام قیاما للناس‏». (مائده /۹۷)
 
میزان كارآمدى این عامل در تمایل و كشش توده‏ ها به سوى پیامبر(ص) به قدرى بود كه كفار و مشركان را كاملا در موضع انفعالى قرار مى ‏داد. آن گونه كه پیش از آغاز مراسم براى جلوگیرى از شعاع نفوذ پیام نبى‏(ص) به مشورت مى ‏پرداختند تا مناسب‏ ترین شیوه‏ هاى تبلیغى و روانى را براى تغییر اذهان مخاطبان و مردم به كار گیرند. شعارهاى روانى - سیاسى آنها این بود: «وقالوا یا ایها الذى نزل علیه الذكر انك لمجنون‏». (حجر/۶)
 
و مهم این است كه در تبلیغاتشان، روح تعصب‏هاى نژادى و قومى موج مى‏ زد: «ویقولون ائنا لتاركوا آلهتنا لشاعر مجنون‏». (صافات /۳۶)
 
۳ - راهبردهاى اجتماعى و فردى
 
الف) حمیت عربى و حس مشترك
 
بهره ‏بردارى پیامبر اكرم‏(ص) از اخلاق و خصوصیات روحى عرب جاهلى در جهت اهداف توحیدى و بویژه تحقق وحدت اسلامى، یكى دیگر از راهبردهاى ارزشى به شمار مى ‏آید.
 
ظرفیت‏هاى روحى جامعه آن زمان در تمامى شرایط اجتماعى خاص خود تنیده شده بود و پیوندى مستحكم با پیشینه تاریخى ‏اش داشت؛ سعى پیامبر(ص) این بود كه قابلیت‏ها را به سمت مطلوبیت‏ هاى مورد نظر هدایت كند و به نوعى، آمیزه‏ هاى اخلاقى نوینى به وجود آورد. بدین‏سان پیامبر عزیز(ص) از این امكانات اخلاقى و روحى براى پدیدآورى یك همگرایى دینى و استحكام علایق مشترك اعراب در جهت آرمانهاى امت واحده استفاده مى‏ كند.
 
روحیه تعصب و حمیت عربى، تعهد و وفاى به عهد و پیمان، شجاعت و دلاورى یا میهمان‏ نوازى، نمایانگر شاخصه‏ هاى اجتماعى اعراب جاهلى شده است: «اذ جعل الذین كفروا فى قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة...» (فتح /۲۶)
 
و در همین حركت پیامبر اكرم(ص) اصلاح و بهسازى ارزشهاى حاكم در چارچوب نظام ارزشى اسلام را یكى از كلیدهاى رویكرد اتحاد اسلامى مى ‏داند. به این صورت كه تعصب به قوم و قبیله، حفظ و بزرگداشت منزلت عشیره و رؤسا و بزرگان آن و نیز واكنش در حمایت از افراد طایفه (كه معمولا به نحو صریح یا ضمنى توام با گونه ‏اى تعهد و پیمان بود) بارها و بارها در تاریخ اسلام سبب حمایت از حضرت در مواضع مختلف و اصولا، زمینه تشكیل اولین وحدت سیاسى و علنى اسلام تلقى مى ‏گردد. پیامبر(ص)خود مى ‏فرمود: «ما نالت منى قریش شیئا اكرهه حتى مات ابوطالب.» (۱۹)
 
به هر حال، چنین بیعت‏هایى نه تنها در محدوده داخلى كه بیشتر در تعهد قبایل نسبت ‏به یكدیگر نیز كاربرد داشت و طبق رسوم جاهلى تا زمان اعلام انصراف هم ‏پیمان یا هم ‏پیمانان به قوت خود باقى مى‏ مانده است. و پیامبرصلى الله علیه وآله نیز از همین طریق دیگران را دعوت به اسلام مى ‏كرد و در طول تاریخ مكرر بین حضرت و افراد یا گروهى از یاران، پیمانهاى گوناگونى منعقد مى ‏گردید كه تكرار آن حاصلى جز فراگیرى دامنه وحدت اسلامى نداشت. شبیه آنچه در «عقبه اولى‏»، «عقبه ثانیه‏»، «بیعت در غزوه بدر»، «بیعت رضوان‏» و غیر آنها روى داد.
 
شجاعت و دلیرى اعراب كه ریشه در وضعیت‏ خاص آن جامعه و نیز مسایل جغرافیایى و طبیعى داشت، هیچ‏گاه به صورت مطلق از ناحیه پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله مطرود و مذموم دانسته نشد بلكه این روحیه ‏خاص نیز در مسیر اصلاح و امور پسندیده و صحیح قرار گرفت. و بدون تردید این امر در گسترش حاكمیت ‏سیاسى اسلام كه فقط در طى ده سال، بیش از هشتاد غزوه و سریه را در پرونده خود جاى داده، تاثیر بسزایى داشته است.
 
حضرت، در جنگهاى بسیارى ضمن تجلیل و تمجید از روحیه شجاعت و سلحشورى سربازان اسلام، ارزشمندى آن را در محدوده عبادت و تقواى الهى مورد سنجش و مقایسه قرار مى ‏داد و بدین‏سان شیوه تعدیل و تصحیح ویژگى ‏هاى اخلاقى اعراب را برمى ‏گزید مانند: «ضربة علىّ یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین‏» از سوى دیگر، پیامبر صلى الله علیه وآله در تقویت و اصلاح روحیه مهمان ‏نوازى اعراب نیز مى ‏كوشد كه این نیز سبب جذب فزونتر افراد به قلمرو مسلمانان است.
 
پیامبر اكرم ‏(ص)  مسلمین را امر به سخاوت و بخشش اموال و انفاق دارایى ‏هاى خود مى ‏كرد بر مبناى: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون...»(آل‏ عمران /۹۲) و خود مى‏ فرمود: «فأحسنوا صحبة السلام بالسخاء...» نیز در دوره اولیه تكوّن جامعه اسلامى از انصار مى ‏خواست مهاجران را مورد حمایت قرار دهند و مسلمانان مدنى هم با توجه به همان روحیه خاص اجتماعى، (كه اكنون صبغه دینى هم پیدا كرده بود) چنین كردند تا آن جا كه براى اسكان مهاجران در خانه ‏هاى خود به قرعه ‏كشى روى آوردند: «والذین تبوءو الدار والایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم ولایجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا ویؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصة ومن یوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون‏». (حشر /۹)
 
بدین‏ ترتیب بهره ‏برى پیامبر اكرم(ص)  از این ظرفیت روحى كه با صحه گذاشتن و تعدیل دینى همراه بود، سبب شد تا وحدت اسلامى، هر روز با اقتدار بیشترى همراه باشد و به مرور زمانى، تسرى یابد. البته نزد اسلام، اصل تعدد در ملیت و اقوام نفى نمى ‏شود اما ستیزه‏ جویى و ایجاد تشتت در وحدت سیاسى و وفاق عمومى جامعه اسلامى نیز مورد قبول نیست. چه این كه: «انا خلقناكم من ذكر وانثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا...» (حجرات /۱۳) بدین ‏ترتیب چنانچه تعصب در مسیر پایبندى بر غیر حق و تهى شدن از ارزشهاى دینى و انسانى و تنها به صرف تكیه بر قومیت و ملى‏ گرایى باشد، مورد پذیرش دین و پیامبر اسلام(ص) نیست: «لیس منا من دعى الى عصبیة‏». (۲۰)
 
ب) آداب اخلاقى
 
پیامبر گرامى اسلام (ص) یكى از اهداف عالى رسالت‏ خود را اتمام اخلاق نیك و تكمیل فضایل الهى و اخلاقى انسان مى ‏داند كه: «انى بعثت لاتمم مكارم الاخلاق‏» (۲۱) و بر این بنیان یكى از موارد دیگرى كه مى ‏توان در زیرمجموعه راهبردهاى ارزشى پیامبر(ص) در جهت ایجاد زمینه وحدت اسلامى یاد كرد، نحوه رفتار فردى و آداب خاصى است كه از آن حضرت در متون تاریخى آورده ‏اند چه این كه: «وانك لعلى خلق عظیم‏». (قلم /۴)
 
برخوردهاى پرجاذبه
 
اخلاق نرم و خوى پر جاذبه رسول حق همواره یكى از مهمترین ابزارهاى ارزشى وحدت دینى و فرونشاندن اختلاف‏ها و نزاعها و جذب انسانهاى پاك‏سرشت ‏بوده است: «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك...» (آل‏عمران/۱۵۹)
 
رویدادهاى تكان ‏دهنده تاریخ اسلام آن چنان آشكار و گویاست كه هیچ نیازى به ترجمان تحلیلى ندارند چه این كه: «الم نشرح لك صدرك‏» (شرح /۱) یكى از هزاران: فردى به نام «غورث بن الحارث‏» در برابر پیامبر صلى الله علیه وآله شمشیر در دست گرفت و گفت: «من ینجیك منى‏»، رسول خدا(ص) مى ‏فرماید: «الله‏». لرزه بر اندام او افتاد و شمشیر از دست‏ بینداخت. سپس، پیامبر او را آزاد كرد. همین شخص هر جا مى‏ رود مى‏ گوید: «جئتكم من عند خیر الناس‏». (۲۲)
 
و به واقع عنوان: «اطهر المطهرین شیمة و اجود المستمطرین دیمة...» (۲۳) تنها بر او زیبنده بود. این سلوك و اخلاق نیكوى الهى است كه او را اسوه حسنه و نمونه برتر انسان كامل مى ‏دانند تا آن جا كه محبت معجزه ‏آساى او سبب مى ‏شد مخالفان سرسختش به صف دوستان مؤمن سوق یابند (۲۴) و این آداب الهى، محور جمع و وحدت دلها قرار گیرد. دعوت فطرى پیامبر(ص) جان تشنه هر حق‏ خواهى را مجذوب او مى ‏ساخت و این، نیكوترین ابزار براى دمیدن روح وحدت دینى بود
 
پیوندهاى خانوادگى
 
در ردیف آداب ویژه پیامبر مى ‏توان به فلسفه پیوندهاى خانوادگى حضرت اشاره‏اى كوتاه كرد. بدون تردید با توجه به جایگاه خاص نظام قبیله‏اى در جامعه آن روز، یكى از آثار اجتماعى این امر ایجاد الفت، پیوند بین قبایل، و وحدت لایه ‏هاى اجتماعى بوده است. این نوع پیوندهاى قبیله ‏اى (به نوعى) بدیل حلف‏هاى قانونى و رسمى شناخته مى ‏شود و پیش از اسلام نیز ازدواج‏هاى متقابل، دشمنى ‏ها را به دوستى تبدیل مى‏ ساخت. به عنوان نمونه ازدواج پیامبر اكرم‏(ص) با «جویریه دختر حارث‏» از طایفه بنى ‏مصطلق بود كه مسلمانان، به سبب این خویشاوندى، بقیه اقوام او را آزاد كردند و در نهایت تمام طایفه او به اسلام پیوستند و یا ازدواج حضرت با «صفیه دختر حى بن اخطب یهودى‏»، سردار بنى‏ قریظه كه پس از اسارت، همسرى پیامبر خدا را در برابر آزادى و الحاق به خانواده خود برمى ‏گزیند و در آخر، به همراه گروهى از اقوام، اسلام مى ‏آورند.
 
۴ - امت اسلامى و وحدت دینى
 
این بحث را با نظرى به رسالت امت اسلامى در تداوم رحمت نبوى تا تحقق وحدت اسلامى، به پایان مى ‏بریم:
 
«وحدت‏»، جوهره قوام، پایدارى و حیات هستى است و پیامبران، مامور و سرپرست احیاى رحمت مطلقه الهى در دنیاى انسانى
 
و محمد خاتم (ص)، پیامبر وحدت و رسول رحمت: «وجعلنى رسول الرحمة و رسول الملاحم‏». (۲۵)
 
رحمت واسعه الهى، با او جریان یافته: «واطیعوا الله والرسول لعلكم ترحمون‏» (آل ‏عمران/۱۳۲) و امت ‏بشرى حول خاتمیت او گرد مى ‏آیند: «ما كان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله وخاتم النبیین‏» (احزاب /۴۰) و با این همه، چشمه جوشان رحمت الهى است كه: «فبما رحمة من الله لنت لهم...» (آل‏ عمران /۱۵۹)
 
نداى وحدت او، صداى وحدت‏ طلبى تمامى انبیاى الهى است و این آهنگ شیرین در حلقوم مبارك او به كمال نهایى خود مى ‏رسد
 
او آخرین پیامبران از سلسله منادیان رحمت و وحدت الهى است؛ «تقدم در غایت و تاخر در نوبت دارد یعنى: «لولاك لما خلقت الافلاك‏».
 
و از این‏رو، به تمام شاخ و برگ‏هاى این شجره طیبه؛ رنگ، عطر، و میوه حیات ابدى مى ‏بخشد و با خاتمیت او، درخت نبوت الهى معنا مى ‏یابد كه: «ما من نبى آدم و من سواه الا تحت لوائى‏» (۲۶)
 
و از این پس، امت محمدى او؛ «امة مرحومة‏» و «امة آخرون السابقون‏»، و نیز، آخرین نخبگانى ‏اند كه پذیراى حضور اویند؛
 
و بى ‏شك امت محمد(ص) رسالت گسترش دعوت او را تا توسعه امت واحده الهى در پهنه ارض به دوش دارند چرا كه: «كنتم خیر امة اخرجت للناس...» (آل‏ عمران /۱۱۰) و همانانند كه برگزیدگان خدایند و غیر آنان، زیانكاران: «ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرین‏» (آل‏عمران /۸۵)
 
به آرزوى روزى كه وحدت اسلامى، راهى براى پیوند جوامع اسلامى، به امت واحده الهى گردد و دعوت «امت‏» با دعوت «خداى‏»، همسان كه: «والله یدعوا الى دارالسلام ویهدى من یشاء الى صراط مستقیم‏». (یونس /۲۵) آن افق روشن و درخشان كه پیامبر وحدت براى امت عزیز اسلام به زیبایى تمام ترسیم نمود و شایسته: «فطوبى لك یا محمد و لامتك‏». (۲۷)
 
طریقى كه وحدت امت را زمینه احیاى امت واحده مى ‏دانست چرا كه احیاء امت واحده را با جوهره اقامه دین (تقوا و عبودیت الهى) همردیف شمرده: «... ان هذه امتكم امة واحدة وانا ربكم فاعبدون‏» (انبیاء /۹۲) و از سویى، اقامه دین حق (در سلسله انبیاء) را نیز به وحدت مى ‏پیوندد: «شرع لكم من الدین ما وصى به نوحا والذى اوحینا الیك ما وصینا به ابراهیم و موسى و عیسى ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه...» (شورى /۱۳)
 
و بدون تردید استجابت و پذیرش نداى «پیامبر وحدت‏» به وحدت دینى، قبول و احیاى حیات ابدى انسانى و الهى امت اوست كه: «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول اذا دعاكم لما یحییكم‏» (انفال /۲۴) و این دستور قطعى الهى است كه: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول ولاتبطلوا اعمالكم‏» (محمد /۳۳) دستورى كه تخلف از آن، تباهى و سیاهى آشكارا، به دنبال دارد: «ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبینا». (احزاب /۳۶)
 
و به این ترتیب؛ امت واحده، راهى است تا تفوق تمام: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین كله وكفى بالله شهیدا.» (فتح /۲۶) و سپس تسرى این حقیقت نهفته الوهى به همه وجدان‏هاى خفته كه: «محمد رسول الله‏» (فتح /۲۹)
 
و در نهایت از حال تا آینده امت واحده فرایندى است‏ به میزان یك اراده جمعى یك تمایل معمولى و نیز صبرى استوار و پایدار: «یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر والصلوة ان الله مع الصابرین‏» (بقره /۱۵۳) و آن گاه پیامد آب حیات وعده الهى: «فاصبر ان وعد الله حق‏» (روم/۶۰)
 
این ره یافتى است كه به جاى مقصد، مسیر، و مایه‏ هاى درونى، بیشتر نیازمند همگرایى اراده و تمایلات وحدت‏ طلبانه مسلمانان جهان حول محور جمع و نظام بخشیدن به آن است.
 
و آینده روشن، از آن مؤمنان مجاهدى است كه نور وحدت مى ‏نشانند و كمال آن مى ‏افشانند چه این‏كه: «یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم ویابى الله الا ان یتم نوره ولو كره الكافرون‏» (توبه/۳۲) و آنگاه خشنود از سپاس الهى: «و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظیم‏». (توبه/۷۲)
 
نتیجه‏ گیرى
 
وحدت امت همواره یكى از آرمانهاى دینى پیامبران توحیدى قلمداد مى ‏شده و بر این بنیان، یكى از محورهاى مهم دعوت پیامبر اكرم‏(ص)نیز پى ‏ریزى شاكله ‏هاى پیدایش آن بوده است.
 
تحلیل رویدادهاى تاریخ اسلام گویاى آن است كه در جهت تلاشهاى «سیاسى‏» و «فرهنگى‏» حضرت براى تحقق این هدف، «راهبردهاى ارزشى‏» نیز كارآیى خاص داشته ‏اند تا آن جا كه با شناخت دقیق ظرفیت‏هاى اجتماعى حاكم بر جامعه، ابزارهایى برگزیده شده تا زمینه پذیرش و گرایش همگانى را به سوى ایجاد وحدت امت متمایل گرداند.
 
طرح پیمان‏ نامه ملى مدینه بهترین راه براى ایجاد یك وحدت عمومى و القاى روحیه همبستگى دینى بود و در همین راستا پیمان ویژه مسلمین، راهكارى مذهبى براى پیوند روح برادرى به حساب مى‏ آمد. استفاده از راهبردهاى ملى و مذهبى تنها مى ‏توانست پایه ‏هاى استوارى اجتماعى جامعه را نمایان سازد؛ اما، در این میان مبارزه با نژادپرستى و قوم‏گرایى و یا به كارگیرى عاقلانه موقعیت‏ها و مكانهاى تجمع عمومى نیز، از جمله راهكارهاى قومى و میهنى لازم جهت دستیابى به وحدت ‏طلبى شمرده مى ‏شد و با این همه، بهره‏ گیرى پیامبر(ص) از ظرفیت‏هاى اخلاق اجتماعى و نیز توان اخلاق فردى، امرى قابل توجه است.
 
بدین ‏ترتیب، یكى از ضرورى ‏ترین راههاى پى‏ ریزى وحدت دینى در امت‏ بزرگ اسلامى، هماهنگى اراده‏ها و تمایلات ارزشى جوامع بر بنیاد همانند سازى ابزارهاى سه‏ گانه فوق است؛ یعنى: «راهبردهاى ملى و مذهبى‏»، «قومى و میهنى‏» و نیز «اجتماعى و فردى‏».
 
.......................................
 
پى ‏نوشت‏ها و مآخذ
 
۱- حمیدالله، محمد: اولین قانون اساسى مكتوب در جهان، ترجمه غلامرضا سعیدى، تهران، انتشارات بعثت، ۱۳۶۵، ص ۵۵-۶۴.
 
۲- علامه هندى، علاءالدین، كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرسالة، ۱۹۸۵م، ج ۱، ص‏۱۴۹.
 
۳- آیتى، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ص‏۲۳۵.
 
۴- تفصیل این سخن را در جاى خود باید دنبال كرد؛ نگاه كنید: حسینى، سید حسین: «علوم انسانى اسلامى، مبناى تحقق وحدت فرهنگى‏»، نامه فرهنگ، بهار۱۳۷۷، شماره‏۲۹ و نیز: جزوه درسى «عرفان دینى‏» از همین قلم.
 
۵- روایت پیامبرصلى الله علیه وآله در كنزالعمال، جلد ۱، ص‏۱۴۹.
 
۶- علامه مجلسى، محمدتقى، بحارالانوار، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۴۰۳ ق، جلد۳۹، ص‏۵۶.
 
۷- المیبدى، ابوالفضل رشیدالدین، كشف‏الاسرار و عدة‏الابرار، به اهتمام على‏ اصغر حكمت، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۱، جلد۹، ص ۲۷۱-۲۶۷.
 
۸- حاج سید جوادى و دیگران، دایرة‏المعارف تشیع، تهران، سازمان دایرة‏المعارف تشیع، ۱۳۶۶، جلد ۱، ص‏۲۴۳.
 
۹- تاریخ پیامبر اسلام، ص‏۲۷۲.
 
۱۰- بهشتى، سید محمد، محیط پیدایش اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۷، ص‏۱۴۷.
 
۱۱- ابن ‏هشام، ابومحمد عبدالملك: السیرة النبویه، قم، انتشارات ایران، ۱۳۶۳، جلد ۴، ص‏۲۵۰.
 
۱۲- یعقوبى، احمدبن ابى یعقوب: تاریخ یعقوبى، لیدن، ۱۸۸۳م، جلد ۲، ص‏۱۱۰.
 
۱۳- كلینى رازى، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق: الاصول من الكافى، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۳، جلد ۸، ص‏۲۶۸.
 
۱۴- بحارالانوار، جلد۲۲، ص‏۳۴۸.
 
۱۵- مطهرى، مرتضى، سیره نبوى، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۷، به نقل از «هدیه الاحباب‏» داستان روایت را آورده است.
 
۱۶- مطهرى، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۲، ص‏۷۵ و۷۶.
 
۱۷- سنن ابى ‏داوود، جلد ۲، ص‏۶۲۴ به نقل منبع پیشین، ص‏۷۴.
 
۱۸- نهج ‏البلاغه، ترجمه دكتر سید جعفر شهیدى، تهران، انتشارات سهامى عامل، ۱۳۷۱، خطبه ۱۹۲، ص‏۲۱۵.
 
۱۹- تاریخ پیامبر اسلام، ص‏۱۶۸.
 
۲۰- بحارالانوار، جلد۷۳، ص‏۲۸۳.
 
۲۱- همان، جلد۱۶، ص‏۲۱۰.
 
۲۲- البخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخارى، چهار جلدى، بیروت، دارالمعرفة للطباعة والنشر، بى‏تا، جلد ۲، ص‏۵۳۹.
 
۲۳- نهج‏البلاغه، خطبه ۱۰۵.
 
۲۴- پاره‏ اى مورخان داستانى از كافرى خشن و معاند نقل مى ‏كنند كه به خانه پیامبرصلى الله علیه وآله به مهمانى رفت و در نهایت‏ با ایمان خارج شد. این جریان نمونه جالبى از همین تاثیر اخلاقى و الهى خاص پیامبر رحمت است. نگاه كنید: زرین‏ كوب، عبدالحسین، بحر در كوزه، تهران، علمى، ۱۳۶۷، ص‏۱۰۴ و ۱۰۵.
 
۲۵- شیخ صدوق، ابوجعفر، معانى‏ الاخبار، تصحیح على ‏اكبر غفارى، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۳۹۹ ق، ص‏۵۱.
 
۲۶- بحر در كوزه، ص‏۱۱۵.
 
۲۷- معانى ‏الاخبار، ص‏۵۱.


تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 28 صفر روزی است که شیعیان همه داغدار رحلت بنیانگذار دین اسلام هستند و همچنین باید سوگ شهادت کریم اهل بیت (ع) را نیز به شانه بکشند. شاید همه ما دوست داشته باشیم که این روز را در مدینه باشیم و به زیارت امام حسن (ع) در قبرستان بقیع برویم اما ممکن است این سعادت نسیب شما نشده باشد پس برای شما یک زیارت مجازی را آماده کرده ایم که در این شب حال و هوای مدینه ای داشته باشید. 


 

دانلود برنامه زیارت مجازی از قبرستان بقیع

شما کاربران می توانید احساسات خود را با دیدن این تصاویر در بخش نظرات قرار دهید

نحوه ی استفاده از تصویر:

۱. ابتدا تصویر را دانلود کنید.

۲. پس از اجرای تصویر، ماوس را حرکت دهید تا به تمامی نقاط تصویر دسترسی داشته باشید..

۳. جهت دریافت راهنمایی بیشتر زمانیکه تصویر در حال اجراست؛ از کلید F5 صفحه کلید استفاده کنید..

۴. برای خروج از کلید ESC صفحه کلید استفاده کنید.



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

 امام حسن (ع) در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجرت در مدینه متولد شد. ایشان اولین نوزاد خانواده علی و فاطمه (علیهما السلام) بود. وقتی آن نوزاد گرامی را به پیامبر (ص) دادند، حضرت او را بوسید و زبان خویش را در دهان او گذارد و امام مجتبی زبان پیامبر را مکید، سپس پیامبر در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت، آنگاه به علی فرمود: «نامش را چه گذاشته‌اید»؟علی (ع) عرض کرد: ای رسول خدا، من در نامگذاری او از شما سبقت نمی گیرم، پیامبر نیز فرمود:«من هم از خدا سبقت نمی‌گیرم».
 
پس جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند و خودش تبریک گفت و عرض کرد: همانا علی (ع) نسبت به شما همانند هارون است به موسی، نام این نوزاد را همنام پسر هارون یعنی شَبَر که در عربی به معنای «حَسَن» است، بگذار! به این ترتیب پیامبر اکرم (ص) نام ایشان را حَسَن (نیکو) نهاد که در جاهلیت سابقه نداشت.
 
لقب های او سبط، سید، زکی، مجتبی است که از همه معروفتر «مجتبی » است. پیامبر اکرم به حسن و برادرش حسین(ع) علاقه خاصی داشت و بارها می فرمود که حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن علی(ع) به سایر فرزندان خود می فرمود: "شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند".
  
امام حسن(ع) ختم کننده فتنه جنگ جمل
 
امام حسن (ع)، به شهادت تاریخ، فردی بسیار شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود. امام مجتبی (ع) در جنگ جمل، در رکاب پدر خود امیرمؤمنان علی (ع) در خط مقدم جبهه می جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی (ع) سبقت می گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی می کرد.
  
در واقعه جنگ جمل، با همه تلاش و کوششی که امیرالمؤمنین(ع) انجام داد تا شاید پیمان شکنان بصره دست از ماجراجویی برداشته و به راه حق بازگردند، توفیقی در این راه حاصل نشد و شیطان بر آنها چیره گشت و آنها را از یاد حق بیرون برد، و بالاخره پس از اینکه جمعی از مردم بی گناه بصره را کشتند، امیرالمؤمنین(ع) به جنگ ایشان آمد و پس از گفتگوها و اتمام حجت، جنگ آغاز شد و به فاصله کمی پیمان شکنان شکست خورده و طلحه و زبیر کشته شدند.
 
در میانه جنگ مردمانی که اطراف شتر عایشه را گرفته بودند، به سختی از هودج او دفاع می کردند، و هر دسته که کشته می شد دسته دیگر جای آنها را گرفته و سرسختانه مقاومت می کرد. علی(ع) که متوجه شد تا آن شتر سر پاست، این نادانان و فریب خوردگان از مقاومت خویش دست برنمی دارند و آشوب و فتنه خاموش نمی شود، در صدد بر آمد تا هر چه زودتر آن شتر را از پای درآورد.
 
امیرالمؤمنین(ع) در روز جمل پسرش «محمد حنفیه» را طلبید و نیزه خود را به او داده، فرمود: " شتر عایشه را هدف این نیزه قرار ده و آن را از پای درآور." محمد نیزه مخصوص پدر را گرفته و حمله کرد، ولی بنو ضبه(که اطراف شتر عایشه بودند و بسختی از آن حمایت می کردند) مانع پیشرفت او شده و او را از رسیدن به شتر بازداشتند، و محمد بناچار نزد پدر بازگشت. در این وقت حسن بن علی(ع) پیش رفت و نیزه را از او گرفته و به سوی شتر حمله کرد و خود را بدان رسانده و نیزه اش را به او زده، بازگشت در حالی که خون آن شتر بر نیزه بود. محمد که این منظره را دید، رنگش دگرگون شد(و خجالت کشید). امیر المؤمنین(ع)بدو فرمود: "ناراحت مشو که او فرزند پیغمبر است و تو فرزند علی هستی!"
 
باری با پایداری و شجاعت فرزند رسول خدا(ص) و سبط اکبر آن حضرت، امام مجتبی(ع) و دیگر شجاعان بالاخره شتر عایشه از پای در آمد، و جنگ جمل به نفع لشکر حق به پایان رسید، و پس از آن حدود یک ماه امیر المؤمنین(ع)در بصره سکونت فرموده، و پس از آن به کوفه آمد و مقر حکومت خود را کوفه قرار داد. و در تواریخ آمده که در مدت توقف آن حضرت در بصره، مدتی مبتلا به کسالت و بیماری شد و فرزندش حسن بن علی(ع)به جای آن حضرت، امامت مردم را به عهده داشت.
 
مناظرات کوبنده امام مجتبی (ع) با بنی امیه
 
امام حسن(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد. او علنا از اعمال ضداسلامی معاویه انتقاد می کرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت و همواره بر این نکته تأکید می فرمود که من برای حفظ جان مسلمانان از جنگ با تو خودداری کردم. مناظرات و احتجاجهای کوبنده حضرت مجتبی (ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر:عمرو عاص، عتبة بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیرة بن شعبه، و مروان حکم، شاهد این معنا است.
 
حضرت مجتبی (ع) حتی پس از انعقاد پیمان صلح که قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه به کوفه، بر فراز منبر نشست و انگیزه های صلح خود و امتیازات خاندان علی(ع) را بیان فرمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد.
 
روایت امام صادق(ع) از چگونگی شهادت سبط اکبر رسول
 
امام حسن (ع) پس از چند روزی که پیمان صلح را با معاویه بست و معاویه در مسجد کوفه پیمان شکست، به سمت مدینه رهسپار شد و آن حضرت در تمام مدت امامت خود که 10 سال طول کشید، در نهایت شدت و اختناق زندگی کرد و هیچگونه امنیتی نداشت، حتی  در خانه نیز در آرامش نبود و سرانجام به تحریک معاویه و به دست همسر خود (جعده ) مسموم و در روز پنج‏شنبه 28 صفر سال پنجاهم هجرت در سن 48 سالگى به شهادت رسید.
 
به گفته محمدبن جریر طبری « معاویه 70 مرتبه آن حضرت را مسموم کرد ولیکن اثر فورى و اساسى نگذاشت تا این که زهرى را جهت مسموم نمودن آن حضرت براى جعده دختر محمد بن‏اشعث‏بن‏قیس کندى فرستاد و به همراه آن زهر، 20 هزار دینار فرستاد و 10 قطعه باغ از باغهاى کوفه را به نام او کرد و همچنن وعده داد بعد از انجام ماموریت، او را به ازدواج پسرش یزید بن معاویه درآورد. پس او در فرصتى خاص آن زهر را به خورد حسن بن‏على داد و مسمومش کرد».
 
جعده دختر اشعث‏بن‏قیس از خانواده‏هاى فرومایه، بسیار پست و فرصت‏طلب بود. او نسبت‏ به امام مجتبى(ع) عقده داشت، شاید بدان جهت که نتوانسته بود از آن حضرت فرزندى داشته باشد. از این‏ رو وقتى زهر از سوى مروان رسید و وعده‏ها را شنید و پولها را مشاهده کرد، ارتکاب آن جرم بزرگ را پذیرفت و در روزى گرم و سوزان که امام مجتبى(ع) روزه‏دار بود، به هنگام افطار زهر را در کاسه شیر ریخت و به آن حضرت خورانید.
 
ابن‏ابى‏الحدید مى‏نویسد: «چون معاویه خواست‏براى پسرش یزید بیعت‏بگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(ع) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگ‏تر و قوى‏تر از حسن‏بن‏على(ع) نمى‏دید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»
 
در این توطئه، بیش‏ترین نقش را مروان بن‏حکم که فرماندار مدینه بود ایفا کرد. وقتى معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، آخرین مرتبه، طى نامه‏اى سرى از مروان فرماندار خویش خواست تا در مسمومیت‏ حسن بن‏على(ع) سرعت گیرد و آن را در اولویت قرار دهد.
 
مروان جهت اجراى این توطئه مآمور شد با «جعده» دختر اشعث همسر امام مجتبى(ع) تماس برقرار کند. معاویه در نامه‏اش نوشته بود که جعده یک عنصر ناراضى و ناراحت است و از جهت روحى مى‏تواند با ما همکارى داشته باشد و سفارش کرده بود که به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموریتش او را به همسرى پسرش یزید درخواهد آورد و نیز توصیه کرده بود 100 هزار درهم به او بدهد.
 
امام صادق(ع) فرمود: جعده زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى(ع) روزه داشت و روزهاى بسیار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام(ع) فریاد برآورد: " دشمن خدا! تو مرا کشتى، خداوند تو را نابود کند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودى براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستاى اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد."
 
امام صادق(ع) در ادامه سخنان خود فرمودند: "امام مجتبى(ع) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیش‏تر باقى نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود.».
 
معارفی برگرفته از وصیت امام حسن(ع) در آخرین لحظات حیات
 
شیخ طوسى(ره) از ابن‏عباس نقل مى‏کند: در واپسین ساعتهاى عمر امام مجتبى(ع) برادرش امام حسین(ع) وارد خانه آن حضرت شد، در حالى که افراد دیگرى از یاران امام مجتبى(ع) در کنار بسترش بودند. امام حسین پرسید: برادر! حالت چگونه است؟ حضرت جواب داد: در آخرین روز از عمر دنیایى‏ام و اولین روز از جهان آخرت به سر مى‏برم و از جهت این که بین من و شما و دیگر برادرانم جدایى مى‏افتد، ناراحتم.
 
سپس فرمود: از خدا طلب مغفرت و رحمت مى‏کنم، چون امرى دوست داشتنى، همچون ملاقات رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان و فاطمه و جعفر و حمزه(علیهم السلام) را در پیش دارم. آنگاه اسم اعظم و آنچه را از انبیاى گذشته از پدرش امیرالمؤمنین(ع) به ارث داشت تسلیم امام حسین(ع) نمود. در آن لحظه فرمود بنویس: این است آنچه وصیت می کند بدان حسن بن علی به برادرش حسین بن علی: وصیت می کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد، او پرستش می کند او را بدان جهت که شایسته پرستش است، شریکی در سلطنت ندارد و سرپرستی از خواری برای او نیست، و براستی که هر چیزی را او آفریده و بخوبی و به طور کامل اندازه گیری آن را مقدر فرموده، و شایسته ترین معبود، و سزاوارترین کسی است که او را ستایش کنند، هر که فرمانبرداری او کند راه رشد را یافته، و هر کس که نافرمانیش کند به گمراهی و سرگشتگی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد راهنمایی گشته است.
 
من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا با رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم...
 
و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص)را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم...) این را فرمود و از دنیا رفت.
 
ممانعت از دفن امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص)
 
آنگاه که امام حسن(ع) دار فانى را وداع گفت، عباس بن‏على(ع)، عبدالرحمن بن‏جعفر و محمد بن‏عبدالله بن‏عباس به کمک امام حسین(ع) شتافتند و آن حضرت با کمک آنان جنازه برادر را غسل داد، حنوط کرد و کفن نمود، آنگاه به مصلی که در نزدیکى مسجد النبى(ص) بود منتقل نمودند، که آن مصلی را «بلاطه‏» مى‏نامیدند. در آن جا بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند، سپس جنازه را جهت تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار رسول خدا(ص) بردند.
 
در این هنگام « مروان بن حکم» فرماندار مدینه به همراه آشوبگران جلو آمدند و فریاد برآوردند: شما مى‏خواهید حسن بن‏على(ع) را در کنار پیامبر دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه سوار بر استر به جمعشان پیوست و فریاد زد: چگونه مى‏شود کسى را که من هرگز او را دوست ندارم، به میان خانه من داخل کنید.
 
مروان گفت: آیا سزاوار است عثمان در دورترین نقطه مدینه در قبرستان دفن شود و حسن بن‏على در جوار پیامبر خدا(ص) هرگز نمى‏شود، من شمشیر به دست مى‏گیرم و حمله مى‏کنم و ممانعت‏خواهم نمود.عده‏اى از امویان و آشوبگران به دنبال بهانه بودند و مى‏خواستند فتنه‏اى به پا کنند که امام حسین(ع) با بردبارى جنازه برادرش را به سوى بقیع برگرداند و بنى‏هاشم را آرام نمود و در جوار جده‏اش « فاطمه بنت اسد» در بقیع دفن نمود و از خون‏ریزى و فتنه به همان وضعى که امام مجتبى(ع) وصیت نموده بود جلوگیرى کرد.
 
امام حسین(ع) رو به مروان کرد و فرمود: اگر برادرم وصیت کرده بود که در کنار جدش پیامبر(ص) دفن شود، مى فهمیدى که تو کوچک‏تر از آنى که بتوانى ما را برگردانى و جلو دفن جنازه او را در میان حرم پیامبر(ص) بگیرى. ابن‏شهر آشوب مى‏افزاید: به هنگام بردن جنازه امام مجتبى(ع) به سوى بقیع، افراد شرور و پست ‏به پشتیبانى امویان به جنازه آن بزرگوار تیراندازى کردند، به طورى که هنگام دفن هفتاد تیر از بدن آن حضرت جدا نمودند.
 
طعنه و عتاب ابن عباس به عایشه هنگام دفن امام مجتبى(ع)
 
ابن‏عباس(ره) خطاب به عایشه (در حالى که چهل سوار در اطرافش بودند) گفت: « چه بیچارگى و بدبختى! امروز سوار بر استر شدى و یک روز سوار بر شتر گشتى (اشاره به جنگ جمل). تو مى‏خواهى نور خدا را خاموش کنى و با اولیاى خدا بجنگى. برگرد، آنچه دیگران مى‏خواستند انجام دادى و ماموریت‏ خویش را به پایان رساندى، خداوند اهل بیت(ع) را یارى خواهد کرد، گرچه زمانى بگذرد...»
 
و در قسمت‏هایى از زیارات جامعه، خطاب به امامان معصوم(علیهم السلام) ماجراى شهادت آن بزرگوار را از زبان امام صادق(ع) چنین نقل مى‏کند: «یا موالى... انتم بین صریع فى المحراب قد فلق السیف هامته و شهید فوق الجنازة قد شکت‏بالسهام اکفانه [اکفانه بالسهام]...; اى سروران من...! شما کسانى هستید که بعضى جسدتان در میان محراب عبادت در حالى که فرقتان شکافته بود، به شهادت رسیدید و بعضى از شما شهیدى هستید که دشمنان اسلام بر جنازه شما تیراندازى کردند، به طورى که کفنتان سوراخ سوراخ گردید...»



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
 اینترنت - هرچند اخبارها به سوی هک شدن سونی پیکچر رفته، اما خبر هک شدن ICANN / قلب اینترنت، شوک‌آورتر است که ظاهراً ماه پیش انجام‌شده و کسی صدایش را درنیاورده است.سازمان آیکان اخیراً قربانی نقض امنیتی با حمله فیشینگ شده و کارکنان داخلی سازمان با کلیک روی ایمیل ناشناس و فریب آمیز راه ورود هکرها را بازکرده و دسترسی به بانک اطلاعات در بخش DNS لو رفته است.

سازمان آیکان به عنوان قلب اینترنت، سازوکار نام‌ها و دامنه‌های اینترنتی را در جهان مدیریت می‌کند و در این حمله دسترسی به سطح ادمین روی پرونده مشتریان در منطقه موسوم به Centralized Zone Data System در دست حمله‌کنندگان قرارگرفته است.

این دسترسی در سطح پَروَنجاه‌‌های(فایل‌های) منطقه عمومی غیرقابل تغییر نیز صورت گرفته است.

کارشناسان می‌گویند پسوردها به صورت هش رمزنگاری‌شده / salted cryptographic hashesذخیره‌شده و آیکان بعد از اطلاع از موضوع در یک اقدام احتیاطی، الگوریتم رمزگشایی را به حالت تعلیق درآورده است.

همچنین اطلاعات ویکی مانند آیکان نیز لو رفته است که شامل بخشی از اطلاعات کاربرانی است که نمی‌خواهند اطلاعاتشان در زون عمومی دیده شود.

مقامات آیکان با انجام اقدامات امنیتی اعدا کرده‌اند خطر را به حداقل رسانده‌اند اما واقعاً جای این سؤال باقی است که چگونه ممکن است به همین راحتی و با یک ایمیل جعلی بتوان قلب اینترنت را هک کرد!

 

 



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
1418809488154_222.JPG

یک تیم بین‌المللی از محققان برای نخستین‌بار با استفاده از داده‌های واقعی به جای استفاده از نظریه‌ها و محاسبات، اقدام به اندازه‌گیری کیهانی کردند.

 

 محققان کالج سلطنتی لندن با همکاری محققان دانشگاه بارسلونا از داده‌های واقعی نجومی برای اندازه‌گیری فاصله استاندارد جهت درک بهتر گسترش کیهان استفاده کردند.

 

داده‌های تحقیقات نجومی از درخشش ستارگان درحال انفجار (ابرنواختر) و الگوهای منظم در خوشه ماده برای اندازه‌گیری این فاصله مورد استفاده قرار گرفتند.

ماده‌ای که این فاصله استاندارد را ایجاد کرد، حدود 400 هزار سال پس از انفجار بزرگ (Big Bang) شکل گرفت.

 

اندازه فاصله استاندارد پیش از این با استفاده از مدل‌های نظری تخمین زده می‌شدند، اما محققان برای نخستین‌بار از داده‌های رصد برای اندازه‌گیری این فاصله استفاده کردند.

 

بر اساس تحقیقات صورت گرفته، طول این فاصله نزدیک به 480 میلیون سال نوری است که تقریبا مشابه پیش‌بینی‌های پذیرفته شده از مدل‌های مبتنی بر نسبت عام است.

 

نتایج این تحقیق در مجله Physical Review Letters منتشر شده است.



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
1418730193995_4.jpg

پرندگان هم صداهای اطراف خود را می‌شنوند و نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند اما این در حالیست که فاقد گوش بیرونی مانند انسان هستند.

 

 محققان در پاسخ به این سوال که پرندگان چگونه بدون گوش می‌شنوند، اظهار کردند: گوش پرندگان مانند گوش انسان‌ نبوده، بلکه ساختاری خاص دارد.

 

گوش پرندگان گوش میانی است و ساختار مخروطی خارج را ندارد و از یک حفره در کنار سر به داخل متصل است.

 

هانس اشنایدر، رئیس دانشگاه جانورشناسی دانشگاه فنی مونیخ اظهار کرد: تیمی از محققان بر روی مکانیسم شنوایی پرندگان از جمله مرغ‌های معمولی، کلاغ و اردک بررسی‌هایی را انجام داده و به نتایجی دست یافتند.

 

آنها در یک محیط آزمایشگاهی حجم و فرکانس صداها را در پرندگان مورد اندازه‌گیری قرار دادند.

 

محققان دریافتند هنگامی که یک صدا از یک جهت خاص می‌آید، نزدیک‌ترین پرده گوش، صدا را در فرکانس بالا و متفاوت ثبت می‌کند و به پرنده اجازه تعیین مسیر صدا را می‌دهد.

 

علاوه بر این، ارتباط قابل‌توجهی بین چشم و صدا برای پرندگان وجود دارد.

 

از آنجا که چشم پرندگان در دو طرف سر قرار دارد، میدان دید آنها نزدیک به 360 درجه است. هنگامی که آنها صدایی را می‌شنوند، سر خود را در جهت صدا می‌چرخانند تا صدا را بهتر بشنوند و منطقه مورد نظر را کاملا شناسایی کنند.



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
4312-AC-MINISCIENCE.jpg

پژوهشگران دانشگاه مازندران با بهره‌گیری از فناوری نانو موفق به ساخت ابرجاذب زیستی جهت حذف آلاینده‌های محلول در آب شدند.

 

 این جاذب نانوکامپوزیتی قدرت جذب بالایی داشته و به کمک یک میدان مغناطیسی قابل جداسازی از محیط جذب و استفاده‌ی مجدد است.

 

آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی یکی از نگرانی‌های مهم در سال‌های اخیر بوده است. یون‌های فلزات سنگین نظیر سرب، کادمیوم، کبالت، نیکل، مس و کروم نمونه‌های آشکاری از آلاینده های موجود در آب است که با توسعه‌ی سریع صنعت و افزایش جمعیت در حال افزایش هستند. این یون‌ها زیست تخریب پذیر نبوده و به راحتی وارد چرخه‌ی غذایی و در نتیجه بدن جانداران می‌شوند. به این ترتیب آسیب‌های جدی و جبران ناپذیری را به محیط زیست و زندگی انسان‌ها و دیگر جانداران وارد خواهند کرد.

 

راه‌ حل پیشنهادی این محققان جهت رفع این معضل، استفاده از فوق جاذب نانوکامپوزیتی یک پلیمر زیستی حاوی تیاکلیکس آرن است. تیاکلیکس آرن ترکیبی است که به علت وجود حفره و گروه‌های عاملی هیدروکسی قابلیت ترکیب شوندگی بالایی با کاتیون‌های سنگین دارد. این نانوکامپوزیت با قیمتی ارزان و بازده بالا قابل تولید است. با استناد به آزمایش‌های صورت گرفته، قابلیت جذب این نانوکامپوزیت نسبت به نمونه‌های مشابه بالاتر است.

 

نتایج این طرح می‌تواند در تصفیه‌ی فاضلاب‌های شهری و صنعتی برای دستیابی به آب قابل شرب مفید باشد.

 

به گفته‌ی دکتر مسلم منصور لکورج، عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران، تاکنون روش‌های مختلفی برای حذف یون‌های فلزات سنگین از محلول آبی به کار رفته است. جذب سطحی یکی از معمول‌ترین روش‌ها برای حذف این مواد از آب است. از مزایای این روش، مقرون به صرفه بودن و کارایی بالای آن حتی در غلظت‌های پایین یون‌های فلزی است.

 

وی در ادامه افزود: «در این طرح نانوکامپوزیت‌ سوپر پارامغناطیس زیستی از کیتوسان مغناطیسی عامل‌دار شده با تیاکلیکس آرن تهیه شده و به عنوان یک ابرجاذب مغناطیسی قوی برای حذف آلاینده‌ها به کار رفته است. این سوپرجاذب نانوکامپوزیتی به کمک دستگاه‌های FTIR، SEM، TEM و TGA مشخصه‌یابی شده‌اند.»

 

به طور کلی نتایج حاکی از جذب فوق العاده خوب یون‌های فلزی از آب با استفاده از این نانوکامپوزیت بوده است. علاوه ‌بر این جداسازی جاذب پس از فرایند جذب با یک میدان مغناطیسی خارجی به راحتی قابل انجام است.

 

این پژوهش که در مجله‌ Iranian Polymer Journal (جلد 23، شماره 12، سال 2014، صفحات 933 تا 945) منتشر شده با همکاری دکتر مسلم منصور لکورج، احسان نظرزاده زارع و فرشته حسن زاده انجام شده است.



تاريخ : شنبه 29 آذر 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 2397 2398 2399 2400 2401 ... 3356 صفحه بعد